راه نفس

ومنها طریق المعرفة النفس و کونها ... .

ویژگی راه نفس
ویژگی این راه این است که در این راه مسافر و طریق یکی است گرچه غایت غیر از آن است . به تعبیری در این راه واسطه ای درسلوک نیست یعنی نفس در خویش می نگرد و پیش می رود .

تبیین راه نفس
مقدمه اول :  نفس جوهری ملکوتی است که از قوه به فعل و از استعداد به سوی کمال سیر می کند .
مقدمه دوم :  موجودی که اینچنین است ، برای خروج از قوه و استعداد به فعل و کمال ، نیازمند مکمل است .
این مکمل جسم و جسمانی نیست . چون جسم و جسمانی خود نیازمند به مکمل است ؛
تفصیل آن در راه جسم بیان گردید.
نتیجه:  بنابراین مکمل نفس جوهری عقلی است .این جوهر عقلی بالفعل است نه بالقوه .زیرا اگر بالقوه باشد فاقد کمال خواهد بود ومعطی شیء فاقد شی ء نیست همچنانکه فاقد شیء نیز معطی نخواهد بود ، بنابراین مکمل نفس بالفعل دارای کمال است و تجرد عقلی دارد .
این راه نسبت به موارد قبل مسیر بیشتری را روشن می سازد . چنانچه بیان شد در راه جسم و راه حرکت یک موجود مثالی برای تدبیر جسم و حرکت کفایت می کرد اما در این دلیل چون نفس خود جوهر مثالی و ملکوتی است ، بنابراین آنچه را که به عنوان موجود برتر از خود اثبات می کند تجرد عقلی خواهد داشت و از موجودات جبروتی است . این موجود مجرد عقلی یا واجب الوجود است یا ملکی از ملائک جبروتی.

راه وحدت عالم
و منها طریق النظر الی مجموع العالم و انٌه شخص واحد ...

مقدمه اول : جهان یک واحد شخصی است .
تبیین مقدمه اول :
مقدمه اول از دو راه قابل تبیین است :
اولا: اجزای جهان با یکدیگر ارتباط دارند و ارتباط نشان وحدت است ، بنابراین جهان یک واحد شخصی است .
اگر مقصورد از جهان و اجزاء آن ، عالم اجسام و جسمانیات باشد ، تأثیر و تأثر اجسام بر هم و ارتباطشان معلوم است و اگر مقصود از جهان و اجزاء آن،  عالم جسم و عوالم فوق آن باشد ، تأثیر عوالم برتر بر عالم و عوالم فروتر از خود کاملا مشخص است بدین خاطر که عالم بالاتر نسبت به عالم فروتر سمت علیت دارد و عالم فروتر از آن استمداد و طلب کمال و حیات و وجود می نمایدو به آن نیازمند است . بنابراین عوالم با یکدیگر مرتبط هستند .
ثانیا :  قوانین یکسان و همانندی برتمام جهان حاکم است .مقصود از قوانین همسان قوانین مبتنی بر اصل علیت است .اینن قوانین همسان ، حکایت از وحدت جهان دارد .

مقدمه دوم :
این جهان واحد به خاطر حدوث و نیازمندی و فقرش نیاز به مؤثر دارد . این مؤثر خدای متعال است .چرا که هرچه غیر خدا تصور کنیم ، خود جزء جهان است .
این دلیل علاوه بر اثبات وجود واجب تعالی ، برای وحدت و توحید واجب تعالی بیان شده است ، بااین توضیح که :چون تعدد جهان محال است و معلول واحد پذیرای دو علت نیست پس واجب تعالی نیز که علت مؤثر جهان هستی است ، واحد است .
 
برهان صدیقین بر اثبات واجب تعالی
... من النظر الی الاصل الوجود ...

