عید غدیر، بزرگترین عیدِ خدا
عید غدیر، بزرگترین عیدِ خدا
گفتاری از استاد در روز عید غدیر 1438 قمری ـ 18/ 6/ 1396
در ادعیه و اورادی که برای اعیاد دیگر گفته شده، میفرماید «جعلتَه للمسلمین عیداً»، عید مسلمانان است. اما درباره عید غدیر گفته میشود، «عید الله» است و از اینکه در برخی از تعبیرها آمده است «عید الله الاکبر»، عیدِ بزرگِ خدا یا بزرگترین عید خدا، نشاندهنده این است که خدای متعال عیدهای متعددی دارد که این بزرگترین آنهاست.
1
برخی از اعیاد مانند عید فطر، قربان و جمعه جزء اعیاد عمومی و عید عوام است و عید غدیر عید خواص است. یعنی کسانی میتوانند عید غدیر را ادراک کنند که عقاید، اخلاق و رفتار آنها ارتقاء یافته باشد. این نکته را دیگران گفتهاند و توضیح بیشتری نمیدهم.
مطلب دیگر این است که:
اعیاد دیگر مانند عید فطر، قربان و مشابه آن حتی ولادت و بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، عید بندگان خدا و برای عبودیت است؛ یعنی معرفی راه، روش و غایت بندگی است. یعنی همه مسلمانان و موحدان عید دارند به این خاطر که راه و رسم بندگی را هم به آنها تعلیم دادند و هم تا اندازهای در ماه مبارک تجربه کردند؛ در عید قربان نیز همین طور است.
اما عید غدیر با آنها کاملاً متفاوت است. دو تعبیر درباره عید غدیر هم در روایات وجود دارد و هم اگر نبود، میتوانستیم بگوییم و آن این است که: عید غدیر یا عید خدای متعال است ـ که تعبیر بسیار دقیق و عمیقی است ـ و یا اینکه عید انسان کامل، ولی کامل و خلیفة الله است.
در ادعیه و اورادی که برای اعیاد دیگر گفته شده، میفرماید «جعلتَه للمسلمین عیداً»، عید مسلمانان است. اما درباره عید غدیر گفته میشود، «عید الله» است و از اینکه در برخی از تعبیرها آمده است «عید الله الاکبر»، عیدِ بزرگِ خدا یا بزرگترین عید خدا، نشاندهنده این است که خدای متعال عیدهای متعددی دارد که این بزرگترین آنهاست.
پس اولاً تفاوت این عید با اعیاد دیگر یا تفاوت در عام و خاص بودن است، چنانکه گفتهاند یا در این است که آن اعیاد عید انسانها و بندگان خداست و این عیدِ خودِ خدای متعال است.
تعابیر دیگری هم داریم که عید غدیر، عید ولی کامل است. توضیح اینکه در اعیاد عمومی مانند فطر، قربان، جمعه، ولادت و بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم طریقه بندگی را به آنها میآموزند یعنی در این اعیاد و قبل و بعد آن به بندگان یاد میدهند که چگونه زندگی و بندگی و رشد کنند تا به کمال شایسته خود برسند. کسی که از نقطه آغاز بندگی که اختصاص به شخص خاصی ندارد و همه در آن شریک هستند شروع میکند، به یک نقطه معین هم میرسد. در تعبیرهای عرفانی گفتند که اینها به کمالی میرسند که اوج و انتهای آن، آغاز حرکت و سیر اهل ولایت است. یعنی نهایتاً به ولایت میرسند.
اگر کسانی در بندگی کردن و تعالیم دینی، عقلی، فکری، اخلاقی و مانند اینها رشد کنند و رشد کامل، درست، دقیق و سریع هم داشته باشد، به جایی میرسند که اهل ولایت از آن نقطه شروع کردند. پیداست که مقاصد آنها با یکدیگر کاملاً متفاوت است. اصلاً آنهایی که اهل بدایت هستند، به مقامات، مراتب و احوال اهل نهایت نمیرسند تا چه رسد به غایات آنها متصل شده باشند. چنین چیزی امکانپذیر نیست.
