ثارالله (2) امام حسین (علیه السلام)؛ احیاکننده امر خدا

حسینی شاهرودی، طهور، ثارالله

قسمت (2) ـ 22/8/92 ـ روز تاسوعا محرم 1435
دریافت صوت (با حجم 12.2 مگابایت)
 

چکیده:
معنای اول که در جلسه گذشته گفته شد، الهیت یا اعظم بودن خاندان پیامبر (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) در بین اسمای الهی بود.
ثار را به خون‌خواهی یا خون‌بها نیز تعبیر کرده‌اند.
خون‌بها دو معنا یا دو جهت و حیثیت دارد: 
1ـ امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) خون‌بهای خداست
2ـ خدا خون‌بهای امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) است که این معنا کم و بیش گفته شده و در روایاتی که پیرامون عشق به خدا و نیز عظمت روزه آمده است، می‌شود آن را یافت.
معنای دوم نیمه مشهور و نسبت به معنای اول مشهورتر است، ولی حیثیت اول کمتر گفته شده است.
اما معنای خون‌بها بودن امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) برای خدا چیست؟ آیا خدا را کشته‌اند که امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) خون‌بهای اوست؟
مردن یا کشته شدن هر موجودی، به این معناست که آثار وجودی مختص آن موجود در آن مرتبه از حیاتش منقطع شود. مثلاً اگر گفته شود انسانی را کشتند، یعنی آثار او در جهان طبیعت منقطع می‌شود مانند خوردن و آشامیدن و ... 
ولی این به معنای این نیست که نفس و روحش آثار خاص خود را ندارد. بلکه آثار نفسانی و روحانی کسی که کشته شده یا مرده است، از آثاری که قبل از مرگ داشت، به مراتب بیشتر است؛ روزی و افعال همه انسان‌ها پس از مرگ بیشتر خواهد شد.
همچنان‌که حیات مراتب مختلف دارد، موت نیز مراتب مختلف دارد. یعنی ممکن است انسانی روحش مرده باشد، ولی جسمش زنده باشد و همین‌طور دیگر مراتب. بنابراین هر موجودی نسبت به مرتبه بالاتر مرده و نسبت به مرتبه پایین‌تر زنده است و نیز همه مراتبی از موت و حیات را داریم.
پرسش این است که آیا خدا هم ممکن است بمیرد یا کشته شود؟
بر اساس معارف دینی موت خدا در یکی از مراتب امکان‌پذیر است.
در حوزه معارف دینی، میان « فاعل و فعل»، «خالق و خلق» و «علت و علول» سنخیت و شباهت وجود دارد و فعل هر موجودی از مراتب فاعل و متصل به نفس اوست و در عالم آخرت عین فعل را می‌یابد که آیات و روایات و اصول عقلی بر آن دلالت دارد.
بر این اساس، مجموعه عالم هستی از عقول تا اسفل سافلین فعل خدای متعال و از مراتب وجود خدای متعال هستند و طبعاً هر اتفاقی که برای مرتبه‌ای از مراتب عالم افتد، برای خدای متعال افتاده که شواهد دینی در این زمینه بسیار است، لکن جمع بندی و تبیین نشده است. مانند آنکه اگر مؤمنی را آزردید، خدا را آزردید و ...
بنابراین همچنان‌که می‌شود خدا حزن‌پذیر و مسرت‌پذیر باشد، می‌توان گفت که عدم رضایت‌های ما به جایی برسد که در حکم کشتن خدا باشد.
پس با این توضیح که مرگ یعنی اتفاقی برای کسی بیفتد که آثار و اعمال و افعال و ظهورات مربوط به آن حوزه و اسم از بین رفته باشد، آیا چنین چیزی برای خدای متعال امکان‌پذیر است؟ پاسخ مثبت است با این توضیح که:
خدای متعال دو گونه اراده دارد: تکوینی و تشریعی
در اراده تکوینی، خدای متعال هیچ‌گاه مغلوب هیچ موجودی قرار نمی‌گیرد و پیوسته خدا غالب است، مانند ولایت تکوینی نفس بر بدن.
اما در حوزه اراده تشریعی، یعنی آنچه به انبیا و اولیا فرمودند از سفارش‌ها و دستوراتی که برای خلق بیاورند، اکثریت خلق بر اراده تشریعی خدا غلبه می‌کنند.
بنابراین اگر خلق کاری کردند که اراده تشریعی خدای متعال تحقق نیافت، در حقیقت اراده تشریعی خدا مرده است و مقتول واقع شده است.
اگر کسی در این دنیا مرده یا کشته شده، خون‌بهای آن به چه معناست؟ یعنی احیای آثار و افعال کسی که کشته شده در حد امکان.
بنابراین وقتی امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) خون‌بهای خداست، یعنی آنچه در حوزه اراده تشریعی خدای متعال انجام نشد، امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) احیا می‌کند و در واقع احیای امر خداست که روایات درباره احیای امر خدا فراوان است.
البته این معنا درباره همه خاندان پیامبر (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) صادق است و همه آنان ثارالله و خون‌بهای خدا هستند، یعنی همه سبب می‌شوند که اراده تشریعی خدای متعال احیا شود.
علاوه بر این امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) فرمودند من قیام کردم که امر به معروف کنم، یعنی امرها و معروف‌های خدای متعال مرده‌اند و من آمده‌ام آن‌ها را احیا کنم.