منزل هشتم؛ ریاضت - رياضتهاي سلوك الي الله
رياضتهاي سلوك الي الله
نخست يادآور شوم كه بهترين زمان آغاز رياضت، دوره جواني و پيش از آن است كه صفات ناپسند نفساني شكل گيرد و استوار گردد. هرچه از اين زمان بگذرد، نفس و صفات آن قوت گيرد و در نتيجه رام كردن و تسلّط بر آن سختتر گردد.
لازم به يادآوري است كه اگر آغاز رياضت در اول دورهی جواني انجام ميپذيرد، بايد همراه با اعتدال و ميانهروي باشد و از افراط و زيادهروي دور باشد، زيرا كه در غير اين صورت، تفريط و تنبلي و سستي را به همراه خواهد داشت و در پايان بيرغبتي و بيزاري و نفرت از سلوك را به ارمغان خواهد آورد. دويدن در آغاز راه، خوابيدن بلكه از پاي درآمدن در نيمهی راه را به دنبال دارد، نه دستيابي به مقصد نهايي را.
علاج نفس را در ايام جواني كن
كه اين مار سيه چون پير گردد اژدها گردد
و نيز يادآور شوم كه سختي و گرفتاريهاي كه در طول مسير پيش ميآيد، از لوازم حتمي راه سلوك است و سلوك بدون رياضت و تحمّل سختيها ممكن نيست، زيرا كه بيرون ساختن نفس از حجابهاي ظلماني و گذراندن آن از گردنههاي پر پيچ و خم و بسيار خطرناك راه سلوك، به آساني امكانپذير نيست. جگرها خون شود، بدنها پاره پاره گردد، دلها از اندوه كشنده مالامال شود، از چشمها خونابه ريزد تا كه شايد سالكي از گذرگاهي به سلامت عبور كند، آنهم چه سلامتي!
رخ از بلا متاب كه مقصود انبيا
جز در ميان آتش و كام نهنگ نيست
با يادآوري اين دو نكته، اينك به رواياتي درباره رياضتهاي مشروع و لازم ميپردازم.
1ـ كمخوري و قناعت پيشگي و سختكوشي
كمخوري، هم ميدان دادن به نفس است تا به درونبيني بپردازد و هم تمرين نفس به ترك خواهشهاي مشترك است و هم انس و عادت يافتن به لذّتهاي نو.
اميرمؤمنان (صلوات الله عليه) فرمودند: و ايْمُ الله يَميناً أستَثنِي فيها بِمَشيّة الله تعالي، لَأَروضَنَّ نَفسي رياضَةً تَهِشُّ معها إلي القُرصِ إذا قَدَرَتُ عليه مَطعوماً و تَقنَعُ بالمِلح مَأدوماً؛[6] به خدا قسم اگر خدا خواهد، چنان سختي و رياضتي به نفسم بچشانم كه با يافتن لقمه ناني به عنوان غذا و اندك نمكي به عنوان خورشت، شاد گردد.
آن حضرت در نامهاي خطاب به عثمان بن حنيف، استاندار وي بر بصره، كه در مجلس مهماني برخي از توانمندان بصره شركت كرده بود، نوشت:
ألا و إنّ إمامَكم قد اِكتَفي مِن دُنياهُ بِطَمرَيه و مِن طَعمِه بقُرصَيه، ألا و إنّكم لاتَقدِرون علي ذلك و لكن أعينوني بِوَرعٍ و إجتِهادٍ و عفّةٍ و سَدادٍ فَوَالله ما كَنَزتُ من دُنياكم تَبراً و لاادَّخَرتُ من غَنائِمِها وَفراًَ و لاأعدَدتُ لِبالي ثوبي طَمراً؛[7]آگاه باشيد كه امام شما از مال دنيا به دو كهنه لباس و از خوراكش به دو قرص نان بسنده كرده است و شما بر چنين رفتاري توانا نيستيد، ولي با پرهيزكاري و سختكوشي و پاكدامني و درستكاري مرا ياري دهيد. به خدا قسم من از دنياي شما طلا و مال پربهايي نيندوختم، بلكه حتي كهنه جامهاي نيز به لباسهايم نيفزودم.
2ـ ترك شهوات و اشتغال دل به لذّتها و خوشيهاي دنيا
اشتغال دل آدمي به غير خدا، آفتي است كه سالك را از ادامهی مسير خود باز ميدارد و دستكم سرعت وي را به پايينترين اندازه ميرساند، زيرا اشتغال به غير خدا نتيجهی اشتياق به شهوات زيانآور و اشتغال به آنهاست.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: يا اُسامة! عليكَ بطَريق الحقّ و إيّاك أن تَختَلِجَ دونَه بِزَهرةِ رَغَباتِ الدّنيا و غَضارَةِ نَعيمِها و بائد سُرورها و زايل عيشِها. فقال اُسامة: يا رسول الله! ما أيسَرَ ما يَنقَطِعُ به ذلك الطريق؟ قال: السّهَرُ الدّائم و الظَّمَأُ في الهَواجِر و كَفُّ النّفسِ عَن الشّهَوات و تركُ اتّباعِ الهوي و اجتِنابِ أبناء الدّنيا؛[8] اي اسامه! بر تو باد به راه حق و بپرهيز از اينكه به خاطر شگفتي و شكوفايي رغبتهاي دنيا و تازگي نعمتها و شادي زودگذر و عيش ناپايدار آن، راهي غير حق پويي.
اسامه گفت: اي رسول خدا، آسانترين وسيلهاي كه بدان اين طريق پيموده شود چيست؟
آن حضرت فرمود: شب زندهداري هميشگي و تشنگي در گرما، خودداري از شهوات و پيروي نكردن از اميال نفساني و پرهيز از اهل دنيا.[9]
تا سالك سختيها را به جان نخرد، از خوشيها دست بر ندارد و دل خويش را از لذّتهاي زودگذر تهي نسازد و از خوشي و لذّت و متعلّقات خود، بلكه از خود نگذرد، به مقصد نزديك نميگردد.
چيست معراج فلك؟ اين نيستي |
|
عاشقان و مذهب و دين، نيستي |
هيچكس را تا نگردد او فنا |
|
نيست ره در بارگاه كبريا |