(76) عوالم جزئی وجود بینهایت است
کتاب توحید ـ درس 76 ـ 3/ 11/ 95
شرح اصول کافی درس 194
عوالم جزئی وجود بینهایت است
بَابُ مَعَانِي الْأَسْمَاءِ وَ اشْتِقَاقِهَا
[حدیث 96] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ تَفْسِيرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قَالَ الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الْمِيمُ مَجْدُ اللَّهِ وَ رَوَى بَعْضُهُمْ الْمِيمُ مُلْكُ اللَّهِ وَ اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَيْءٍ الرَّحْمَنُ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّةً
تفسیر قرآن به گونههای مختلف انجام شده و میتواند به روشهای دیگری که تاکنون انجام نشده، بشود.
به تعبیر دیگر، همچنانکه بواطن قرآن بسیار و بیشمار و نامتناهی است، ظواهر نیز قابلیت فهمهای مختلف و در نتیجه دریافت هدایتهای بیشمار را دارد؛ بهگونهای که هر دانشمندی در هر علمی در صورتی که روشمند عمل کند، به اندازه قابلیت و توان خود از محتوا و معانی و تفسیر قرآن استفاده کند
قرآن در اختیار و مختص به شخص و گروه خاصی نیست
قرآن سفره خدای متعال است و حیثیتها و جنبههای بسیار زیاد و متعدد دارد
یکی از تفاسیر، تفسیر حرفی است که عالمان خاص خود را میطلبد
تفاوت تفسیر حرفی با سایر تفاسیر
اولین سرنخهایی که در تفسیر حرفی وجود دارد، بر خلاف تفسیرهای دیگر، بر فهم معصومانه از قرآن موقوف است
در تفسیر حرفی، عقل توانایی داوری ندارد و چون فوق عقل است، بنابراین توقیفی است
فرقان هم قابلیت تحریف محتوایی دارد و هم تحریف لفظی؛ اما قرآن با توجه به اینکه آخرین کتاب آسمانی است و مربوط به یک زمان و جمعیت نیست و تا روز قیامت همه انسانها میتوانند به این سفره الهی مراجعه کنند، باید بهگونهای باشد که سیّالیت داشته باشد
قرآن در مرتبه جمعی، جامع جمیع حوادث، رخدادها و معارف ناظر به همه مراتب عوالم هستی است و در مرتبه تفسیر و تأویل این قابلیت را دارد که برای همه انسانها و همه عصرها تا روز قیامت ارایه معارف و آموزههایی در همه مراتب هستی و در همه حوزههای انسانی و جوانب وجودی ارایه کند
بهطور کلی هر علمی که فراتر از حد و اندازه عقل باشد، فاقد روشهای معتبر برای داوری است
اسماء «رحمن» و «رحیم» مبالغه در رحمتند، یعنی امکان بلوغ آن به جایی که ذهن و فهم کسی هم درک نمیکند، وجود دارد
حد مبالغه رحمت در رحمن و رحیم تا کجاست؟ مبالغه حقیقی است، نه زیادهروی، بهگونهای که تصور رحمتی بیشتر از آن امکانپذیر نیست
رحمت از نظر لغوی: رقت قلب و انعطافی که مقتضی تفضل و احسان است
عوالم جزئی وجود بینهایت است؛ تک تک افراد انسان در همین جهان طبیعت خود یک عالم هستند که اگر هویت و حقیقت هر یک از این افراد آشکار شود و حجاب از وجود آنها برطرف شود، با عوالم کلی وجود برابری میکنند
همچنین درون هر انسان نیز عوالم بیشمار و نامتناهی است؛ قوای ادراکی و احساس انسان هر کدام یک عالم است
تمام اسماء و صفات خدای متعال و لوازم آنها و تمام ظهورات و کمالات و تعینات اسماء و صفات خدای متعال را در وجود خود داریم، اگر توانایی تماشای اینها را داشته باشیم، فرصت نخواهیم کرد ساختههای دست خویش را تماشا کنیم
با توجه به مراتب عوالم وجود و ظهورات و تعینات وجود، رحمت هم مراتب مختلف دارد
اشارهای به قساوت قلب و مراتب آن در روایات