نماز جمعه تاریخساز
نماز جمعه تاریخساز
تحلیل استاد حسینی شاهرودی از خطبه تاریخی مقام معظم رهبری در نمازجمعه
28/ 10/ 1398
نماز جمعه دیروز (27 دی 98) که به امامت مقام معظم رهبری مدّ ظله العالی برگزار شد، آثار، نتایج و پیامدهایی داشت که برخی از آنها را به اجمال عرض میکنم.
1ـ همانگونه که باید میشد، شد و بهترین نتایج و آثار را دارد و ان شاء الله خواهد داشت. اولین اثر و پیامد آن است که برکات تشییع پیکر سردار بزرگ، حاج قاسم را احیا کرد. آنچه در روزهای شهادت سردار سلیمانی اتفاق افتاد، عبارت بود از بدرقه منحصر به فرد از یک انسان در طول تاریخ. چنین جمعیتی به این شکل که در بسیاری از شهرها تشییع شود و در بسیاری از شهرها که امکان تشییع هم نبود، بزرگداشت بزرگ و بیمانند اتفاق افتاد که در آینده هم بیمانند است.
انتظاری که آگاهان داشتند این بود که پس از آن تشییع و موشکبارانی که از سوی سپاه نسبت به پایگاه نظامی آمریکا برای اولین بار در طول تاریخ ـ حداقل هشتاد ساله ـ انجام شد، تا سالیانی ـ به گمان بنده حداقل ده سال ـ هم زبان یاوهگویان بسته و هم خباثت خبیثان و قدرتهای شیطانی دنیا مثل آمریکا پوشیده و پنهان خواهد شد و جرأت اظهار وجود نخواهند داشت.
ولی با یک خطای انسانی که اگرچه دردناک و تأسفبار بود و هست، ولی در جنگ امر طبیعی است [شرایط تغییر کرد]؛ آنهم جنگ با قدرت استکباری حاکم بر دنیا که قدرتهای بزرگ چه شرقی و چه غربی جرأت ابراز اندام در مقابل او ندارند. جنگ با چنین قدرتی حوادث و تبعاتی از این دست اگرچه تأسفبار و غمآلود است، به همراه دارد و چیز جدیدی نیست و نبود و نباید آن را به عنوان امر غیر طبیعی لحاظ کرد.
بنابراین چنین خطاهایی که ممکن است خطا نباشد و توطئه آمریکا باشد یا زمینههای چنین سقوطی را فراهم کرده باشد، در عین حال که امر طبیعی بود ولی در عین حال آثار غیرطبیعی داشت.
در کشور ما متأسفانه بهخاطر مدیریت افکار عمومی بهوسیله رسانههای غربی ـ نه رسانههای خودی و داخلی ـ سبب شد که همه مردم انتظار داشته باشند که بلافاصله بعد از سقوط هواپیما، همهچیز فهمیده و آشکار میشد و همهچیز را همهکس میدانستند.
این سبب شد که هم شهادت سردار سلیمانی نادیده گرفته شد و گویی در حال فراموشی بود و هم آن تشییع چند ده میلیونی و هم تقابل سینه به سینه، رو بهرو و چشم در چشمی که نظام مقدس جمهوری بعد از چهل سال با آمریکای جهانخوار داشت. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و ما در آبان 98 زندگی میکنیم، نه در دی 98.
البته در این زمینه گویی رسانههای داخلی هم دست به دست هم دادند که این رخداد بزرگ در تاریخ انقلاب اسلامی نادیده گرفته شود. در حالی که رسانههای داخلی از همان ساعات سقوط هواپیما باید از استکبار جهانی طلبکار میشدند و این اتفاق نیفتاد و آن چیزی شد که نباید میشد و گویی سرمایه بزرگی مثل حاج قاسم که آن در راه خدای متعال از دست داده بودیم، در حال از دست رفتن بود که نماز جمعه دیروز تهران به اقامت مقام معظم رهبری آن را احیا کرد.
از امروز حق مطلب این است که رسانهها بازگردند و یک هفتهای که از سقوط هواپیما گذشته را کنار بگذارند و به آنچه در هفته قبل از آن اتفاق افتاده بپردازند و باید تشییع میلیونی را دوباره احیا کنند و آن را شرح و تحلیل کنند؛ البته به اضافه حوادث و رخدادهایی که در مدت این یک هفته افتاده، بهگونهای که یک جمعیت چند صد نفری توانستند چنان ابراز اندام کنند که تصور آنها بر یک جمعیت چند ده میلیونی غلبه پیدا کند.
