(113) در سلوک الی الله، صبر تأثیر سرنوشت‌ساز دارد

درس 113- 8/ 9/ 1386 

در سلوک الی الله، صبر تأثیر سرنوشت‌ساز دارد

وَ صَبْراً فِي شِدَّةٍ

مقدمه‌اي بر اهميت، ويژگي و آثار صبر

در سلوک الی الله و حرکت به‌سوی مرتبه اتصاف به جمال الهی، صبر تأثیر سرنوشت‌ساز دارد. این خاصیت را دارد که ماهیت و هویت بسیاری از ویژگی‌ها، افعال، آثار و صفات را تغییر دهد

صبر این توانایی را دارد که آن‌چه شر است را به خیر مبدل سازد و آن‌چه سودمند نیست را به امر سودمند تبدیل کند؛ تنها شرطش این است که زمان بگذرد و تاب تحمل گذر زمان را داشته باشیم.

اشاره: شكوه غير صابران به خدا در قيامت

شاهد روايي: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ وَ لا يَرْضَى عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلا كَانَ خَيْراً لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِه[1]

اقسام رضایت: قسمی است که رضای عرفی است و بر اساس حق و تکلیف است. قسم دوم که رضای حقیقی است، ارتباطی با آن ندارد مانند رضای خدا از بنده‌اش

اشاره‌اي به نشانه رضاي خدا

هیچ وصف و فعلی از اوصاف و افعال خدای متعال معلول هیچ امری از امور عالم امکان نیست.

جزا، عين عمل است.

هیچ امر موجودی معدوم نمی‌شود و از بین نمی‌رود

رضای خدای متعال علت است؛ یعنی چون راضی است، کار ما بهنجار است

افعال و صفات انسان برآیند و ظهور ذات و وجود انسان و ذات انسان پدیدار و تجلی اسماء و صفات خدای متعال است؛ یا اسماء لطفیه و صفات جمالی یا اسماء قهری و صفات جلالی

چون رضای خدا علت است، بنابراین بندگي و شکر ابتدايي، امكان‌پذير نيست.

اشاره: «اذکرونی اذکرکم»؛[2] «نسوا الله فانساهم انفسهم»[3]

هیچ فعلی از افعال خدای متعال بازتاب و واکنش افعال دیگران نیست

اختیار امر بدیهی است و هر سخنی در مقابل امر بدیهی قرار داشته باشد، مغالطه است؛ بفهمیم یا نفهمیم

اگر بندگان خدا از خدا راضی بودند، این نشان‌دهنده آن است که خدا از آن‌ها راضی است، چون رضای خلق از حق، بازتاب رضای خدا از خلق است، نه بالعکس

فعل و صفت خدا معلول نیست؛ عبادت ما نشان‌دهنده آن است که لطف او پیشتر سرازیر شده بود

آن‌چه خدا انجام می‌دهد، پیوسته از ازل تا ابد جاری است و منقطع نمی‌شود، مانند خورشیدی که می‌تابد، لکن ما توانایی بهره‌مندی از این نور را نداریم؛ دعا کردن ما برای پدید آوردن این توانایی در ماست

یکی از معانی امانت این است که هیچ‌کس تاب تحمل آن را ندارد و تنها انسان است که آن را می‌پذیرد

آن چیزهایی که مراد اصيل خدا هستند و خدا آن‌ها را به‌خاطر خودشان ایجاد می‌کند، مرضی هستند و آن چیزهایی را که خدا می‌آفریند و این آفرینش به‌خاطر خودشان نیست، این‌ها مراد تبعی هستند. وجود کفار، منافقان و مستکبران از این دسته است.

دنیا را اهل دنیا می‌سازند که یکی از این سه دسته‌اند؛ کفر، نفاق و استکبار

اثر رضايت بنده از خدا

جهنم رفتن هم کمال است ولی کمال قوه غضبیه است

صبر دو قسم است: صبر در خوشایندی‌ها و ناخوشایندی‌ها

یکی از معانی دقیق صبر در خوشایندی‌ها این است که آن‌چه مورد محبت و رضایت توست، کمی صبر کن تا پرده را بردارند؛ آن‌گاه معلوم می‌شود از تو نبود؛ داشته‌های شما سبب ادعا و غرور و تکبرتان نشود

ثمره صبر و رضا در خوشایند و ناخوشایند: آن‌چه که برای او بد و ناملایم بود، خوب و ملائم می‌شود

صبر و رضا در سختی‌ها، سختی‌ها را متحول می‌کند؛ صبر و رضا بر خوبی‌ها و محبوب‌ها سبب جلوگیری از طغیان می‌شود

شاهد روايي: عن جابر قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام يَرْحَمُكَ اللَّهُ مَا الصَّبْرُ الْجَمِيلُ قَالَ ذَلِكَ صَبْرٌ لَيْسَ فِيهِ شَكْوَى إِلَى النَّاس‏[4]

اشاره: ادب حضور ولي خدا

اشاره‌ای به معنای این‌که امیرالمؤمنین قسیم بهشت و جهنم است

شاهد روايي: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّا صُبُرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ شِيعَتُكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ قَالَ لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِيعَتُنَا يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لا يَعْلَمُونَ[5]

شیعیانی که صبورتر از خاندان پیامبر هستند؛

اگر کربلا بشود، زنانی که شیعه خاندان پیامبر هستند می‌توانند همانند زینب کبری صلوات الله و سلامه علیها باشند که نمونه‌های آن را در هشت سال جنگ تحمیلی دیده‌ایم

 

[1]ـ الكافي، ج2، ص60.

[2]ـ بقره، 152.

[3]ـ حشر، 19.

[4]ـ الكافي، ج2، ص93.

[5]ـ الكافي، ج2، ص93.

 

 صوت