(24) بهتر از عقل آفریده نشده است
جلسه بیست و چهارم ـ 2/ 10/ 94
ادامه [حدیث 26] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ العَقْلَ قَالَ لَهُ أَقْبِل فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلالي مَا خَلَقْتُ خَلقاً أَحْسَنَ مِنْكَ إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ.
مقصود از عقلی که اشرف موجودات است و بهتر از آن آفریده نشده است، چیست؟
احتمال 1: عقل کلی سعی، یعنی عقلی که اولین موجود (به لحاظ رتبی، نه زمانی) در عالم آفرینش است
فعالیت، خلاقیت، ابداع و ایجاد از ذاتیات خدای متعال است؛ انقطاعپذیر نبوده و نیست، پیوسته از ازل میآفریده و پیوسته این آفرینش ادامه دارد
معنای اینکه عقل اولین آفریده است؛ به این معنا نیست که قبل از آن خدای متعال نمیآفرید، بلکه قبل از آن در مرتبه پیش و مرتبه عالیتر از آن آفرینش معنا ندارد
چیزی در عالم هستی نیست، مگر اینکه وجهی از وجوه و حسنهای از حسنات عقل است
در مراتب عقول و حوزه ولایت تکوینی، امر و نهی، اطاعت و عصیان و تکلیف معنا ندارد؛ در این صورت معنای امر و نهی عقل چیست؟
1ـ در همه مراتب عالم امر و نهی وجود دارد، ولی امر و نهی هر عالمی مناسب با آن عالم است؛ بر این اساس همچنانکه عبودیت در همه عوالم وجود دارد، عبادت متناسب با هر عالم نیز وجود دارد
چرا گفته شده است عبادت و تکلیف در همه عوالم وجود ندارد؟
2ـ عقل کلی دو وجود دارد: «فی نفسه» که وجود بالفعل و آشکار دارد و «لنا» که وجود بالفعل ولی نهان دارد؛ بنابراین مقصود عقل کلی باشد که در همه انسانها وجود دارد
کل عالم هستی به وجه نفسانی در نفس وجود دارد
در حیوانات، گیاهان و جمادات نیز عقل، نفس و سایر کمالات وجود دارد، ولی به مرحله فعلیت و ظهور نمیرسد
احتمال 2: عقل جزیی انسانی
نشانههای ظهور اولین مراتب عقل
احتمال 3: نفس ناطقه انسانی
نفس ناطقه مقام جامعیت اعتدالی دارد، بنابراین اشرف خلق است
نحوه تقدم رحمت بر غضب و جمال و جلال
جلال الهی زمینهساز گسترش جمال الهی و ملائمات وجود
نقد نظریه متناقض متکلمین: 1ـ نفس و بدن هر دو لذت و عذاب را ادراک میکنند 2ـ در مقابل، فقط نفس شعور دارد و بدن شعور ندارد
استن حنانه؛ نمونه آشکار کردن وجه ملائم موجودات
ارتقاء وجودی (در ظهورات مراتب باطنی) سگ اصحاب کهف و تنزل مصداق آیه «مثله کمثل الکلب»
بر اساس خطاب «إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ» در حدیث، دیگر وجود و همراهی بدن مادی و طبیعی با نفس در عوالم دیگر نهتنها لازم نیست، بلکه حداقل لغو است