المنهج الثاني: في أصول الكيفيات و عناصر العقود و خواص كل منها - فصل هفدهم: گاهی ممکن، دو امکان دارد و گاهی ندارد
فصل هفدهم: گاهی ممکن، دو امکان دارد و گاهی ندارد (ص230)
ممکن بر دو نوع است:
1ـ ممکنی که برای وجود و تحقق خارجی تنها امکان ذاتی آن بسنده است و در واقع با امکان ذاتی فقط به علت فاعلی وابسته است.
2ـ ممکنی که برای وجود و تحقق خارجی علاوه بر امکان ذاتی به قابلیتهای بیرونی و معدات مادی نیز وابسته است.
نوع نخست از ممکنات، به دلیل اشتراک در ذات و لوازم ذاتی، تنها یک فرد دارد و نوع آن منحصر در فرد واحد است. بهعلاوه، تعدد اشخاص متوقف بر اسباب خارج از ذات مانند ماده، زمان، شرایط ناشی از تحولات طبیعی و مانند آن است.
ممکنات بدون استثناء یک امکان ذاتی و ماهوی دارند که اگر این امکان ذاتی برای دریافت فیض از فیاض مطلق بسنده باشد، بلافاصله وجود مییابند و اگر این امکان ذاتی و ماهوی برای تحقق بسنده نباشد، برای تحقق باید علاوه بر امکان ذاتی، شرایط بیرونی تحقق آن هم فراهم باشد یعنی امکان استعدادی هم داشته باشند.
پس امکان بر دو قسم است: 1ـ ماهوی 2ـ استعدادی
برخی از ممکنات در وجود خارجی تنها یک امکان دارند (امکان ماهوی) و برخی دو امکان (امکان ماهوی و امکان استعدادی).
با توجه با اینکه علیرغم اینکه امکان استعدادی یک عنوان و مفهوم دارد ولی مصادیق آن هم متفاوت است هم نامتناهی، از اینرو تحقق عینی و خارجی اینگونه ممکنات و افاضه حق تعالی در عالم استعدادات هم نامتناهی است.
اگر امکان استعدادی نبود، افاضه حق تعالی منحصر به عوالم مجرد بود، در این صورت هم جهان طبیعت وجود نداشت و هم عوالم مجرد پس از طبیعت که نتیجه فعلیت استعدادهای عالم طبیعت است.
(ص232) و لیس فی هذه الاحکام حیص: اینکه اگر امکان استعدادی تام باشد، از آنجا که علت فاعلی تام است، پس وجود اشیاء ضروری است و نیز از اینکه ابداعیات متوقف بر قابلیت نیست و صرفاً وابسته با فاعلیت حق تعالی است، به این معنی نیست که یا سخن متکلمان نفی شود یا سخن حکیمان، زیرا ممکن است هم عالم حادث باشد و هم فیض دائم. تبیین آن به دو صورت ممکن است:
1ـ حدوث مربوط به اشکال و موجودات درون طبیعت باشد نه اصل جهان طبیعت. به تعبیر دیگر، زمانیات حادث باشند نه ابداعیات.
2ـ حدوث ذاتی باشد نه زمانی، زیرا اگر مخلوقات حادث زمانی باشند، یا زمان حقیقی است یا موهوم یا متوهَم.
اگر زمان حقیقی باشد، باید خود زمان هم حادث باشد که به تسلسل در افراد زمان میانجامد که محال است.
اگر موهوم باشد، یعنی زمان، حقیقی نباشد ولی منشأ انتزاع داشته باشد، منشأ انتزاع آن ذات یا صفات حق تعالی خواهد بود. در این صورت برای اثبات حدوث خلق، حدوث خالق یا صفات او اثبات خواهد شد تا منشأ انتزاع زمان موهوم باشد که محال است.
اگر زمان متوهَم باشد، دیگر زمانی وجود نخواهد داشت تا موجودات در آن زمان حادث شوند، از اینرو حدوث هم متوهَم خواهد بود.
(ص234) فتفطن و تیقن: منبع امکان و وجوب: منبع امکان و فقر، بُعد از وجوب و غنی است و منبع وجود و فعلیت، قُرب به وجوب و غنی است.
امکان، جهت انفصال اشیاء از حق تعالی است و وجوب، جهت اتصال و ارتباط به اوست.
هر چه امکان بیشتر باشد، شر و فقدان هم بیشتر است.
امکان ذاتی، امری سلبی است ولی امکان استعدادی، وجودی است.
(ص235) و بالجمله: اشتراک امکان میان امکان ماهوی و استعدادی، اشتراک لفظی است، زیرا یکی از آن دو مقتضی رجحان وجود یا عدم است و دیگری نیست، یکی اشتدادپذیر است و دیگری نیست، یکی از لوازم ماهیت است و دیگری نیست، یکی قائم به محل است و دیگری نیست، یکی وجود عینی دارد و دیگری ندارد.