شبِ قدرِ انتخابات

 
 

 
 

گفتار مهمی از استاد حسینی شاهرودی

به مناسبت انتخابات 28 خرداد 1400

 

گاهی پرسیده می‌شود که آیا انتخابات حق است یا تکلیف؟

گاهی گفته می‌شود حق است و گاهی گفته می‌شود تکلیف است. هریک نیز پیامدهایی دارد که طرفین در تعهد و پذیرش این پیامدها گاهی تردید دارند.

انتخابات حقی است الزامی و الزام آور و نیز تکلیف است.

انتخابات مانند حق حیات است. همچنان‌که همه انسان‌ها حق دارند زنده باشند و دیگران نمی‌توانند این حق را از آن‌ها سلب کنند، خودشان نیز نمی‌توانند آن را سلب کنند. به‌همین خاطر اگر کسی این حق را سلب کند، مثل این است که این حق را از همه انسان‌ها سلب کرده است. «من قتل نفساً فکانما قتل الناس جمیعاً»

حال که برخورداری و ادامه حیات از حقوق اولیه انسان است، آیا خود می‌تواند از این حق بگذرد؟ قطعاً خودش هم نمی‌تواند بگذرد. اگر خود سبب از بین رفتن خودش شود، این بدتر است از این‌که دیگری سبب از بین رفتن او بشود. چون اگر کسی دیگری را می‌کشد، دعوا و نزاع و اختلاف دارد و او را گنه‌کار و مجرم یا حداقل متهم می‌داند و دست به قتل می‌زند، اما کسی که دست به قتل خود می‌زند، هیچ‌یک از آن شرایط را ندارد.

پس حق حیات ضمن این‌که حق است، ولی حفظ، دوام و بقاء آن و استفاده کردن از آن و واگذار نکردن و مهمل رها نکردن آن، از تکالیف و مهم‌ترین تکالیف است. برای این است که وقتی که تمام احکام شرعی برای جان انسانی ضرر داشته باشد، ملغی یا حداقل متروک می‌شود؛ چنان‌که احکام اجتماعی همین‌گونه است. یعنی حق حیات از حقوقی است که عین تکلیف است و نمی‌توان آن را به دیگری واگذار کرد.

یا اگر آدمی برای دوام حیات خود امکانات زندگی را می‌خواهد و اقدام و فعالیت و تلاش نکند، این علاوه بر این‌که حقی را از دست داده، یک تکلیف مهم را ترک کرده است.

مشابه این، حق تکامل، تعالی و رشد است. امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام فرمود کسی که دو روز او مثل هم باشد، ضرر کرده و اگر روز دوم او بدتر از روز اولش باشد، این ملعون و از رحمت خدای متعال دور است. این یعنی ضمن این‌که کسی نمی‌تواند و مجاز نیست که جلوی رشد و تعالی و تکامل انسانی را بگیرد، خود آن فرد هم نمی‌تواند آن را مهمل رها کند.

بنابراین ضمن اینکه رشد، تعالی و تکامل داشتن در جهات متعدد از حقوق انسان‌هاست، ولی این‌گونه نیست که انسان‌ها بگویند که این حق خودمان است که رشد کنیم و نمی‌خواهیم رشد کنیم.

زیرمجموعه حقّ تعالی و تکامل، حق تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش است. یعنی اولاً هر انسانی حق دارد که درس بخواند، رشد علمی و اخلاقی داشته باشد و تربیت الهی، انسانی و ولایی داشته باشد و به کمالات شایسته خود در دنیا و آخرت برسد و دوم این‌که هیچ کس نمی‌تواند این حق را از او سلب کند؛ مانند حق حیات است. سوم این است که خودش هم حق ندارد از این حق استفاده نکند یا آن را به دیگران واگذار کند. این امکان‌پذیر و مجاز نیست یعنی امکان شرعی و اخلاقی ندارد.

یکی از نمونه‌ها که در هر دو سه سال برای ما مبتلا به است، حق انتخاب و مخصوصاً حق انتخاب تأثیرگذار و سرنوشت‌ساز است.

