نقش دوستان
نقش دوستان
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «المَرءُ على دينِ خَليلِه، فَليَنظُرْ أحدُكم من يَتَخالَلُ»؛ آدمى گرايشات و باورهاى خود را از دوستان مى گيرد، پس بنگريد كه با كه دوستى مى ورزيد.
اولين نقش دوستان، تأثير غيرمستقيم و ناپيدا بر يكديگر است، به گونه اى كه بدون توجه و انتخاب و اختيار، صور باطنى و نيز افكار و گفتار آنان به يكديگر شباهت مى يابد و به تعبير درست تر، اصولاً دوستى بر اساس شباهت ها تحقق مى يابد؛ يا شباهت در منافع است مانند بازرگانان و چون آن ها، يا شباهت در موقعيت ها است مانند كارمندان و چون آن ها، يا شباهت در اهداف است مانند سربازان و جز آن ها، يا شباهت در صفات است و صور درونى مانند اهل سلوك.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «المَرءُ على دينِ خَليلِه، فَليَنظُرْ أحدُكم من يَتَخالَلُ»؛ آدمى گرايشات و باورهاى خود را از دوستان مى گيرد، پس بنگريد كه با كه دوستى مى ورزيد.
اولين نقش دوستان، تأثير غيرمستقيم و ناپيدا بر يكديگر است، به گونه اى كه بدون توجه و انتخاب و اختيار، صور باطنى و نيز افكار و گفتار آنان به يكديگر شباهت مى يابد و به تعبير درست تر، اصولاً دوستى بر اساس شباهت ها تحقق مى يابد؛ يا شباهت در منافع است مانند بازرگانان و چون آن ها، يا شباهت در موقعيت ها است مانند كارمندان و چون آن ها، يا شباهت در اهداف است مانند سربازان و جز آن ها، يا شباهت در صفات است و صور درونى مانند اهل سلوك.
مقصود، بررسى دقيق عوامل دوستى و انحصار آن ها نيست، بلكه غرض اين است كه تا ميان دو نفر نوعى شباهت نباشد، به يكديگر علاقه مند نمى شوند يا اگر علاقه -مند شوند، دل بسته نگردند؛ كبوتر با كبوتر فيل با فيل. كبوتران، دوستى و همنشينى كبوتران را طالبند و پيلان نيز دوستى پيلان را. هر نوعى به هم نوع خود، هر صنفى به هم صنف خود، هر گروهى به هم گروه خود جذبه و كشش دارند. به اشاره چنین می توان گفت كه يكى از اسرار حياتى دوستى با خاندان پيامبر -صلوات الله عليهم اجمعين ـ كه آن همه بدان سفارش شده است ـ همين است. كسانى كه دوستى آنان را در دل دارند، بى شباهت به آنان نيستند، اگرچه درجات اين شباهت و سنخيّت متفاوت است. طينت ها از سنخ واحدند و همين مايه اميد ماست.
«مَن تَشبَّهَ بقَومٍ فهو منهم و مَن أحبَّ شيئاً حُشِرَ معه» ؛ كسى كه به گروهى شباهت داشته باشد، از آن ها محسوب مى شود. در واقع چون از آن هاست، بدان ها شباهت دارد و كسى كه چيزى را دوست داشته باشد، با او خواهد بود و با او محشور مى شود.
دوستى نه تنها سبب شباهت هاى عميق دنيوى مى شود، بلكه تأثيرات اخروى عيان و آشكار دارد. خوشا به حال آنان كه در انتخاب دوست، بيشترين دقت را به عمل مى آورند و خوشا به حال آنان كه دوستانشان، بهترين خلق خداست و خوشا به حال آنان كه خاندان پيامبر -صلوات الله عليهم اجمعين- و پيروان و مواليان آن ها را به عنوان دوست انتخاب كرده اند كه از ثمرات ناخودآگاه اين دوستى برخوردار خواهند شد.
اميرمؤمنان -صلوات الله و سلامه عليه- به نوف بكالى فرمودند: «يا نوفُ مَن أحَبَّنا كانَ مَعَنا يومَ القيمةِ و لو أنّ رجُلاً أحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ الله معه»؛ اى نوف! كسى كه ما را دوست بدارد، در قيامت با ما خواهد بود و اگر كسى سنگى را دوست بدارد، خداوند او را با آن سنگ محشور مى كند.
همان گونه كه مى دانيم، حشر اخروى، امرى اعتبارى و قراردادى نيست، بلكه بر اساس واقعيات عينى و نفس الامرى ظهور و تحقق دارد. بر اين اساس، كسى كه سنگى را دوست داشته باشد يا هر چيز ديگرى را، چون به آن شباهت دارد، حكم آن ها يكسان خواهد بود؛ اگر با سنگ شباهت نداشت كه به آن دل بسته نمى شد.