بنابر اینکه عید غدیر عید ولی کامل باشد، معنای آن این است که انسانهایی که این عید را ادراک میکنند، باید به درجهای برسند که انسان کامل در آن درجه مستقر شده است. حداقل باید حالات آنها شباهت به انسان کامل داشته باشد تا بعد هم به مرتبهای که آنها استقرار پیدا کردند، دست پیدا کنند.
اینکه گاهی گفته میشود عید غدیر عید خداست و گاهی گفته میشود عید ولی کامل و اولیاست، به این خاطر است که خدای متعال یعنی توحید و ولی کامل یعنی ولایت. این دو یک حقیقتند در دو قالب، دو ظهور، دو نماد و دو پدیدار. یعنی یک حقیقت، باطن آن «توحید» است. همین باطنی که توحید است، اگر بیپرده و عیان و آشکار باشد، میشود «ولایت».
بنابراین اگر عیدی عید توحید باشد، عید ولی هم هست و اگر عید ولی باشد، عید توحید هم هست. به این خاطر که این دو، دو حقیقت متمایز، متخالف و متفاوت با همدیگر نیستند.
پس اولاً این عیدِ بزرگ و بزرگتر از اعیاد دیگر است. دوم اینکه این عید خداست. اعیاد دیگر هیچکدام عید خدا نیستند، بلکه عید بندگان خدا هستند. سوم اینکه عید انسان کامل است که انسان کامل نیز در تعبیرهای عرفانی گفته میشود کسی است که به مرتبه فنای تام ذاتی، وصفی و فعلی رسیده باشد و هیچگونه انانیّت و منیّتی و هیچگونه هویتی جدای از هویت خدای متعال ندارد. میشود ظل او، فعل او، فیض او، عطیه او و همین حیثیت هم حیثیت وجودی اوست.
2
نکته دیگر اینکه بعد از اینکه احکام دینی، شرعی، فقهی، سیاسی، اخلاقی، توحیدی و مانند اینها گفته شده، در غدیر خم آخرین کار که دین بهوسیله آن کمال پیدا کرده و نعمتهای الهی بهوسیله آن تکمیل شده است، معرفی امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام است.
آن چیزی که به حسب ظاهر انتظار میرفت و مثلاً بگوییم خدای متعال اراده کرده بود لکن به حسب ظاهر، چون اگر بگوییم در واقع خدا اراده کرده بود، قطعاً چنین چیزی رخ میداد. نمیشود چیزی را خدای متعال اراده کند و اتفاق نیفتد. خدا اگر چیزی را اراده کند، تمام مسیرها، زمینهها، مجاری و مجالی آن را هم فراهم میکند. پس اگر جایی میبینید که خدای متعال امر کرده، به حسب ظاهر کاری انجام داده و به نتیجه نرسیده، حکایت دارد که خدای متعال اراده نکرده است. حال آنکه برحسب ظاهر خدای متعال اراده کرده، این است که بهوسیله بعثت و نبوت انبیای پیشین و خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم انسانها به درجهای رسیدهاند که سیر اهل بدایت را میتوانند طی کنند. یعنی آنچه پیامبر در این مدت کوتاه گفته، اگر مردم به دستورات زندگی، فقه و اخلاق و تعالیم عقلی و اعتقادی احتیاج دارند، همه اینها اتفاق افتاده. یعنی انسانها باید بهوسیله پیامبر صلی الله علیه و آله ـ همه را میگوییم بر حسب ظاهر ـ به اوج کمال شایسته بندگان خدای متعال برسند تا از آنجا مسیر رسیدن به کمالات انسان کامل و اولیای کامل را طی کنند.
طرحی که بر حسب ظاهر در ذهن ما شکل میگیرد این است که در غدیر خم این اتفاق افتاده که انگار تمام آن ابزار، وسایل و تعالیمی که انسانها احتیاج داشتند که بهوسیله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و انبیای گذشته به انتهای سیر اهل بدایت برسند، بیان شده و اگر آنچه در این عید غدیر اتفاق میافتاد مورد توجه و اقبال مردم قرار میگرفت و اگر معارض و معاند نداشت، از اینجا به بعد سیر اهل نهایت است.
