ثقل اكبر و ثقل اصغر
پرسش:
كد پرسش: 42
سلام علیکم.
چرا به قرآن کریم ثقل اکبر و به اهل البیت علیهم السلام ثقل اصغر گفته شده نه برعکس؟ باتشکر
كد پرسش: 42
سلام علیکم.
چرا به قرآن کریم ثقل اکبر و به اهل البیت علیهم السلام ثقل اصغر گفته شده نه برعکس؟ باتشکر
پاسخ:
1ـ توضیح نخست اینکه قرآن و اهل البیت علیهمالسلام مراتب متعددی دارند. به عنوان نمونه، اهل البیت علیهمالسلام مرتبه طبیعت، نفس، روح، سر و ... دارند و قرآن کریم نیز مرتبه کتبی، لفظی، ذهنی، ملکوتی، جبروتی و ... دارد.
میان تمام مراتب یاد شده نسبت مساوی وجود ندارد بلکه برخی بر برخی دیگر تقدم دارد. بر این اساس، برخی از مراتب قرآن ثقل اکبر است و برخی از مراتب اهل البیت علیهمالسلام ثقل اصغر. برعکس، برخی از مراتب قرآن ثقل اصغر است و برخی از مراتب اهل البیت علیهمالسلام ثقل اکبر.
2ـ احتمال دوم این است که ثقل بودن قرآن و اهل البیت علیهمالسلام مربوط به مخاطب است نه مربوط به واقع. از آنجا که اهل البیت علیهمالسلام مفسر قرآن هستند، مردم باید برای حل مسائل و مشکلات خود به قرآن مراجعه نمایند و از آنجا که ممکن است در فهم قرآن دچار انحراف شوند، باید به مفسران قرآن مراجعه نمایند. پس باید اهل البیت علیهمالسلام سهل الوصول باشند و کلامشان برای مخاطب قابل فهم باشد یا فهم کلام آنها آسانتر باشد. نتیجه اینکه باید فهم قرآن برای اکثر مخاطبان و شاید همه آنها آسانتر از سخنان اهل البیت علیهمالسلام باشد وگرنه کسی باید سخنان اهل البیت علیهمالسلام را تفسیر کند و این به تسلسل میانجامد.
پس اگرچه فهم قرآن و حدیث بهسبب داشتن مراتب متعدد به تعداد مراتب هستی، ثقیل است ولی اهل البیت علیهمالسلام مفسر وحی هستند، پس فهم قرآن و سخنان اهل البیت علیهمالسلام در عین حال که ثقیل است، فهم قرآن سختتر و ثقیلتر است یعنی ثقل اکبر است وگرنه نیازی به مفسر نداشت.
1ـ توضیح نخست اینکه قرآن و اهل البیت علیهمالسلام مراتب متعددی دارند. به عنوان نمونه، اهل البیت علیهمالسلام مرتبه طبیعت، نفس، روح، سر و ... دارند و قرآن کریم نیز مرتبه کتبی، لفظی، ذهنی، ملکوتی، جبروتی و ... دارد.
میان تمام مراتب یاد شده نسبت مساوی وجود ندارد بلکه برخی بر برخی دیگر تقدم دارد. بر این اساس، برخی از مراتب قرآن ثقل اکبر است و برخی از مراتب اهل البیت علیهمالسلام ثقل اصغر. برعکس، برخی از مراتب قرآن ثقل اصغر است و برخی از مراتب اهل البیت علیهمالسلام ثقل اکبر.
2ـ احتمال دوم این است که ثقل بودن قرآن و اهل البیت علیهمالسلام مربوط به مخاطب است نه مربوط به واقع. از آنجا که اهل البیت علیهمالسلام مفسر قرآن هستند، مردم باید برای حل مسائل و مشکلات خود به قرآن مراجعه نمایند و از آنجا که ممکن است در فهم قرآن دچار انحراف شوند، باید به مفسران قرآن مراجعه نمایند. پس باید اهل البیت علیهمالسلام سهل الوصول باشند و کلامشان برای مخاطب قابل فهم باشد یا فهم کلام آنها آسانتر باشد. نتیجه اینکه باید فهم قرآن برای اکثر مخاطبان و شاید همه آنها آسانتر از سخنان اهل البیت علیهمالسلام باشد وگرنه کسی باید سخنان اهل البیت علیهمالسلام را تفسیر کند و این به تسلسل میانجامد.
پس اگرچه فهم قرآن و حدیث بهسبب داشتن مراتب متعدد به تعداد مراتب هستی، ثقیل است ولی اهل البیت علیهمالسلام مفسر وحی هستند، پس فهم قرآن و سخنان اهل البیت علیهمالسلام در عین حال که ثقیل است، فهم قرآن سختتر و ثقیلتر است یعنی ثقل اکبر است وگرنه نیازی به مفسر نداشت.