دوست داشتن كفار، منافقان و اهل گناه نيز همين نتيجه را دارد و بر اساس همين اصل تفسيرپذير است. كسى كه به گنه كارى دل بسته است، به خاطر شباهت به اوست كه اين دل بستگى پديد آمده است، از اين رو بايد از تقليد و تشبّه سطحى ظاهرى نيز به كفار و گناه كاران پرهيز نمود.
دومين نقش دوستان، تأثير مستقيم بر يكديگر است. كسى كه مؤمنى را به عنوان دوست انتخاب كرده است، تحمّل گفته هاى او را خواهد داشت و مؤمن در كمك به دوست خود در مسير هدايت، در بازگو كردن عيوب او و كمك به او در رفع عيوب احساس مسؤوليت مى كند، بنابراين انتخاب دوست خوب به معنى پذيرش راهنمايى هاى او و در نتيجه كاستن از ضعف ها و كاستى هاى خود است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «عليكُم بالصَّديق فإنّه يَهدى إلى البِرّ و البرُّ يَهدى إلى الجنّة». در روايت ديگر به جاى عليكم بالصديق، عليكم بالصدق آمده است.
در انتخاب دوست دقت كنيد كه اگر دوست خوبى انتخاب كرديد، او شما را به نيكى و كارهاى پسنديده رهنمون مى شود و كارهاى نيك و پسنديده شما را به بهشت مى رساند.
اين حديث شريف تصريح دارد كه اگر دوستى ها بر اساس ملاك هاى خردمندانه باشد، نه تنها در دنيا سودمند است بلكه در آخرت نيز يار و پشتيبان يكديگرند.
«أكثِروا مِن الاَصدقاء فى الدّنيا فإنّهم يَنفَعوَن فى الدّنيا و ا?خِرة؛ أمّا الدّنيا فَحَوائجُ يَقومونَ بها و أمّا اخرةُ فإنّ أهلَ جهنّم قالوا فَما لَنا من الشّافعين ولا صَديقٍ حَميم»؛ بر دوستان خود بيفزاييد، زيرا آنان در دنيا و آخرت سودمندند؛ در دنيا نيازهاى مربوط به آن را برآورده مى سازند و در آخرت نيز نيازهاى مربوط به آخرت را.
سومين نقش دوستان غفلت زدايى است. يكى از مشكلات دامن گير انسان در دنيا به ويژه در دوران جوانى و ميان سالى، غفلت، سرگرمى و بازى هاى بيهوده اى است كه او را از توجه به آن چه برايش ضرورى است، باز مى دارد. شغل ها غالباً غفلت زايند؛ رفت و آمدها، تفريحات، مطالعات و … اغلب غفلت زايند و سبب سرگرمى و بى توجهى به مقصد و وظايف مربوط به آن است، از اين رو يكى از نيازهاى اساسى انسان در اين دوران بلكه تا پايان عمر، داشتن دوستانى است كه «مذكِّر» باشند، با يادآورى هاى به جا و به موقع، دوست خويش را از غفلت و سرگرمى هاى زيان آور برهانند. داشتن چنين دوستانى، نشان تعلّق لطف ويژه الهى به انسان است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «مَن أرادَ الله به خيراً رَزَقَه خَليلاً صالحاً إن نَسِيَ ذَكَّرَه و إن ذَكَّرَهُ أعانَه»؛ هرگاه خدا اراده كند كه نعمتى به بنده اش برساند، دوستى صالح نصيب او مى كند كه هرگاه به فراموشى افتد، او را يادآورى كند و هرگاه به ياد آورد، بدو كمك رساند. خارج شدن از غفلت لطفى از جانب خداست كه در قالب دوستى درست كار ظاهر مى شود.
آزمون دوستی
امام صادق-صلوات الله و سلامه علیه- فرمودند: «إذا وَدَدتَ أحداً فَجَرِبّه حتّى تَعلَمَ كَم لَه مِن حُرمَه الله و الحَياء مِنه، فَإن كانَ عارفاً بِحُرمَةِ الله و الحَياء مِنه، فَاصحِبهُ و إلاّ فَسَرِّحْهُ فَإنّك لَستَ أكرمَ عليه مِن الله»؛هرگاه خواستى كسى را به دوستى برگزينى، او را بيازماى كه چه اندازه حرمت نگهدار خداست و چه اندازه از خدا شرم دارد؛ اگر به حرمت و شرم الهى آگاه بود، با او همنشين باش، در غير اين صورت او را رها كن، زيرا تو براى او مهم تر از خدا نيستي. كسى كه بتواند با خداى خود بى وفايى كند، بى حرمتى كند، بى ادبى روا دارد، در مورد ديگران نيز مى تواند چنين كند.
