شش هزار سال عبادت شيطان

پرسش (153):
سلام بر استاد بزرگوار و ارجمند.
عبادت 6000 ساله شیطان به چه معناست؟ اگر عبادت او حقیقی بوده، یعنی او فانی بوده است؟ معنای 6000 سال چیست؟ و آیا او به فنای مطلق رسیده بوده است؟ یا عبادت او معنای دیگری دارد؟
پاسخ:
با نام خدا

ـ معناي شش هزار سال چيست؟
از آن‌جا كه شيطان موجودي نيمه مجرد يا مجرد ناقص است و زمان از لوازم موجودات مادي است نه مجرد، ابليس زمان ندارد. اگر زمان به ابليس يا كارهاي او نسبت داده شود، نسبت بالعرض است.
به عنوان نمونه، كساني كه از دنيا رفته‌اند و در عالم پس از مرگ زندگي مي‌كنند، خودشان زمان ندارند، ولي بالعرض زمانمند مي‌شوند يعني با سنجش با عالم فروتر از عالم آن‌ها (زمين و طبيعت)، زمانمند مي‌گردند.
ابليس هم همين‌گونه است. خودش زمان ندارد تا با آن سنجيده شود و اندازه‌ي عمر يا كارها و عبادت‌هايش به‌طور مستقل سنجيده شود.
براي تعيين هر يك از اين‌ها يا بايد با عالم زمانمند سنجيده شود يا با تعابير كنائي و استعاري منصوص (مانند اين كه هر روز آخرت به اندازه پنجاه هزار سال دنيا است) آن را تبيين نمود.
پس اگر در روايات آمده است كه ابليس شش هزار سال عبادت كرده است، يا بايد با زمان جهان طبيعت سنجيده شود و يا با تعابير ياد شده منصوص.
اگر در بيان امير مؤمنان صلوات‌الله‌و‌سلامه‌عليه آمده است كه ابليس شش هزار سال عبادت كرده است و معلوم نيست كه از سال‌هاي دنيا بوده يا از سال‌هاي آخرت، به همين سنجش ارتباط دارد. يعني بستگي به اين دارد كه با جهان طبيعت سنجيده شود تا سال‌هاي عبادت او شش هزار سال دنيوي باشد يا با تعابير ياد شده سنجيده شده باشد تا سال‌هاي عبادت او شش هزار سال اخروي باشد. به هر حال مدت زمان عبادت ابليس بيش از آن بوده كه به محاسبات عرفي سنجيده شود.

ـ عبادت ابليس
با توجه به زميني بودن ابليس و برخورداري او از اراده و اختيار و توانايي بر اطاعت و عصيان، به نظر مي‌رسد عبادت او تکويني نيست، بلکه تشريعي است و بسا عبادتش مربوط به باطن شريعت باشد. (عبادت مربوط به باطن شريعت مانند آن‌چه حضرت خضر انجام داد). بر اين اساس، ابليس با اطاعت از دستورات و مرادات خداي متعال نه‌تنها از زمين، طبيعت، جهان ماده و اسفل سافلين خارج شد و به آسمان، بهشت، ماوراء طبيعت و اعلي عليين وارد شد، بلکه در آن عالم نيز بر ديگران حتي اهل آن عوالم نيز (فرشتگان) تقدم يافت و از آنان پيشي گرفت و به مرتبه‌ي معلمي ملائکه که نوعي ولايت بر آن‌هاست، دست يافت. پس عبادت او حقيقي بوده که توانسته از جهان طبيعت خارج شود و به مرتبه‌ي برتر از مقام ملائکه دست يابد.

ـ آيا ابليس به فنا رسيده است؟
اگر آن‌چه که ابليس در ارتباط با سجده‌ي بر آدم که اطاعت همه جانبه از اوست، گفته شده است و در آيات و روايات وارد شده است، به همين معني عرفي باشد که همگان مي‌گويند، او قطعاً به فنا نرسيده است. ولي اگر اين‌گونه تعابير، معاني ديگري هم داشته باشد، او قطعاً به همه‌ي مراتب فنا نرسيده است. به هر صورت او به مرتبه‌ي فناي در ذات و فناي از فنا نرسيده است، خواه تعابير يادشده عرفي باشد يا کنايي و استعاري. ولي اگر آن تعابير معنايي غير از معناي عرفي داشته باشد، به برخي از درجات فنا دست يافته است.
شايد بتوان پشيمان نشدن و توبه نکردن او را حتي پس از ظهور جلال الهي، اعتراض و شکوه نکردن از ورود در جهنم، و نفرت و برائت او از گنه‌کاران، شاهد بر آن باشد.

ـ اگر عبادت او حقيقي بوده چرا به فنا نرسيده است؟
1ـ عبادت حقيقي درجات و مراتب متعددي دارد، چنان‌که فنا نيز مراتب متعددي دارد.
2ـ رسيدن به فناي تام، تنها به عبادت و کارهاي اختياري افراد ارتباط ندارد، بلکه به استعداد ذاتي آن‌ها نيز پيوند عميقي دارد.
3ـ علاوه بر آن، ممکن است به درجاتي از فنا هم رسيده باشد که با توجه به ناتمام بودن آن از آن مرتبه هبوط کرده يا اخراج شده باشد.