اگر این اتفاق میافتاد، یعنی کاری که قرار است آیندهای که معلوم نیست چقدر دور و چقدر نزدیک است ـ هیچ کس نمیتواند زمان معین کند ـ قرار است امام زمان علیه الصلات و السلام یا اوج تعقل، تعلم و اخلاق انسانها میخواهد انسان را بهسوی آن هدف برساند، باید در زمان امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام اتفاق بیفتد.
فکر کنید که ـ همه را میگوییم «به حسب ظاهر» چون از اینکه اتفاق نیفتاده، حکایت دارد که از اصل هم در اراده خدای متعال نبوده ولو اینکه انسانها تکلیف دارند ـ آنچه که در اوج کمال انسانی که عقل، علم و ایمان به کمال برسد، عقل بهگونهای باشد که معقولی برای انسانها مجهول نباشد، معلوم یا علم و مسألهای برای انسانها مسأله نباشد، ایمان بهگونهای به کمال رسیده باشد که گویی شیطان و ابلیس را ذبح کرده باشند، اگر این در زمان امیرالمؤمنین اتفاق افتاده بود، قطعاً و یقیناً زمان امیرالمؤمنین یعنی دوران ولایت نبی خاتم مانند عصر ظهور میبود.
اگر مانند عصر ظهور میبود، تمام انسانها بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طریق امیرالمؤمنین و سایر فرزندان و ذریه او و عالمان ربانی باید به اوج کمال انسان کامل و اوج ولایت برسند ولی نرسیدند که بخشی مربوط به مباحث قضا و قدر است که نه اینجا جای صحبت آن است و نه لازم است که گفته شود.
آنچه اهمیت دارد این است که آن کسانی که از تحقق چنین عید و هدفی مانع شدند ـ که هر کس که باشد، تفاوتی ندارد ـ با توجه به اینکه اینها ظلمی را روا داشتند و آثار این ظلم هم به اکثریت قریب به اتفاق انسانها رسیده و میرسد، در عوالم دیگر از همین عالم طبیعت که عبور کنند در عالم برزخ و قیامت و مراتب دیگری که وجود دارد، تمام انسانها نسبت به حوادثی که در تاریخ اتفاق افتاده، اعتراض و شکایت خواهند کرد.
سرّ آن نیز این است که قرار بود بر حسب ظاهر به وسیله امیرالمؤمنین و عید اکبر خدای متعال یا اوج ولایت الهی سیر اهل نهایت را طی کنند و به کمال انسان کامل برسند. یعنی همه باید عالم ربانی و اعقل عقلا و اعلم علما و مؤمنترین مؤمنان بشوند و چنین چیزی اتفاق نیفتاده. اینکه چنین چیزی اتفاق نیفتاده، عواملی در کار بوده، سلاطین و خلفا، بسیاری از علما و افراد غیر از این بودند که مانع شدند. بنابراین در عوالم دیگر اکثریت قریب به اتفاق انسانها از شاکیان اینها خواهند بود.
اگر کسی در عالم دیگر یک شاکی داشته باشد، نمیتواند از دست او خلاص شود، حال فکر کنید اگر میلیاردها میلیارد شاکی داشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد!
خلاصه نکته دوم این شد که: آنچه در بعثت انبیا اتفاق افتاده، سنگبنای اولی و پی ساختمان توحید ریخته شده. قرار بود بهوسیله اولیای تام محمدی صلوات الله علیهم اجمعین به کمال خود برسد و موانعی پیش آمد که چنین اتفاقی نیفتاده. بنابراین باید صبر کنیم برای دورهای که عقل انسانها و همچنین علم و ایمان آنها به کمال برسد که بر حسب شواهد و نکاتی که در روایات وجود دارد، گفته میشود که قرار است این در عصر ظهور اتفاق بیفتد.
