آيا توسل به اهل بيت شرك است؟
پرسش (8):
سؤال: با سلام، وقتی میگوییم: «لا اله الا الله» یعنی جز خداوند یکتا خدای دیگری وجود ندارد. پس اگر انسان غیر خدا را بخواند و به دیگری جز او پناه ببرد، مبتلا به شرک شده است. سؤال من این است که هنگامی که ما از اهل بیت (ع) مدد میجوییم و آنان را میخوانیم، آیا شرک نمیورزیم؟ در حالی که خداوند در قرآن میفرماید: «ان الله اقرب الیه من حبل الورید» خدا از رگ کردن به ایشان نزدیکتر است، چه نیازی به خواندن آنان است؟
سؤال: با سلام، وقتی میگوییم: «لا اله الا الله» یعنی جز خداوند یکتا خدای دیگری وجود ندارد. پس اگر انسان غیر خدا را بخواند و به دیگری جز او پناه ببرد، مبتلا به شرک شده است. سؤال من این است که هنگامی که ما از اهل بیت (ع) مدد میجوییم و آنان را میخوانیم، آیا شرک نمیورزیم؟ در حالی که خداوند در قرآن میفرماید: «ان الله اقرب الیه من حبل الورید» خدا از رگ کردن به ایشان نزدیکتر است، چه نیازی به خواندن آنان است؟
پاسخ:
با نام خدا
به نظر عرف و اهل نظر، معنی لا الله الا الله همان است که شما نوشتهاید؛ یعنی خدایی جز «الله» وجود ندارد. ولی به نظر اهل باطن و معرفت، مقصود این است که چیزی جز الله وجود ندارد. در هر دو صورت یا علی گفتن و مانند آن اشکال ندارد. بنا بر صورت نخست که نگاه عرف و اهل نظر است، اگرچه خدا یکی است ولی فیض، لطف، اسم و جلوه خدا متعدد است و چون عالم هستی دارای اسباب و علل است، هر کدام نقشی دارند که دیگری ندارد. مگر آنگاه که چیزی میخوریم با دستمان آن را در دهانمان قرار نمیدهیم و با دندانمان آن را نمیجویم؟ با اینکه خدا یکی است ولی دهان کاری و نقشی در ساختمان بدن ما دارد که گوش آن نقش را ندارد. نقش اولیاء خدا نیز گریز ناپذیر است و حتی اگر آنان را نخوانیم نیز بهطور طبیعی و ناآگاهانه آنان را خواندهایم. تفاوت خلق خدا در علم و جهل است نه در تمسک به واسطههای فیض خدا.
اما به نظر اهل معرفت مبنی بر این که جز خدا کسی و چیزی وجود ندارد، یعنی این خود اوست که خود را میخواند و این عشق منحصر به فردی است که هیچ موجودی جز خدا از آن بر خوردار نیست. دیگران اگر اهل باشند، اهل معاشقهاند نه عشق. در این دیدگاه که به واقع نزدیکتر است، هرکه اولیاء خدا را میخواند، معاشقه خدا را آشکار ساخته است و بس.
با نام خدا
به نظر عرف و اهل نظر، معنی لا الله الا الله همان است که شما نوشتهاید؛ یعنی خدایی جز «الله» وجود ندارد. ولی به نظر اهل باطن و معرفت، مقصود این است که چیزی جز الله وجود ندارد. در هر دو صورت یا علی گفتن و مانند آن اشکال ندارد. بنا بر صورت نخست که نگاه عرف و اهل نظر است، اگرچه خدا یکی است ولی فیض، لطف، اسم و جلوه خدا متعدد است و چون عالم هستی دارای اسباب و علل است، هر کدام نقشی دارند که دیگری ندارد. مگر آنگاه که چیزی میخوریم با دستمان آن را در دهانمان قرار نمیدهیم و با دندانمان آن را نمیجویم؟ با اینکه خدا یکی است ولی دهان کاری و نقشی در ساختمان بدن ما دارد که گوش آن نقش را ندارد. نقش اولیاء خدا نیز گریز ناپذیر است و حتی اگر آنان را نخوانیم نیز بهطور طبیعی و ناآگاهانه آنان را خواندهایم. تفاوت خلق خدا در علم و جهل است نه در تمسک به واسطههای فیض خدا.
اما به نظر اهل معرفت مبنی بر این که جز خدا کسی و چیزی وجود ندارد، یعنی این خود اوست که خود را میخواند و این عشق منحصر به فردی است که هیچ موجودی جز خدا از آن بر خوردار نیست. دیگران اگر اهل باشند، اهل معاشقهاند نه عشق. در این دیدگاه که به واقع نزدیکتر است، هرکه اولیاء خدا را میخواند، معاشقه خدا را آشکار ساخته است و بس.