نشانههاي ظهور
پرسش (187):
با سلام
منظور از «واحد(ة)» در اين حديث چيست؟
الفضل، عن سيف بن عميرة، عن بكر بن محمد الازدي، عن أبي عبد الله (امام صادق) عليه السلام قال:
خروج الثلاثة الخراساني و السفياني و اليماني في سنة واحدة في شهر واحد في يوم واحد (بحار، ج 52، ص 210)
با سلام
منظور از «واحد(ة)» در اين حديث چيست؟
الفضل، عن سيف بن عميرة، عن بكر بن محمد الازدي، عن أبي عبد الله (امام صادق) عليه السلام قال:
خروج الثلاثة الخراساني و السفياني و اليماني في سنة واحدة في شهر واحد في يوم واحد (بحار، ج 52، ص 210)
پاسخ:
سلام عليکم
معناي واحد روشن است و چنانکه در منابع فلسفي گفته شده است، معني آن بديهي است. آنچه ممکن است ابهام داشته باشد، مصداق آن است و آنهم به سبب وصف بودن آن براي سال و ماه و روز. در عين حال که معني واحد روشن است، ولي ممکن است مصداق آن به جهت گفته شده مبهم باشد.
ممکن است مقصود از آن همان معني عرفي باشد و ممکن است مقصود از يک روز يا يک ماه و يک سال دقيقاً هماني نباشد که عرف به آن آشناست. به عنوان نمونه بر اساس آيات قرآن، آفرينش جهان در شش روز انجام شده است. اگرچه معني عدد شش روشن است ولي ممکن است مقصود از شش روز در اين آيات مبهم باشد، زيرا پيش از آنکه جهاني آفريده شود، زماني نيست تا يک روز باشد يا بيشتر. زمان نتيجهي حرکت است و حرکت از لوازم ماده و فعل و انفعالات آن. پس تا جهان نباشد، زمان نيست. پس ممکن نيست جهان در زمان آفريده شده باشد؛ خواه در روز يا شب و خواه يک روز يا شش روز. پس ممکن است مقصود از روز و ماه و سال در روايت يادشده، همان معني عرفي نباشد. بنده گمان ميکند که غير از اين زماني که عرف ميشناسد، زمانهاي ديگري هم وجود دارد، چنانکه در فيزيک نظري گفته شده است.
پيشتر در پاسخ بر برخي از پرسشهاي مربوط به عصر ظهور، نکاتي گفته شد که برخي از وجوه آن عصر روشن شد، اينک وجه ديگري از آن را مطرح ميکنم که بسا به گشايش نقاط مبهم آن کمک کند. آنچه با توجه به اين پرسش بايد مطرح شود، نکتهاي است که بنده آن را «تعليق زمان» يا «زمان معلق» و «اندماج زمان» مينامم. شايد ديگران هم چنين چيزي را گفته باشند و بنده نديده باشد. (البته تعليق زمان با اندماج زمان تفاوتهايي دارد.)
مقصود از تعليق زمان، توقف احکام عرفي و علمي متعارف آن است بهگونهاي که کاملاً وابسته به قرادادهاي عرفي و اجتماعي شود و مقصود از اندماج زمان، تداخل زمانها يا ظهور احکام متفاوت آن است.
در هر دو فرضيه زمان به معناي متعارف نيست. بنابراين مقصود از يک روز يا يک ماه و يک سال آن نيست که اينک از آن ميفهميم.
چنانکه قبلاً گفته شد، در عصر ظهور سرعت حرکت در جهان طبيعت چنان تند خواهد شد که سرعت نور در مقابل آن چيزي بهحساب نخواهد آمد، در اين صورت کرهي زمين موقعيت کنوني خود را ندارد و تنها مسکن انسانها نيست تا روز و ماه و سال آن معيار سنجش باشد.
سلام عليکم
معناي واحد روشن است و چنانکه در منابع فلسفي گفته شده است، معني آن بديهي است. آنچه ممکن است ابهام داشته باشد، مصداق آن است و آنهم به سبب وصف بودن آن براي سال و ماه و روز. در عين حال که معني واحد روشن است، ولي ممکن است مصداق آن به جهت گفته شده مبهم باشد.
ممکن است مقصود از آن همان معني عرفي باشد و ممکن است مقصود از يک روز يا يک ماه و يک سال دقيقاً هماني نباشد که عرف به آن آشناست. به عنوان نمونه بر اساس آيات قرآن، آفرينش جهان در شش روز انجام شده است. اگرچه معني عدد شش روشن است ولي ممکن است مقصود از شش روز در اين آيات مبهم باشد، زيرا پيش از آنکه جهاني آفريده شود، زماني نيست تا يک روز باشد يا بيشتر. زمان نتيجهي حرکت است و حرکت از لوازم ماده و فعل و انفعالات آن. پس تا جهان نباشد، زمان نيست. پس ممکن نيست جهان در زمان آفريده شده باشد؛ خواه در روز يا شب و خواه يک روز يا شش روز. پس ممکن است مقصود از روز و ماه و سال در روايت يادشده، همان معني عرفي نباشد. بنده گمان ميکند که غير از اين زماني که عرف ميشناسد، زمانهاي ديگري هم وجود دارد، چنانکه در فيزيک نظري گفته شده است.
پيشتر در پاسخ بر برخي از پرسشهاي مربوط به عصر ظهور، نکاتي گفته شد که برخي از وجوه آن عصر روشن شد، اينک وجه ديگري از آن را مطرح ميکنم که بسا به گشايش نقاط مبهم آن کمک کند. آنچه با توجه به اين پرسش بايد مطرح شود، نکتهاي است که بنده آن را «تعليق زمان» يا «زمان معلق» و «اندماج زمان» مينامم. شايد ديگران هم چنين چيزي را گفته باشند و بنده نديده باشد. (البته تعليق زمان با اندماج زمان تفاوتهايي دارد.)
مقصود از تعليق زمان، توقف احکام عرفي و علمي متعارف آن است بهگونهاي که کاملاً وابسته به قرادادهاي عرفي و اجتماعي شود و مقصود از اندماج زمان، تداخل زمانها يا ظهور احکام متفاوت آن است.
در هر دو فرضيه زمان به معناي متعارف نيست. بنابراين مقصود از يک روز يا يک ماه و يک سال آن نيست که اينک از آن ميفهميم.
چنانکه قبلاً گفته شد، در عصر ظهور سرعت حرکت در جهان طبيعت چنان تند خواهد شد که سرعت نور در مقابل آن چيزي بهحساب نخواهد آمد، در اين صورت کرهي زمين موقعيت کنوني خود را ندارد و تنها مسکن انسانها نيست تا روز و ماه و سال آن معيار سنجش باشد.