امام صادق -صلوات الله و سلامه علیه- فرمودند: «اِختَبِروا شيعَتى بِخِصلَتَين، فَإن كانَتا فيهم، فهُم شيعَتي: مُحافَظَتُهم على أوقاتِ الصّلاه و مُواساتُهُم مَع إخوانِهم المؤمنين بالمال و إن لم تَكونا فيهم فَاغرِب ثُمّ اغرِب ثُمّ اغرب»؛ شيعيان مرا با دو ويژگى بيازماييد، اگر آن دو ويژگى در آن ها بود، شيعه منند: يكى وقت شناسى در نماز و نماز به وقت خواندن و ديگرى، توجه مالى به ساير مؤمنان. اگر اين دو ويژگى در آنان نبود، از آنان دورى گزين، باز هم دورى گزين، باز هم دورى گزين.
در حديث شريف دو نكته مورد توجه قرار گرفته است: يكم، اين كه كسى كه وظايف خود را نسبت به خداى خود انجام نمى دهد و خلاف خواست و فرمان او رفتار مى كند، شايستگى دوستى ندارد، به همان دليل كه در روايت قبلى گفته شد و دوم، اين كه يكى از علل دوستى، رفع نياز به وسيله دوستان و كمك به يكديگر در سختى ها و مشكلات است. اگر دوست در رفع مشكلات مالى به دوست كمك نكند، نام آن را هرچه مى خواهيد بگذاريد غير از نام دوست. اگر دوستى است، دوستى بى خاصيت يا كم خاصيت است.
«مَن تَشبَّهَ بقَومٍ فهو منهم و مَن أحبَّ شيئاً حُشِرَ معه» ؛ كسى كه به گروهى شباهت داشته باشد، از آن ها محسوب مى شود. در واقع چون از آن هاست، بدان ها شباهت دارد و كسى كه چيزى را دوست داشته باشد، با او خواهد بود و با او محشور مى شود.
دوستى نه تنها سبب شباهت هاى عميق دنيوى مى شود، بلكه تأثيرات اخروى عيان و آشكار دارد. خوشا به حال آنان كه در انتخاب دوست، بيشترين دقت را به عمل مى آورند و خوشا به حال آنان كه دوستانشان، بهترين خلق خداست و خوشا به حال آنان كه خاندان پيامبر -صلوات الله عليهم اجمعين- و پيروان و مواليان آن ها را به عنوان دوست انتخاب كرده اند كه از ثمرات ناخودآگاه اين دوستى برخوردار خواهند شد.
اميرمؤمنان -صلوات الله و سلامه عليه- به نوف بكالى فرمودند: «يا نوفُ مَن أحَبَّنا كانَ مَعَنا يومَ القيمةِ و لو أنّ رجُلاً أحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ الله معه»؛ اى نوف! كسى كه ما را دوست بدارد، در قيامت با ما خواهد بود و اگر كسى سنگى را دوست بدارد، خداوند او را با آن سنگ محشور مى كند.
همان گونه كه مى دانيم، حشر اخروى، امرى اعتبارى و قراردادى نيست، بلكه بر اساس واقعيات عينى و نفس الامرى ظهور و تحقق دارد. بر اين اساس، كسى كه سنگى را دوست داشته باشد يا هر چيز ديگرى را، چون به آن شباهت دارد، حكم آن ها يكسان خواهد بود؛ اگر با سنگ شباهت نداشت كه به آن دل بسته نمى شد.
دوست داشتن كفار، منافقان و اهل گناه نيز همين نتيجه را دارد و بر اساس همين اصل تفسيرپذير است. كسى كه به گنه كارى دل بسته است، به خاطر شباهت به اوست كه اين دل بستگى پديد آمده است، از اين رو بايد از تقليد و تشبّه سطحى ظاهرى نيز به كفار و گناه كاران پرهيز نمود.
ناريان مر ناريان را طالبند نوريان مر نوريان را جاذبند
دومين نقش دوستان، تأثير مستقيم بر يكديگر است. كسى كه مؤمنى را به عنوان دوست انتخاب كرده است، تحمّل گفته هاى او را خواهد داشت و مؤمن در كمك به دوست خود در مسير هدايت، در بازگو كردن عيوب او و كمك به او در رفع عيوب احساس مسؤوليت مى كند، بنابراين انتخاب دوست خوب به معنى پذيرش راهنمايى هاى او و در نتيجه كاستن از ضعف ها و كاستى هاى خود است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «عليكُم بالصَّديق فإنّه يَهدى إلى البِرّ و البرُّ يَهدى إلى الجنّة». در روايت ديگر به جاى عليكم بالصديق، عليكم بالصدق آمده است.
در انتخاب دوست دقت كنيد كه اگر دوست خوبى انتخاب كرديد، او شما را به نيكى و كارهاى پسنديده رهنمون مى شود و كارهاى نيك و پسنديده شما را به بهشت مى رساند.