ویژگی های برهان صدیقین
1-  مهمترین ویژگی برهان صدیقین این است که سالک ، راه سلوک ، نقطه سلوک و غایت سلوک یکی است ، بدین خاطر که این برهان مبتنی براین حقیقت است که وجود یک حقیقت واحد است .
اگراین حقیقت واحد یک حقیقت تشکیکی فرض شود ، مرتبه ای از این حقیقت سالک است ، مرتبه ای از آن مسلک است و مرتبه ای از آن مسلوک منه و مرتبه ای از آن مسلوک الیه است .
اگر این حقیقت واحد حقیقتی شخصی دانسته شود ، طبق کریمه :«هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» آنی که اول است همان است که وسط است و آن همان است که در آخر است و امر دیگری جز همین شخص وجود ندارد .
2-  ویژگی دیگر این برهان این است که این برهان علاوه بر آنکه وجود واجب را اثبات می کند ، وحدت واجب و صفات او را نیز اثبات می کند .
3-  ویژگی دیگر که نکته دقیق تر و لطیف تری نسبت به نکته قبل است این است که از طریق این برهان علم به افعال و معلولات خدا نه تنها حاصل می شود بلکه به بهترین وجه حاصل می شود، بدین خاطر که معلول از مراتب وجود علت و فعل از مراتب وجود فاعل است . بنابراین علم به وجود علت و فعل از مراتب وجود فاعل است بنابراین علم به وجود علت ، علم به تمام مراتب معلول و فعل او نیز هست .

تبیین برهان صدیقین
هو طریق الصدیقین الذین یستشهدون بالحق علی کل شیء... .
در این برهان وجود انسان که همان جلوه حقیقت وجود است ، به وجود پی می برد ، به تعبیری در این برهان خود وجود سالک است و به خود وجود راه می سپرد و به تعبیر دقیقتر وجود از طریق وجود از وجود به وجود پی می برد .این برهان مفاد آیه کریمه «شهد الله انه لا اله الا هو » است .
 
راه محقق خفری
انٌما ذکره بعض متأخر الفضلاء من نواحی الفارس فیه مغالطة ... .

راه ویژه ایکه محق خفری بیان نموده استت عبارت است از اینکه :
اگر همه موجودات ممکن باشند دور لازم می آید بدین خاطر که تحقق یک موجود ، متوقف بر یک ایجاد است و تحقق یک ایجلد متوقف بر تحقق موجود است بنابراین ممکن بودن همه موجودات امری دوری است .با ابطالل دور به اثبات وجود خدا می رسیم .

نقد نظریه محقق خفری
مقدمه اول این دلیل نادرست است و آن اینکه همه موجودات ممکن نیستند و برخی از آنها واجب اند .

تعبیر دیگری از دلیل خفری
هر ممکنی مبدائی دارد . موجود مطلق مبدء ندارد ، بنابراین ممکن، موجود مطلق نیست. عکس آن این است که موجود مطلق ممکن نیست و و اجب است .
این مقدمات به ظاهر درست بوده و ابهامی ندارد اما از نظر صدر المتالهین در این مقدمات مغالطه ای به کار رفته است بدین خاطر که دلیل محقق خفری این است که لازمه مبدء نداشتن موجود مطلق این است که اولا تقدم شیء بر خودش لازم می آید و ثانیا تناقض است که آن نیز به تقدم الشیء علی نفسه برمی گردد .با این توضیح که اگر موجود مطلق بخواهد مبدء داشته باشد ، آن مبدء باید یا خود موجود مطلق باشد و یا غیر خودش .اگر غیر خودش باشد مطلق نیست و اگر خودش باشد تقدم الشیء علی نفسه است ؛ پس تناقض یا تقدم الشیء علی نفسه لازم می آید و هر دو محال است . ملاصدرا مغالطه را در همین جمله اخیر می داند و می گوید تقدم شیء بر خودش و تناقض درجایی محال است که وحدت عددی باشد نه به طور مطلق و چون در اینجا وحدت نوعی وجود دارد تقدم الشیء علی نفسه و تناقض محال پیش نمی آید .