کاری که مقام معظم رهبری انجام داد، همین اندازه که اولاً ابراز وجود و ابراز قدرت و عظمت کردند و در نماز جمعه حاضر شدند، ثانیاً مردم هم با انگیزههای مختلف در این نماز جمعه شرکت کردند، بهگونهای شد که جزء نماز جمعههای کممانند و بیمانند تاریخ چهل ساله کشور ما شد.
بنابراین قطع نظر از اینکه در خطبهها چه گفته شد، اولین نتیجه این است که برکات تشییع پیکر سردار سلیمانی احیا شد و آن یک هفتهای که خناسان و وسوسهگران خود را نشان دادند و خفاشان از لانههای تاریک و پنهان خود بیرون آمده بودند را تحت الشعاع قرار داد و این فقط با حضور مقام معظم رهبری و جمعیت بسیار زیادی که در نماز جمعه شرکت کردند، اتفاق افتاد.
2ـ معظم له رمز موفقیت انقلاب، کشور، جمهوری اسلامی، شیعیان و مسلمانان و رهایی آنها از هجوم گاه و بیگاه بیگانه را بیان کردند که اگر میخواهید موفق باشید و پیوسته در معرض هجوم بیگانه و در موضع دفاع نباشید، چارهای ندارید جز اینکه تهاجم کنید و مقدمات تهاجم را فراهم کنید و آن را در یک کلمه بیان کردند که «قدرتمند و قوی شدن».
قوی شدن این آثار را دارد که کشور و مردم را به آرامش میرساند و از خطرات در امان نگاه میدارد.
همچنین به تفسیر و تبیین برخی از آیات قرآن پرداختند که صبر و شکر را مهمترین عامل قدرت بیان میکند. اینکه تشییع حاج قاسم و موشک باران سپاه یوم الله است، نکته بسیار مهمی است. مهمتر اینکه یوم الله بودن برای کسانی سودمند است که قدرت داشته باشند؛ که در اصطلاح دینی، صبر نام دارد، یعنی اولاً توانایی مقاومت داشته باشند و خود را برای سختیهای بسیار زیادی که ظاهرش سختی است ولی باطنش جز روح و ریحان، آسایش، راحتی، خوشی، آرامش و رضای خدای متعال نیست، آماده کنند و صبور باشند. دوم اینکه شکور باشند، یعنی از نعمتهای خدای متعال آنگونه استفاده کنند که حق آن است.
انسان این توانایی را دارد که کفر و ظلم و استکبار را از میان بردارد و این قدرت را باید در اینجا استفاده کرد. انسانها توانایی ایجاد عدالت و حل سختیها و مشکلات اجتماعی را دارند. یعنی اگر کسی در مسیر رشد و تعالی مادی و معنوی جامعه فعالیت نکند، در واقع از استعداد و توان خود استفاده نکرده است و کفران نعمت کرده است. شکر نعمت به این است که تمام توان خود را برای ایستادگی و دوام ایستادگی در مقابل سختیها و مشکلات بهکار ببریم و این مطلب به گونه بسیار شایسته بیان شد.
3ـ سومین نکته که در بیانات معظم له بود، رسمیت دادن و همچنین توضیح قدرت و نقش سپاه قدس بهعنوان نیروی نظامی برونمرزی بود. از این بعد سپاه قدس باید به عنوان یک نیروی رسمی در معادلات جهانی لحاظ شود و آنچه در بیانات معظم له مهم است، این است که این نیرو باید جایگاه خاص خود را داشته باشد.
از امروز نقش سپاه قدس نقش تدافع نخواهد بود، بلکه برنامه و وظیفه جدید داشته باشد که باید بهسوی ستمگر و استکبار برود. تعبیری که امام امت رضوان الله تعالی علیه فرمودند که تا مبارزه در هر کجای دنیا هست، ما هم هستیم، این معنای خود را دارد پیدا میکند. نه اینکه مبارزه به مرزهای ما رسید و از آن هم گذشت و وارد کوچه و محله ما که شد، آنگاه مبارزه کنیم.
آنچه در ده سال اخیر سپاه قدس انجام داده که مرزهای دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و کشورهای اسلامی را گسترش داده است، بهگونهای که دهها و صدها کیلومتر به استقبال تهاجم بیگانه رفته است و در جاهایی دفاع میکند که دشمن قبلاً فکر آن را نمیکرد ولی اینک برای آنها مسجل شده است، از این به بعد باید این دفاع هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای جمهوری اسلامی انجام شود و در هر جایی که ستمگران جهانی ـ با ظلمهای فردی و جزئی کاری نداریم ـ اقدام به ستم سامانیافته کردند، باید سپاه قدس و نیروهای مقاومت در آنجا حضور داشته باشند.