اين حديث شريف تصريح دارد كه اگر دوستى ها بر اساس ملاك هاى خردمندانه باشد، نه تنها در دنيا سودمند است بلكه در آخرت نيز يار و پشتيبان يكديگرند.
«أكثِروا مِن الاَصدقاء فى الدّنيا فإنّهم يَنفَعوَن فى الدّنيا و ا?خِرة؛ أمّا الدّنيا فَحَوائجُ يَقومونَ بها و أمّا اخرةُ فإنّ أهلَ جهنّم قالوا فَما لَنا من الشّافعين ولا صَديقٍ حَميم»؛ بر دوستان خود بيفزاييد، زيرا آنان در دنيا و آخرت سودمندند؛ در دنيا نيازهاى مربوط به آن را برآورده مى سازند و در آخرت نيز نيازهاى مربوط به آخرت را.
سومين نقش دوستان غفلت زدايى است. يكى از مشكلات دامن گير انسان در دنيا به ويژه در دوران جوانى و ميان سالى، غفلت، سرگرمى و بازى هاى بيهوده اى است كه او را از توجه به آن چه برايش ضرورى است، باز مى دارد. شغل ها غالباً غفلت زايند؛ رفت و آمدها، تفريحات، مطالعات و … اغلب غفلت زايند و سبب سرگرمى و بى توجهى به مقصد و وظايف مربوط به آن است، از اين رو يكى از نيازهاى اساسى انسان در اين دوران بلكه تا پايان عمر، داشتن دوستانى است كه «مذكِّر» باشند، با يادآورى هاى به جا و به موقع، دوست خويش را از غفلت و سرگرمى هاى زيان آور برهانند. داشتن چنين دوستانى، نشان تعلّق لطف ويژه الهى به انسان است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «مَن أرادَ الله به خيراً رَزَقَه خَليلاً صالحاً إن نَسِيَ ذَكَّرَه و إن ذَكَّرَهُ أعانَه»؛ هرگاه خدا اراده كند كه نعمتى به بنده اش برساند، دوستى صالح نصيب او مى كند كه هرگاه به فراموشى افتد، او را يادآورى كند و هرگاه به ياد آورد، بدو كمك رساند. خارج شدن از غفلت لطفى از جانب خداست كه در قالب دوستى درست كار ظاهر مى شود.
آزمون دوستی
امام صادق-صلوات الله و سلامه علیه- فرمودند: «إذا وَدَدتَ أحداً فَجَرِبّه حتّى تَعلَمَ كَم لَه مِن حُرمَه الله و الحَياء مِنه، فَإن كانَ عارفاً بِحُرمَةِ الله و الحَياء مِنه، فَاصحِبهُ و إلاّ فَسَرِّحْهُ فَإنّك لَستَ أكرمَ عليه مِن الله»؛هرگاه خواستى كسى را به دوستى برگزينى، او را بيازماى كه چه اندازه حرمت نگهدار خداست و چه اندازه از خدا شرم دارد؛ اگر به حرمت و شرم الهى آگاه بود، با او همنشين باش، در غير اين صورت او را رها كن، زيرا تو براى او مهم تر از خدا نيستي. كسى كه بتواند با خداى خود بى وفايى كند، بى حرمتى كند، بى ادبى روا دارد، در مورد ديگران نيز مى تواند چنين كند.
امام صادق -صلوات الله و سلامه علیه- فرمودند: «اِختَبِروا شيعَتى بِخِصلَتَين، فَإن كانَتا فيهم، فهُم شيعَتي: مُحافَظَتُهم على أوقاتِ الصّلاه و مُواساتُهُم مَع إخوانِهم المؤمنين بالمال و إن لم تَكونا فيهم فَاغرِب ثُمّ اغرِب ثُمّ اغرب»؛ شيعيان مرا با دو ويژگى بيازماييد، اگر آن دو ويژگى در آن ها بود، شيعه منند: يكى وقت شناسى در نماز و نماز به وقت خواندن و ديگرى، توجه مالى به ساير مؤمنان. اگر اين دو ويژگى در آنان نبود، از آنان دورى گزين، باز هم دورى گزين، باز هم دورى گزين.
در حديث شريف دو نكته مورد توجه قرار گرفته است: يكم، اين كه كسى كه وظايف خود را نسبت به خداى خود انجام نمى دهد و خلاف خواست و فرمان او رفتار مى كند، شايستگى دوستى ندارد، به همان دليل كه در روايت قبلى گفته شد و دوم، اين كه يكى از علل دوستى، رفع نياز به وسيله دوستان و كمك به يكديگر در سختى ها و مشكلات است. اگر دوست در رفع مشكلات مالى به دوست كمك نكند، نام آن را هرچه مى خواهيد بگذاريد غير از نام دوست. اگر دوستى است، دوستى بى خاصيت يا كم خاصيت است.