در مواردی که انتخاب تأثیرگذار است، یعنی بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد؛ مثل انتخاب شورای ده، شورای شهر، نماینده مجلس یا رئیس جمهور، با توجه به این‌که این انتخاب‌ها تأثیرگذار است و در کشور ما رسم و رواج بر این است که کسی که می‌آید هشت سال ماندنی است، در هشت سال می‌تواند کشور را از این رو به آن رو کند؛ می‌تواند کشور را به نهایت وابستگی برساند و می‌تواند به درجات بسیاری از استقلال برساند.

اگر کسی بگوید انتخاب ما در ریاست جمهوری تفاوتی ندارد، پیداست که عاقلانه و عالمانه و از روی دقت و تأمل و مطالعه سخن نمی‌گوید.

بنابراین انتخابات از مواردی است که حق است، یعنی انسان اولاً مجاز است که دست به انتخاب بزند. ثانیاً دیگران مجاز نیستند که این حق را از او سلب کنند و سوم این‌که خودش هم نه مجاز است حقش را به دیگری واگذار کند و نه مجاز است که این حق را مهمل واگذار کند.

انتخابات یکی از حقوق بزرگ است که از حقوق مالی بزرگ‌تر است. اگر کسی می‌تواند مالش را بدون دریافت وثیقه و ضمانت به کسی واگذار کند و جان و آبرویش را در اختیار کسی قرار دهد، می‌تواند در انتخابات هم همین‌گونه عمل کند.

از جنبه عبادی هم، هر کاری که سرنوشت‌ساز باشد به این معنا که بر جامعه و مملکت اسلامی و بر مؤمنین و مسلمین تأثیر سرنوشت‌ساز بگذارد، قطعاً و یقیناً از تکالیف شرعی و تعیینی هم هست؛ به‌گونه‌ای نیست که ما اختیار داشته باشیم یک دوره شرکت کنیم و یک دوره شرکت نکنیم. یعنی اگر در این چهل سال، چهل انتخابات برگزار شده، هر چهل تا واجب است و اگر کسی در یکی از این‌ها شرکت نکرده باشد، باید استغفار و توبه کند، مثل این‌که بزرگ‌ترین واجبات را ترک کرده است و اگر آثار عینی و عملی و اجتماعی و سیاسی بر فعل او مترتب بوده، باید تلاش کند آن‌ها را برطرف کند که در خیلی از موارد هم امکان‌پذیر نیست.

گاهی شرایط جامعه یا قلمرو اسلامی به‌گونه‌ای است که کوتاهی کردن مثلاً ده درصد از مردم سبب می‌شود که بخشی از اسلام و قدرت مسلمین و بخشی از مملکت اسلامی و قلمرو اسلامی جدا می‌شود، این جدایی را نمی‌شود به این راحتی استغفار کنیم و حل بشود. جبران آن به این آسانی امکان‌پذیر نیست.

بنابراین اولین نکته این است که انتخابات یک حق است ولی حقی است که از اعظم تکالیف است؛ نه از تکالیف معمول و متداولی که مثلاً اگر نخواندیم، قضا کنیم. انتخابات این‌گونه نیست که مثلاً بگوییم هشت سال پیش بد رأی دادیم، حالا خوب رأی بدهیم. اگر هشت سال پیش بد رأی دادیم، باید جبران کنیم که جبران آن در دنیا نمی‌شود. این هشت سال آینده، جدید است، یعنی یک تکلیف جدید و یک حق جدید است، مانند حق حیات.

 

2

شرایط جامعه اسلامی مخصوصاً ام القرای اسلام که اساس تفکر منسجم حکومتی اسلامی را در جهان تأسیس کرده است، نه‌فقط منحصر به‌فرد است، بلکه در گذشته دور هم منحصر به‌فرد بوده. در هزار سال گذشته تا عصر ائمه علیهم الصلات و السلام و به‌طور خاص تا زمان امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام چنین حکومتی سابقه ندارد.

