(60) از بسیط حقیقی نمیتوان هیچ حظی از حظوظ کمال را سلب کرد
کتاب توحید ـ درس 60 ـ 27/ 10/ 95
شرح اصول کافی درس 178
از بسیط حقیقی نمیتوان هیچ حظی از حظوظ کمال را سلب کرد
[حدیث 75] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحِمَّانِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ جِسْمٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ عَالِمٌ سَمِيعٌ بَصِيرٌ قَادِرٌ مُتَكَلِّمٌ نَاطِقٌ وَ الْكَلَامُ وَ الْقُدْرَةُ وَ الْعِلْمُ يَجْرِي مَجْرَى وَاحِدٍ لَيْسَ شَيْءٌ مِنْهَا مَخْلُوقاً فَقَالَ قَاتَلَهُ اللَّهُ أَ مَا عَلِمَ أَنَّ الْجِسْمَ مَحْدُودٌ وَ الْكَلَامَ غَيْرُ الْمُتَكَلِّمِ مَعَاذَ اللَّهِ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِنْ هَذَا الْقَوْلِ لَا جِسْمٌ وَ لَا صُورَةٌ وَ لَا تَحْدِيدٌ وَ كُلُّ شَيْءٍ سِوَاهُ مَخْلُوقٌ إِنَّمَا تُكَوَّنُ الْأَشْيَاءُ بِإِرَادَتِهِ وَ مَشِيئَتِهِ مِنْ غَيْرِ كَلَامٍ وَ لَا تَرَدُّدٍ فِي نَفَسٍ وَ لَا نُطْقٍ بِلِسَانٍ.
آیا اراده از صفات ذاتی است؟
غیر از خدای متعال هرچه که باشد (همچون کلام) مخلوق است، بنابراین عین ذات خدای متعال نیست
نه کلام لفظی صفت خدای متعال است و نه کلام نفسی
[حدیث 76] عَنْ يُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: وَصَفْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَوْلَ هِشَامٍ الْجَوَالِيقِيِّ وَ مَا يَقُولُ فِي الشَّابِّ الْمُوفِقِ وَ وَصَفْتُ لَهُ قَوْلَ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ
مقصود از نفی شباهت، نفی جسمیت و احکام امکانی است
سیدحیدر آملی و ملاصدرا سخن لطیفی دارند که نفی جسمیت بهطور مطلق موجّه نیست
اشاره به اختلاف نظر عرفا در نسبت عدمهای مقید به خدای متعال و صفت دانستن آنها برای خدای متعال
بر این اساس که عدمهای مقید حظی از وجود و کمال دارند، از موجود بسیط حقیقی نمیتوان هیچ حظی از حظوظ کمال را سلب کرد
همانگونه که وجود دارای مراتب و درجات متعدد است و امری تشکیکی است، کمالات، اوصاف و تعینات وجود نیز همینگونه است
اشارهای به کمالات جسم اخروی
به نظر حکیمان مشایی و متعالیه، معاد اکثریت خلق برزخی است
جسم دارای درجات و مراتب مختلف است؛ هریک از مراتب آن نیز همینگونه است
ذوق عقلی
اشارهای به ماجرای اویس قرنی
اشاره: وضع الله یده بکتفی
با توجه به مراتب یاد شده جسم، مانعی ندارد که غیر از مرتبه طبیعی، مثالی و عقلی، [جسم] مرتبه دیگر هم داشته باشد
استدلال دیگر این است که علاوه بر اینکه جسم امر وجودی است، با توجه به اینکه وجود بسیط، کل الاشیاء است (و قاعده بسیط الحقیقه هیچ گزاره سلبی ندارد، مگر سلب سلب باشد) ممکن نیست که امر وجودی را از آن سلب کنیم. تنها چیزی که میتوان از بسیط الحقیقه سلب کرد، امور سلبی و عدمی است. ولی آیا جسم از امور سلبی و عدمی است؟
استدلال دیگر: خدای متعال به همه اشیاء علم دارد، ثانیاً علم او به همه موجودات علم حضوری یعنی از سنخ حضور اشیاء نزد اوست و چون این علم عین ذات خدای متعال است، در نتیجه همه اشیاء در مرتبه ذات او به وجود علمی موجودند.
بَابُ صِفَاتِ الذَّاتِ
وقتی گفته میشود یک صفت، ذاتی است یعنی انتزاع مفهوم آن صفت صرفاً متوقف بر لحاظ ذات خدای متعال است. به تعبیر دیگر، صفتی که عین ذات است و تفاوت ذات با صفت، تحلیلی است