علم ملائكه به عاقبت آدم و چگونگي ورود شيطان به بهشت
پرسش (220):
با توجه به سوره بقره، ملائكه فقط چيزي كه خدا به آنها آموخته را ميدانند، پس چطور از عاقبت آدم خبر داشتند و آيا خدا نميدانست؟
2ـ با اينكه شيطان رجيم بود، پس چطور وارد بهشت شده و حوا را گمراه ساخت. متشكرم
با توجه به سوره بقره، ملائكه فقط چيزي كه خدا به آنها آموخته را ميدانند، پس چطور از عاقبت آدم خبر داشتند و آيا خدا نميدانست؟
2ـ با اينكه شيطان رجيم بود، پس چطور وارد بهشت شده و حوا را گمراه ساخت. متشكرم
پاسخ:
1ـ وجود و کمالات وجود همهي موجودات همان اندازهاي است که خداي متعال بدانها عطا کرده است و آنچه خداي متعال بدانها عطا کرده، همان اندازه است که وجود علمي آنها استعداد و قابليت داشته است. ملائکه نيز همينگونه بوده و هستند. ولي خبر داشتن يا نداشتن ملائکه يا ديگران از آينده، غيب و سرنوشت و عاقبت انسان با آنچه گفته شد ناسازگار نيست. خداي متعال بر حسب استعداد وجود علمي موجودات به آنها سهمي از علم و قدرت و حيات عطا کرده است که ممکن است در برخي با علم به آينده و غيب همراه باشد. خلاصه اينکه همان خدايي که ملائکه را تعليم داده است، علم به آينده و غيب و سرنوشت انسان را نيز بدانها آموخته است.
علاوه بر اين، ممکن است علم ملائکه به آيندهي انسان نتيجهي علم آنها به وجود انسان و نيز ترکيبات وجودي او باشد. مثلاً علم به ترکيب وجود انسان از دو جنبه مادي و مجرد، جسم و روح، غرايز و فطرت و مانند آن ميتواند براي ملائکهي عالم، زمينهي علم به آينده و عاقبت آنها را فراهم سازد.
همهي حوادث و اتفاقات جهان از ريزترين تا درشتترين آنها براي خداي متعال معلوم است و همهي آنها نزد او حاضر است.
2ـ شيطان نيز مانند همهي موجودات مادّي و از جمله انسان، سير تکاملي خود را در جهان طبيعت به انجام رسانده بود و از محدوديتهاي آن بيرون شده بود، بهگونهاي که نهتنها بر جهان طبيعت تسلط يافته بود بلکه به درجهي ملائکه رسيده بود و از آنها نيز سبقت گرفته و به مرتبهي استادي ملائکه دست يافته بود، همانگونه که انسان چنين قابليتي دارد و انسانهاي كامل مانند انبياء و اولياء به چنين درجه رسيده و ميرسند.
همانگونه که انسانها پس از رشد و تکامل و رسيدن به مراتب عالي وجود ممکن است بلغزند و سقوط کنند و نهتنها از مرتبهي انساني فروتر روند بلکه از مراتب حيواني و درندگي و چرندگي نيز فروتر روند، ممکن است چنين چيزي براي شياطين و ابليس نيز اتفاق بيفتد که افتاد.
ابليس پس از گذراندن دوران رشد و تکامل از طريق عبادت و بندگي خداي متعال، به بهشت برزخي يا بهشت مربوط به يکي از مراتب فراتر از طبيعت دست يافت ولي نتوانست در آن مرتبه ماندگار باشد و از آن مرتبه اخراج گشت. پس اخراج از بهشت و نيز رجيم بودن مربوط به پس از رشد و ارتقاء او و وصول به بهشت است.
البته دربارهي ابليس و حضرت آدم و حوا و نيز چگونگي اغوا شدن آنها، زبان دين در اينگونه مسائل، بهشت نزولي و يا صعودي و مانند آن مطالب بسياري است که طرح آنها نه فايدهي چنداني دارد و نه مسألهاي را حل ميکند.
1ـ وجود و کمالات وجود همهي موجودات همان اندازهاي است که خداي متعال بدانها عطا کرده است و آنچه خداي متعال بدانها عطا کرده، همان اندازه است که وجود علمي آنها استعداد و قابليت داشته است. ملائکه نيز همينگونه بوده و هستند. ولي خبر داشتن يا نداشتن ملائکه يا ديگران از آينده، غيب و سرنوشت و عاقبت انسان با آنچه گفته شد ناسازگار نيست. خداي متعال بر حسب استعداد وجود علمي موجودات به آنها سهمي از علم و قدرت و حيات عطا کرده است که ممکن است در برخي با علم به آينده و غيب همراه باشد. خلاصه اينکه همان خدايي که ملائکه را تعليم داده است، علم به آينده و غيب و سرنوشت انسان را نيز بدانها آموخته است.
علاوه بر اين، ممکن است علم ملائکه به آيندهي انسان نتيجهي علم آنها به وجود انسان و نيز ترکيبات وجودي او باشد. مثلاً علم به ترکيب وجود انسان از دو جنبه مادي و مجرد، جسم و روح، غرايز و فطرت و مانند آن ميتواند براي ملائکهي عالم، زمينهي علم به آينده و عاقبت آنها را فراهم سازد.
همهي حوادث و اتفاقات جهان از ريزترين تا درشتترين آنها براي خداي متعال معلوم است و همهي آنها نزد او حاضر است.
2ـ شيطان نيز مانند همهي موجودات مادّي و از جمله انسان، سير تکاملي خود را در جهان طبيعت به انجام رسانده بود و از محدوديتهاي آن بيرون شده بود، بهگونهاي که نهتنها بر جهان طبيعت تسلط يافته بود بلکه به درجهي ملائکه رسيده بود و از آنها نيز سبقت گرفته و به مرتبهي استادي ملائکه دست يافته بود، همانگونه که انسان چنين قابليتي دارد و انسانهاي كامل مانند انبياء و اولياء به چنين درجه رسيده و ميرسند.
همانگونه که انسانها پس از رشد و تکامل و رسيدن به مراتب عالي وجود ممکن است بلغزند و سقوط کنند و نهتنها از مرتبهي انساني فروتر روند بلکه از مراتب حيواني و درندگي و چرندگي نيز فروتر روند، ممکن است چنين چيزي براي شياطين و ابليس نيز اتفاق بيفتد که افتاد.
ابليس پس از گذراندن دوران رشد و تکامل از طريق عبادت و بندگي خداي متعال، به بهشت برزخي يا بهشت مربوط به يکي از مراتب فراتر از طبيعت دست يافت ولي نتوانست در آن مرتبه ماندگار باشد و از آن مرتبه اخراج گشت. پس اخراج از بهشت و نيز رجيم بودن مربوط به پس از رشد و ارتقاء او و وصول به بهشت است.
البته دربارهي ابليس و حضرت آدم و حوا و نيز چگونگي اغوا شدن آنها، زبان دين در اينگونه مسائل، بهشت نزولي و يا صعودي و مانند آن مطالب بسياري است که طرح آنها نه فايدهي چنداني دارد و نه مسألهاي را حل ميکند.