اولاً در این 1400 سال که تأسیس حکومت اسلامی و ادامه خلافت انبیا و اولیا ترک شده است، این از بزرگ‌ترین گناهان و ترک بزرگ‌ترین تکالیف بوده و هست. اما این‌گونه نیست که اگر دیگران ترک کردند، ما هم ترک کنیم. ثانیاً حال که انجام شده است، ساختمانی است که ساخته شده است، باید این ساختمان را حفظ کنیم و نگه داریم.

طبعاً اگر کسانی این ساختمان آماده را از دست بدهند، گناهشان دوچندان و چند برابر کسانی است که به تأسیس چنین ساختمانی اقدام نکردند.

نظام مقدس جمهوری اسلامی با وجود خطا و خلاف‌هایی که هست، ـ که نشان‌دهنده آن است که حکومت آن اندازه‌ای که باید، موفق نیست و ایده‌ال مانند حکومت حضرت سلیمان نیست ـ اما فکر نکنیم که چون ایده‌آل نیست، بنابراین باید آن را ترک کرد. مگر در زمان امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام اختلاس و اختلاف و نزاع و دروغگویی وجود نداشته! در زمان حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جمعی از منافقین داخل شهر به مناسب‌های مختلف جولان می‌دادند و امنیت سیاسی و اعتقادی شهر را از بین می‌بردند. چه کاری می‌شد انجام داد؟

در برخی از جنگ‌ها گفتند که سریع خودتان را به شهر برسانید که منافقین در کوچه‌ها دارند با اسب می‌روند و به خانه برخی از اصحاب حمله کردند. این‌ها هست ولی به این معنا نیست که حال که این‌طور است، پس بگذاریم کفار و منافقین حاکم باشند! خیر، تشکیل حکومت و حفظ نظام اسلامی موجود، لازم و ضروری و واجب است، بلکه از اوجب واجبات است؛ واجبی بالاتر از این نداریم. همچنان‌که تشکیل آن از اوجب واجبات بود، ادامه و ابقاء و حفظ آن از اوجب واجبات است. در عین حال، نقص‌هایی هم دارد، فقر هم وجود دارد. حتی اگر حکومت، حکومتِ حضرت سلیمان باشد، حکومت پیامبر خاتم باشد، حکومت امیرالمؤمنین و ولی خاتم باشد یا امام زمان، خلیفة الله باشد، چنین اتفاقی نمی‌افتد [که هیچ مشکلی نباشد]. عمران و آبادی دنیا زحمت و گرفتاری دارد و این‌که فکر کنیم همه انسان‌ها پاک و معصوم می‌شوند، چنین چیزی نیست.

بنابراین ضمن این‌که نقض‌ها و ضعف‌ها وجود دارد، یعنی به ایده‌آل نرسیده‌ایم، هیچ وقت هم ممکن است به ایده‌آل نرسیم، ـ نمی‌گویم که ضرورتاً نخواهیم رسید، اگرچه شواهد بسیاری وجود دارد که شیطان و ابلیس همیشه وجود و حضور دارد و هرگاه او باشد، افرادی هم تحت ولایت شیطان خواهند بود ـ اما در عین حال که نقص و ضعف وجود دارد، باید ببینیم که ولایت، ولایت الهی است یا نه! تکالیف و اوامر الهی به آن تعلق گرفته است یا نه!

اگر در همین چند سالی که با گروهی به نام داعش سر و کار داشتیم، جمهوری اسلامی نبود، الان عراق به عنوان یک کشور مسلمان و شیعه وجود نداشت، سوریه و خیلی از کشورهای دیگر وجود نداشت؛ دوباره یا حکومت اموی حاکم می‌شد یا حکومت عباسی، بلکه بدتر از آن‌ها.

این حکومت حداقل سبب شده است که جهان اسلام دوباره گرفتار بنی امیه و بنی عباس و بدتر از آن‌ها نشود، دوباره زن‌ها را سرِ خیابان‌ها به خرید و فروش نگذارند. این‌ها کارهای کمی نیست. این جزء کارهایی است که بسیاری از انبیا و اولیا عُشری از اعشار آن را نمی‌توانستند انجام دهند و موفق نشدند و به بعد هم همین‌طور خواهد بود. تنها در عصر امام زمان علیه الصلات و السلام است که چنین حوادث ناگواری یا رخ نمی‌دهد یا در این معیارها و اندازه‌های بزرگ رخ نمی‌دهد.

