منزل چهارم؛ سکوت - سكوت و فهم

سكوت و فهم

سكوت و كم‌گويي نشان فهم است. هرچه انسان فهيم‌تر باشد، كم‌گوتر است، زيرا كه گزيده‌گويي از نتايج فهم است. كسي كه بفهمد و به همه پيامدهاي گفتار خود توجه داشته باشد، همه ‌چيز را نمي‌گويد، بلكه ميان گفتني‌ها گزينش مي‌كند. خود گزينش در سخن گفتن و انديشيدن به پيامدهاي هر سخن، به كم‌گويي مي‌انجامد.

عالم آل محمد (صلوات الله عليهم اجمعين) فرمودند: مِن عَلاماتِ الفِقهِ: الحلمُ و العلمُ و الصّمتُ. إنّ الصمتَ بابٌ من أبوابِ الحِكمةِ، إنّ الصمتَ يَكسِبُ المحبّةَ و هو دليلٌ علي كلّ شئ[5] (و هو دليل علي خير)؛[6] از نشانه‌هاي فهم، بردباري، آگاهي و خاموشي است. خاموشي، دري از درهاي حكمت است، خاموشي سبب كسب محبّت است، خاموشي راهنماي هر چيزي است (راهنماي خير و صلاح است).

آگاهي و بردباري و كم‌گويي پيوسته باهمند، بدين خاطر كه بسياري از پرگويي‌ها نتيجه ناشكيبايي است. به هنگام خشم و مانند آن، شخصي سخناني بر زبان جاري مي‌سازد كه پس از آن پشيمان مي‌شود و يا بايد پشيمان شود، اگر اين شخص بردباري و شكيبايي داشت، چنان سخناني را هرگز بر زبان نمي‌آورد. پس بردباري و كم‌گويي با يكديگر همراهند و نيز بسياري از پرگويي‌ها به دليل ناآگاهي به ارزش واقعي سخن و پيامدهاي آن است، از اين‌رو آن‌كه به ارزش سخنان و پيامدهاي آن آگاه باشد، بسياري از سخنان را بر زبان نخواهد راند؛ به همين خاطر علم و كم‌گويي باهم همراهند.

از سويي ديگر، ناشكيبايي ورزيدن، اغلب به خاطر نداشتن آگاهي به اسباب و علل و شرايط و زمينه‌هاست، پس اگر كسي آگاهي داشته باشد، بردباري نيز خواهد داشت و يا چون به لزوم بردبار بودن آگاهي دارد، بايد بردبار باشد، پس بردباري و آگاهي و كم‌گويي همراه همند و هر يك نشان ديگري است.

اين نكته را نيز اضافه كنم كه عامل بسياري از دشمني‌ها و قهرها و درگيري‌ها، اگر زبان نباشد و پرگويي نباشد، دست‌كم از پرگويي آغاز مي‌شود. اگر كسي زبان خود را كنترل كند، پرگو نباشد، پيش از سخن گفتن درباره آن‌چه مي‌خواهد بگويد بينديشد، بسياري از دشمني‌ها پديد نمي‌آيد و يا دست‌كم افزايش نمي‌يابد.

انساني كه به پرگويي عادت دارد، نمي‌تواند به همه جنبه‌هاي سخنانش توجه داشته باشد و پيش از هر سخني آن را مورد انديشه و سنجش قرار دهد. پس اولاً، پرگويي مايه نفرت و دشمني است و كم‌گويي مانع آن و ثانياً، از آن‌جا كه گزيده‌گويي از سويي مطلوب همگان است، چون عالمانه و حكيمانه است و سودمند و از ديگر سو، نشان عقل و حكمت و علم صاحب سخن است، مايه توجه دل‌ها به سوي اوست، از اين‌رو سبب دوستي و محبّت خلق با او مي‌شود كه خود مقدمه‌ی يكي ديگر از منازل سلوك است.