چون این مجرا مجرای طبیعی است و اگر قرار بود مجرای غیرطبیعی باشد، در زمان پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما الصلات و السلام اتفاق افتاده بود. آنها چیزی کم نداشتند. اگر از طریق کرامت، معجزه و شرایط غیر عادی بخواهد عصر ظهور اتفاق بیفتد، جلوتر اتفاق افتاده بود. از اینکه اتفاق نیفتاده و قرار است از مجاری طبیعی باشد، باید منتظر بود آنهم نه یک سال و دو سال و یک قرن و یک هزاره و چند هزاره! بستگی دارد که شرایط چگونه فراهم شود.
3
نکته سوم این است که در میان عرفا چله نشینی رسم است. در میان این چلهها چلهی ایام قبل از عید غدیر است که به آن چله موسوی میگویند. «و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر»؛ خدای متعال سی روز وعده داده و ده روز به آن افزوده که به ملاقات بیا.
آیا این چله موسوی واقعاً چهل روز است؟ به گمان بنده همان ده روز آخر چله موسوی است که دهه اول ذی حجه خاصیت چهل روز عبادت را دارد. چنانکه در برخی از موارد مانند ماه مبارک رمضان است که هر شب آن قابلیت عبادت یک چله را دارد و همین طور یکی از چلهها هست که اسم آن چله است ولی عدد آن بسیار کم است که همین هشت روز اول دهه دوم ذی حجه است (از یازدهم تا هجدهم ذی حجه)؛ هشت روز است ولی این قابلیت را دارد که انسان بتواند به اندازه چهل روز عبادت کند.
این «چهل»ها ظاهراً عدد چهل است، ولی در واقع و باطن اینگونه نیست یعنی یک دورهای انسان در مسیر استکمال و تعالی نفس قرار بگیرد که از یک عالم به عالم دیگر و از مرتبهای به مرتبه دیگر منتقل شود. این چلهها یک دوره است که باید به کمالاتی برسیم. آنچه در این ایام و برای هشت روز اول دهه دوم گفته شده، یک چله کامل است که اوج آن در عید غدیر است.
تعبیرهایی درباره عید غدیر وجود دارد که در جاهای دیگر وجود ندارد. به عنوان نمونه، اگر کسی عبادتی را در روز عید غدیر انجام بدهد، از عبادت او در هر موقعی از ایام سال افضل است، یعنی از روز و شب عرفه و شب قدر افضل است. گفته شده اگر کسی در این روز مؤمنین و دیگران را به اندازه یک خرما، یک وعده غذا یا یک جرعه آب و یا نان اطعام کند، برابر است با اطعام «الف الف» یعنی یک میلیون از انبیا، صدیقین و شهدا.
اینگونه عبادت در طول سال وجود ندارد. گمان بنده این است که ایام ماه مبارک رمضان مقدمه برای عرفه است و عرفه مقدمه است برای هجدهم ذی حجه که روز عید غدیر است. عید غدیر مقصد است و تمام و مقدمه برای جای دیگر نیست. این تمام میشود تا سال آینده که باز از ماه رجب شروع شود. ماههای رجب و شعبان مقدمه برای ماه رمضان است، ماه رمضان برای ذی حجه و ذی حجه برای این ایام.
اگرچه این احتمال وجود دارد که ذی حجه هم با توجه به اینکه در نطفه خفه شد، یعنی رشد نکرد و به کمال خود نرسید؛ همین اتفاقهایی که در طول تاریخ اتفاق افتاده و ما از امام زمان و کمالات ولی کامل و انسان کامل محروم هستیم، نشان دهنده این است که عید غدیر تحقق پیدا نکرد، این احتمال قوی وجود دارد که از هجدهم ذی حجه تا روز عاشورا همه مقدمه باشد تا با آن جهاد و از خود گذشتگی که امام حسین علیه الصلات و السلام از خود نشان داد، بلکه بتوان ...
لکن این را دیگر کسی نگفته است.