بنابراین این شرایطی که ما داریم، این‌گونه هم نیست که بگوییم الان چهل سال است این شرایط را داریم، ممکن است چهارصد سال دیگر هم همین شرایط باشد، یعنی ممکن است ده‌ها و صدها سال دیگر این لطف خدای متعال نصیب ملت ایران بشود که ام القرای جهان اسلام و علمدار اخلاق الهی و ولایی و حامی مستضعفین باشد. این از الطاف الهی است.

این‌گونه نیست که مثلاً چهل سال است که گوشت و آب و نان ما گران بوده، بنابراین زودتر تمام شود. این از الطاف الهی است که یک ملت مستضعف که «یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها»؛ (نساء، 75) خدایا ما را کمک کن که دست ما از همه‌جا کوتاه است. این اتفاقی که در فلسطین افتاد، هزار برابر آن اتفاق می‌افتاد، اگر جمهوری اسلامی نبود. این توفیق الهی است که نصیب این ملت کرده است، البته همه از این توفیق بی حد و ‌اندازه برخوردار نیستند، ولی در معرض آن هستند و می‌توانند برخوردار باشند. شهدا و خانواده‌های شهدا اعلی درجه این توفیق را داشتند. ایثارگران، جانبازان و کسانی که در این مسیر خدمت‌های بسیار بزرگ کردند، بیشترین توفیق را داشتند. این توفیق از الطاف الهی است که ممکن است دوام هم داشته باشد، اما در عین حال این اتفاقی که به نام انتخابات می‌افتد، از جمله اعمالی است که اگر انسان یک ساعت وقت بگذارد و انجام دهد، می‌تواند تأثیر هشت ساله، ده ساله، بیست ساله و پنجاه ساله بگذارد. کاری که یک عده انجام می‌دهند، ممکن است آثار سوء آن صد سال بماند و ممکن است آثار خیر آن صد سال بماند.

بنابراین اولاً انتخاب کردن حق است و از حق‌هایی است که از اعظم تکالیف است. ثانیاً در این شرایط حساسی که ما قرار گرفتیم که تاکنون نزدیک چهل و سه سال از آن گذشته، ممکن است تا چهارصد سال ادامه داشته باشد، از الطاف الهی است که یک گروهی می‌توانند پایه‌گار تعالیم الهی باشند، حفظ‌کننده اراده الهی و مجرای مشیت الهی باشند. این ممکن است سالیان دراز ادامه داشته باشد و این انتخابات تأثیرگذاری بسیار زیادی دارد. این انتخابات به شب قدر می‌ماند. در آن‌جا فرمود که شب قدر مانند هزار ماه است. کیست که آن را درک کند؟ ولی این انتخابات اگرچه ممکن است به اندازه هزار ماه نباشد و ممکن است بیشتر هم باشد. کسانی که روز 12 فروردین 1358 رأی دادند، حقیقتاً بیش از هزار ماه اثر دارد. به‌خاطر این‌که تا این جمهوری اسلامی برپا باشد، آن‌ها از خیرات و برکات و حسنات آن برخوردارند، بدون این‌که ذره‌ای در سیئات آن دخیل باشند. انتخابات ما هم ممکن است این‌گونه باشد.

ممکن است یک انتخاب درستی داشته باشیم که هشت سال بعد از آن خوبی‌ها و آثار و حسنات آن آشکار باشد و سبب شود که هشت سال بعد هم انتخاب بهتری انجام دهیم.

بنابراین شرکت در انتخابات امر لازم و ضروری است، به هریک از این دو جهتی که گفته شد.

 

 

 

 

گزیده صوت

انتخابات حقی است الزامی و الزام آور و نیز تکلیف است

 

 

 

هر کاری که سرنوشت‌ساز باشد، قطعاً و یقیناً از تکالیف شرعی و تعیینی است

 

 

این انتخابات به شب قدر می‌ماند