كيفيت معاد جسماني
پرسش (119):
به نام خدا
با خالصانهترين سلامها محضر شما استاد بزرگوار
آيا مقصود از معاد جسماني همان معاد مادي است؟ و اگر معاد مادي باشد، آيا معاد در زمان خاصي در اين جهان طبيعت رخ ميدهد؟ آيا غير از تأكيد ظواهر آيات و روايات ميتوان دليل عقلي بر اين مسأله يافت؟
و يا اينكه معاد غير از اين دنيا است و آن دنياي مجردات است و پاي ماده و جسم و زمان در آن راه ندارد؟ اگر معاد غير از دنيا است، اين غيريت چگونه است؟
با توجه به سؤال و پاسخ مطرح شده در خصوص دحو الارض و دورهاي بودن خلقت انسانها مبني بر اينكه در دورهاي كل زمين متحول ميشود و زير آب فرو ميرود و مجدداً سر از خاك در ميآيد و آدم جديدي به «كن» الهي خلق ميشود، پس معاد براي انسانهاي دوره قبل چه ميشود؟ آيا آنها دوباره در انتهاي كره خاكي به زمين بر ميگردند و از آنجا به معاد ميروند؟
آيا در آستانه قيامت و خود قيامت كل نظام هستي بساط آن جمع ميشود و يا صرفاً كره زمين كه ما در آن زندگي ميكنيم؟ و يا سياره شمسي؟
آيا منظور اين است كه آنها نيست و عدم ميشوند؟ و به تبع آن برخي اسماء الهي تعطيل ميشود؟
سائل از بس كه در ماده و زمان متوغل شده، جمع و تجزيه و تحليل عقلي اين مباحث و انطباق آن با ظواهر آيات و روايات براي سائل مسالهاي بس لاينحل گرديده است.
با سپاس فراوان
به نام خدا
با خالصانهترين سلامها محضر شما استاد بزرگوار
آيا مقصود از معاد جسماني همان معاد مادي است؟ و اگر معاد مادي باشد، آيا معاد در زمان خاصي در اين جهان طبيعت رخ ميدهد؟ آيا غير از تأكيد ظواهر آيات و روايات ميتوان دليل عقلي بر اين مسأله يافت؟
و يا اينكه معاد غير از اين دنيا است و آن دنياي مجردات است و پاي ماده و جسم و زمان در آن راه ندارد؟ اگر معاد غير از دنيا است، اين غيريت چگونه است؟
با توجه به سؤال و پاسخ مطرح شده در خصوص دحو الارض و دورهاي بودن خلقت انسانها مبني بر اينكه در دورهاي كل زمين متحول ميشود و زير آب فرو ميرود و مجدداً سر از خاك در ميآيد و آدم جديدي به «كن» الهي خلق ميشود، پس معاد براي انسانهاي دوره قبل چه ميشود؟ آيا آنها دوباره در انتهاي كره خاكي به زمين بر ميگردند و از آنجا به معاد ميروند؟
آيا در آستانه قيامت و خود قيامت كل نظام هستي بساط آن جمع ميشود و يا صرفاً كره زمين كه ما در آن زندگي ميكنيم؟ و يا سياره شمسي؟
آيا منظور اين است كه آنها نيست و عدم ميشوند؟ و به تبع آن برخي اسماء الهي تعطيل ميشود؟
سائل از بس كه در ماده و زمان متوغل شده، جمع و تجزيه و تحليل عقلي اين مباحث و انطباق آن با ظواهر آيات و روايات براي سائل مسالهاي بس لاينحل گرديده است.
با سپاس فراوان
شناخت موجود غيرمادي
پرسش (128):
با سلام و احترام به جنابعالي:
اولاً انتخاب شق ارسطويي از مفاهيم ذهنيت و عينيت را به عنوان فرض گرفتيم، نه يک گزاره جزمي قطعي (چون که بر اساس اصل عدم قطعيت هايزنبرگ ما گزاره جزمي قطعي در فيزيک کووانتوم نداريم، چه برسد به حوزه علوم انساني!!!). بنده حقير از استاد گرامي سؤال (سؤال 112) پرسيدم و نه اينکه خداي ناکرده معلومات نداشتهام را به رخ بکشم. اميدوارم اين بار به سؤال دقت کافي داشته باشيد تا اين آشفتگي ذهني برطرف شود.
آيا ميتوان پديده و موجودي و شيي و مفهومي ... را درک کرد، بدون اينکه هيچ ويژگي بسيط يا مرکب از جهان عيني نداشته باشد؟ براي مثال مفهوم صندلي در ذهن ما برگرفته از مصداقهاي صندلي در جهان عيني (واقعي) است و مفاهيم ذهني مثل اژدها، ترکيبي از ويژگيهاي عيني موجوداتي مثل سر مار و بال پرنده و بدن تمساح ... است. اگر چنين موجودي هست که درک تجربي ما (انسانها) به آن نميرسد، پس راه شناخت آن کدام است؟
موجودي که نه عيني (مادي) است، چون که معرفت تجربي مبتني بر حواس ما آن را درک نميکند و نه صرفاً ذهني است (ساخته ذهن) که ترکيبي از يک يا چند ويزگي عيني نباشد و در عين حال قابل شناخت باشد. لطفاً مشروح پاسخ دهيد. متشکرم
با سلام و احترام به جنابعالي:
اولاً انتخاب شق ارسطويي از مفاهيم ذهنيت و عينيت را به عنوان فرض گرفتيم، نه يک گزاره جزمي قطعي (چون که بر اساس اصل عدم قطعيت هايزنبرگ ما گزاره جزمي قطعي در فيزيک کووانتوم نداريم، چه برسد به حوزه علوم انساني!!!). بنده حقير از استاد گرامي سؤال (سؤال 112) پرسيدم و نه اينکه خداي ناکرده معلومات نداشتهام را به رخ بکشم. اميدوارم اين بار به سؤال دقت کافي داشته باشيد تا اين آشفتگي ذهني برطرف شود.
آيا ميتوان پديده و موجودي و شيي و مفهومي ... را درک کرد، بدون اينکه هيچ ويژگي بسيط يا مرکب از جهان عيني نداشته باشد؟ براي مثال مفهوم صندلي در ذهن ما برگرفته از مصداقهاي صندلي در جهان عيني (واقعي) است و مفاهيم ذهني مثل اژدها، ترکيبي از ويژگيهاي عيني موجوداتي مثل سر مار و بال پرنده و بدن تمساح ... است. اگر چنين موجودي هست که درک تجربي ما (انسانها) به آن نميرسد، پس راه شناخت آن کدام است؟
موجودي که نه عيني (مادي) است، چون که معرفت تجربي مبتني بر حواس ما آن را درک نميکند و نه صرفاً ذهني است (ساخته ذهن) که ترکيبي از يک يا چند ويزگي عيني نباشد و در عين حال قابل شناخت باشد. لطفاً مشروح پاسخ دهيد. متشکرم