(104) خشوع؛ ثمره تفکر در عظمت خدا و حقارت نفس
درس 104- 11/ 8/ 1385
خشوع؛ ثمره تفکر در عظمت خدا و حقارت نفس
و خشوعاً فی عبادة
عبادت دارای مراتب مختلف است.
عبادت و معرفت در مراتب مختلف وجود انسان
عبادت و عصیان هر یک از اعضای بدن و قوای نفسانی و عقلانی
هریک از اجزای بدن عبادت ویژه دارند؛ یا به نحو مأموریت یا به نحو مرغوبیت
عبادت قوه غضبیه جهاد در راه خداست
زندگی مشترک را باید در حال آرامش حفظ کرد و پیوسته بر آرامش آن افزود که بخشی از آن جز به قوه شیطانیه امکانپذیر نیست
اشاره: ان کیدکن عظیم؛ به عنوان توبیخ نیست
اشاره: فلا انساب بینهم
قوم و خویشی مربوط به بدنهاست نه نفوس
نسبت عالم با عابد: نسبت پیامبر با ادنی خلق
علمی که سبب میشود عالم برتر از عابد باشد، علم حاصل از عبادت است
اشاره: یوم تبلی السرائر؛ آشکار کردن گنجهایی که در وجود خود مخفی کردهایم
کسانی که به شکل کلاغ محشور میشوند
عبادت هر اندازه که ضعیف باشد، بالاخره ثمرات آن عیان و آشکار میشود
مردن سخت هم لطف خداست، زیرا سبب میشود که حجابی از حجابها برطرف یا کمالی بر کمالات افزوده شود
راحتی و سختی جان دادن مربوط به بدن نیست و آثار و عوارض آن در بدن آشکار نمیشود
قرب بیواسطه و با واسطه
ظهور شرافت و لطافت نماز پس از مرگ
تا زمانی که به حوض کوثر نرسیدهایم، همه تشنهایم
حداقل شرط برای رسیدن به حوض کوثر ـ که وحدت در کثرت است ـ محبت خاندان پیامبر است و محبت هم بدون عمل نمیشود
حوض کوثر چیزی جدای از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نیست
هر عبادتی خشوع ویژه خود دارد
خشوع: حالتی که ثمره تفکر در عظمت خدا و حقارت نفس است
سر اینکه هر عبادتی باید همراه خشوع باشد: عبادت یعنی خود را از میان برداشتن، اگر به این علم حقیقی پیدا کردیم، حالی پدید میآید که خشوع نامیده میشود
تفاوت ملکیت حقیقی و اعتباری: در ملکیت حقیقی مملوک بدون اختیار و اراده تسلیم مولای خویش است ولی در ملکیت اعتباری با اختیار و اراده
شاهد روايي: عن ابی عبدالله علیه الصلات و السلام إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَادْخُلْهُ حَافِياً عَلَى السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْخُشُوعِ وَ قَالَ وَ مَنْ دَخَلَهُ بِخُشُوعٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ إِنْ شَاءَ اللَّه ُ قُلْتُ مَا الْخُشُوعُ قَالَ السَّكِينَةُ لَا تَدْخُلْهُ بِتَكَبُّرٍ ... (الكافي، ج4، ص: 401)
اقتضای ادب این است که وقتی به حرم مشرف میشویم کفش به همراه نداشته باشیم
طهارت ذاتی پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش و ذریه آن حضرت
اشارهای به آداب زیارت
شاهد روايي: عن امیرالومنین علیه الصلات و السلام عن رسول الله صلی الله علیه و آله تُكْتَبُ الصَّلَاةُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَسْهُمٍ سَهْمٌ مِنْهَا إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ وَ سَهْمٌ مِنْهَا الرُّكُوعُ وَ سَهْمٌ مِنْهَا السُّجُودُ وَ سَهْمٌ مِنْهَا الْخُشُوعُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْخُشُوعُ قَالَ التَّوَاضُعُ فِي الصَّلَاةِ وَ أَنْ يُقْبِلَ الْعَبْدُ بِقَلْبِهِ كُلِّهِ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَل (مستدرك الوسائل، ج1، ص 98)
شاهد روايي: امام صادق علیه الصلات و السلام: أَنَّهُ قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ قَالَ الْخُشُوعُ غَضُّ الْبَصَرِ فِي الصَّلَاةِ وَ قَالَ مَنِ الْتَفَتَ بِالْكُلِّيَّةِ فِي صَلَاتِهِ قَطَعَهَا. (بحار الأنوار، ج81، ص: 264)
شاهد روايي: امام صادق علیه الصلات و السلام: أَنَّ رَجُلًا قَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَأْكُلُ الْخَشِنَ وَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ فَيَتَخَشَّعُ فَيُرَى عَلَيْهِ أَثَرُ الْخُشُوعِ فَقَالَ وَيْحَكَ إِنَّمَا الْخُشُوعُ فِي الْقَلْبِ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ نَبِيّاً ابْنَ نَبِيٍّ ابْنِ نَبِيٍّ ابْنِ نَبِيٍّ كَانَ يَلْبَسُ أَقْبِيَةَ الدِّيبَاجِ مَزْرُورَةً بِالذَّهَبِ وَ يَجْلِسُ مَجْلِسَ آلِ فِرْعَوْنَ يَحْكُمُ بَيْنَ النَّاسِ فَمَا احْتَاجُوا إِلَى لِبَاسِهِ وَ إِنَّمَا احْتَاجُوا إِلَى قِسْطِهِ وَ عَدْلِهِ وَ كَذَلِكَ فَإِنَّمَا يَحْتَاجُ النَّاسُ مِنَ الْإِمَامِ إِلَى أَنْ يَقْضِيَ بِالْعَدْلِ وَ إِذَا قَالَ صَدَقَ وَ إِذَا وَعَدَ أَنْجَزَ وَ إِذَا حَكَمَ عَدَلَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ لَمْ يُحَرِّمْ لِبَاساً أَحَلَّهُ وَ لَا طَعَاماً وَ لَا شَرَاباً مِنْ حَلَالٍ وَ إِنَّمَا حَرَّمَ الْحَرَامَ قَلَّ أَوْ كَثُرَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْق (مستدرك الوسائل، ج3، ص: 240)