معناي كمال و راه رسيدن به آن

پرسش (95):
با عرض ادب و احترامات خاص خدمت استاد معظم.
استاد بزرگواد چند روزي است که با اين سايت از طريق دوستم خبردار شدم و با مطالعه مطالب آن و سؤال و پاسخ‌هاي ارزنده حضرتعالي فکر مي‌کنم مي‌توانم از شما کمک بگيرم. اگر لطف فرموده و چند سؤال اين حقير را پاسخ فرماييد، بسيار از شما سپاسگزارم.
سؤالات زيادي مدتهاست که ذهن مرا مشغول کرده که البته برخي از آنها شايد بسيار ابتدايي و سطحي باشد، ولي پاسخ درستي براي آنها نيافتم. ان شاء الله که از طريق اين سايت به پاسخ آنها خواهم رسيد. از آنجا که سؤالات من زياد است، ترجيح مي‌دهم آنها را دسته‌بندي کنم و اگر اجازه بفرماييد، هربار چند سؤال مربوط به يک موضوع را بپرسم. از اينکه وقت ارزشمند خود را صرف راهنمايي و هدايت افراد ناآگاهي چون اين حقير مي فرماييد کمال تشکر دارم و بي صبرانه منتظر پاسخ هستم:
1ـ اصلاً مفهوم واقعي و عملي و ملموس کمال چيست؟
2ـ چطور مي‌شود انسان راه کمال را بپيمايد؟ ابزار اين راه چيست؟
3ـ آيا اين انسان پر از عيب و نقص مي‌تواند به کمال برسد؟
4ـ خيلي‌ها مي‌گويند انجام واجبات و ترک محرمات همان کمال است، واجبات و محرمات دقيقاً شامل چه چيزهايي است؟
5ـ برخي از مراحل سلوک که شامل مراقبه، مشارطه و محاسبه و ... در اين راه مؤثر است، چگونه مي‌توان از اين مراحل کمک گرفت تا به کمال رسيد؟ ضمن اينکه معناي دقيق، واضح و عملي اين مراحل را هم درست نمي‌دانم.
از شما بسيار متشکرم و از همه‌ي عزيزاني که در اين راه فعاليت مي‌کنند. اجرکم عندالله
پاسخ:
1ـ کمال از مفاهيم روشن و بديهي است که تعريف حقيقي آن ممکن نيست ولي مي‌توان آن را توضيح داد:
أـ انبساط و گسترش وجود هر چيزي
ب‌ـ فعليت يافتن استعدادها و قواي هر چيزي
ج‌ـ تزيين هر چيزي به صفات وجودي مانند علم، قدرت، حيات و ...
دـ دارا بودن يا دارا شدن هر زيبايي
ه‌ـ دارا بودن يا دارا شدن هر لذتي
وـ دوري از فقر و ذلت و اتصاف به مقابل آن‌ها
2ـ همان‌گونه که کمالات هر کسي و هر چيزي با تکوين، طبيعت و ذات آن تناسب دارد و امري طبيعي و تکويني است، راه دست‌يابي به کمال نيز طبيعي و تکويني است و آن عبارت است از حرکت در مسير مورد تأييد عقل.
اولين و مهم‌ترين ابزار و راه کمال، عقل است. عقل هم خود حجيت و طريقيت ذاتي دارد و هم حجيت و طريقيت راه‌هاي ديگر را تعيين مي‌کند. مثلاً اين عقل است که اعتبار دين و لزوم تمسک و تعبد به دين يا اعتبار دل و شهود را تعيين مي‌کند.
3ـ چون کمالْ چيزي بيرون از وجود انسان نيست، نه‌تنها مي‌تواند به کمال برسد، بلکه تمام کمال را در وجود خود به‌گونه‌ي قوه و استعداد و وجود جمعي دارد. کاري که انسان با کمک عقل و شرع بايد انجام دهد، به‌فعليت رساندن استعدادها و ذخاير وجود خود و پرده‌برداري از داشته‌هاي خود است. لازم نيست چيزي از بيرون به‌دست آورد و آنچه را خود دارد از بيگانه تمنا کند.
4ـ انجام واجبات و ترک محرمات، راه کشف حجاب از ذخاير دروني انسان و آشکار ساختن داشته‌هاي اوست. هر کس به همان اندازهاي که واجبات و محرمات را مي‌شناسد و بدان‌ها پاي‌بند است، به کمال خود يا کشف وجود خود دست مي‌يابد. پس قدم نخست، پاي‌بند بودن هر کسي به واجبات و محرماتي که مي‌‌شناسد و گام بعدي، شناسايي تفصيلي آن‌ها با استفاده از منابع کتبي و شفاهي.
همان‌گونه که انسان سه مرتبه وجودي دارد (طبيعت، نفس، عقل) کمالات او نيز سه مرتبه دارد (کمالات حسي و طبيعي، کمالات نفسي و خيالي، کمالات عقلي)، واجبات و محرمات او نيز سه مرتبه دارد. (عقايد و ايمان، اخلاق، اعمال)
واجبات مرتبه‌ي ايمان همان اصول دين است و محرمات آن مقابل آن قرار دارد. واجبات اخلاق، فضايل است و محرمات آن رذايل. واجبات و محرمات اعمال همان دستورات شرعي يا فروع دين است.
5ـ فعلاً اندکي همت لازم است و معرفت. اگر معرفت باشد، به خدا اعتماد خواهيم داشت و اگر همت باشد، به لوازم اعتمادمان به خدا که همان بندگي اوست، پاي‌بند خواهيم شد.