(42) توحید انسان را از همه بدی‌ها و سختی‌ها نجات می‌دهد

حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

کتاب توحید ـ درس 42 ـ 21/ 10/ 95

شرح اصول کافی درس 160

   

توحید انسان را از همه بدی‌ها و سختی‌ها نجات می‌دهد

نکته‌ای از حدیث قبل: لَا ظِلَّ لَهُ يُمْسِكُهُ وَ هُوَ يُمْسِكُ الْأَشْيَاءَ بِأَظِلَّتِهَا

در عرفان نظری گفته می‌شود اگر حقیقتی مانند وجود هیچ قیدی حتی قیدِ قید نداشتن هم نداشته باشد (لابشرط مقسمی)، جامع اضداد است، بلکه امور متناقض در آن جمع می‌شود؛ بر این اساس هرچه را که به آن حقیقت نسبت بدهیم، وصف او نیست. بنابراین گویی لابشرط مقسمی به هیچ امر ایجابی توصیف نمی‌شود از جمله به وجود و آنچه که می‌شود به او نسبت داد و به آن توصیف کرد، صفات سلبی است

براین اساس نمی‌توانیم لابشرط مقسمی را توصیف کنیم، بلکه توصیف به سلب می‌کنیم؛ حال یا سلب نقص و یا بلکه سلب کمال. به این دلیل که آنچه را که تصور کردیم، سلب می‌کنیم و آنچه ما تصور کردیم تعین است؛ در حالی که لابشرط مقسمی نامتعین است. پس اگر حقیقتی این‌گونه باشد، می‌توان وجود و امور کمال یا نقص را از او سلب کرد

در عرفان عملی گفته می‌شود مراتب سلوک سالک هفت مرتبه است. سه مرتبه قبل از روح، مرتبه روح و سه مرتبه پس از آن که این هفت مرتبه هم مربوط به اهل بدایت است و هم اهل نهایت

در مرتبه روح تعینات ساقط و شکسته و شطحیات در این مرتبه صادر می‌شود و چون تعینات شکسته می‌شود، به خود یا موجودات دیگر اشاره کند یا نکند، تفاوتی ندارد و در واقع هیچ وقت به خود اشاره نمی‌کند

با توجه به این دو نکته نتیجه می‌گیریم که موجودی که تعین نداشته باشد، انانیت و تشخص ندارد. به تعبیر دیگر، موجودی که حد معینی نداشته باشد (مانند مرتبه روح و لابشرط مقسمی)، می‌توان از این موجود سلب وجود کرد، چنانکه می‌توان سلب عدم ندارد.

بر اساس نکات گفته شده، ظل به معنای تعین است و معنای حدیث این می‌شود که خدای متعال ظل یعنی تعینی ندارد که به‌واسطه آن بتوان او را حفظ کرد؛ (در وهم، عقل، شهود، مکاشفه و ...) بنابراین چون تعین ندارد، نمی‌توان او را تعقل کرد و چیزی به او نسبت داد

اما خدای متعال تمام اشیاء را حفظ می‌کند برای این‌که برای صفات، محمول‌ها، نسبت‌ها و اسنادها موضوع باشد. پس به‌خاطر این‌که خدای متعال به موجودات حد و تعین بخشیده، گویی آن‌ها را حفظ کرده است به عنوان موضوع و امری که صفات متعدد وجودی و سلبی به آن‌ها نسبت داده شود. اما خدای متعال خود این‌گونه نیست.

[حدیث 33] سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه الصلات و السلام عَنِ التَّوْحِيدِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكَ.

اشاره‌ای به اسامی سوره توحید: تفرید، تجرید، نسبت، اخلاص، نجات، ولایت، معرفت، جمال، مُقَشقِشه، معوذه، صمد، اساس، مانعه، مُحضَره، مُنفره، برائت، مذکره، نور

اشاره‌ای به معنای توحید: خدای متعال احد است و انسان سهمی در توحید او ندارد و همچنان‌که وجود موجودات ظل اوست، وحدت آن‌ها نیز ظل وحدت خدای متعال است.

به تعبیر دیگر، معنای توحید فرد ساختن و وحدت بخشیدن به خدای متعال نیست، بلکه به این معناست که آن تصوری که ما از خدای متعال داریم که با اموری که نشان از کثرت، ترکیب، مادیت و جسمانیت دارد آمیخته است را از ذهن خود پاک کنیم. در واقع سوره توحید یعنی وحدت بخشیدن به آنچه که فهمیده‌ایم، ادراک کرده‌ایم و بدان اعتقاد داریم

نسبت‌های خدای متعال از جنس اضافه قیومیه و اشراقیه است، یعنی دو چیز نیست؛ بلکه یک حقیقت است که از آن یک امر فرعی انتزاع و تحلیل و بر آن حمل می‌شود

نسبت مخلِص و مخلَص؛ نسبت محدود به نامحدود است

تمام کمالات وجودی در وجود مخلَص جمع است

دیگران از تفصیل وجود انسان کامل محرومند، ولی انسان کامل خود درک می‌کند و می‌یابد

سختی‌ها و بلایای حقیقی و غیرحقیقی

توحید انسان را از همه بدی‌ها و سختی‌ها نجات می‌دهد

اگر سختی‌های اعتباری و غیرحقیقی از زندگی انسان پاک شود، در واقع کمالات بسیار زیادی پاک شده است. مانند عبادت‌هایی که انجام می‌دهیم که برای بسیاری از انسان‌ها تکلیف و سخت است

بنابر نظر دقیق، انسان هیچ‌‌گاه بدون بدن نیست و در هر مرتبه‌ای بدن مخصوص خود را دارد

بر این اساس، در آخرت و برزخ نیز انسان فضایل و رذایل اخلاقی دارد، لکن به بیان ما نمی‌گنجد

موحدان را به هر دینی که باشند، نباید تحقیر کرد؛ زیرا موحدان سهمی از کمال دارند که به مراتب از سهم صاحبان اخلاق و اعمال صالح ـ که سهمی از توحید و عقاید درست ندارند ـ بیشتر است

کمترین درجه توحید از بالاترین درجه اعمال و اخلاق، قطعاً و یقیناً بالاتر است؛ در نتیجه به جایی که به‌وسیله توحید می‌توان رسید، به هیچ وسیله‌ی دیگری نمی‌توان رسید

ممکن نیست کسی توحید را لمس و استشمام کند مگر این‌که قطعاً و یقیناً از طریق اهل بیت پیامبر علیهم الصلات و السلام رسیده باشد. از سوی دیگر، عمل صالح بدون توحید، عمل صالح نیست؛ همچنین است صفات پسندیده

یکی از اسامی سوره توحید، ولایت است. با توجه به این‌که ولایت خدای متعال در عالم هستی جز در تعینات تفصیلی مطهرش ظاهر نمی‌شود، بنابراین هرکسی که «قل هو الله احد» را بفهمد، می‌داند که احدیت و صمدیت در تعینات این عالم ظهور پیدا کرده است و اتم و اول تعینات، انسان کامل است

معرفت خدای متعال، مصداق حقیقی معرفت است و معرفت‌های دیگر، معرفت‌های ظلی و تبعی هستند

اشاره‌ای به آثار قرائت سوره توحید؛ دوری از وساوس و شرک و نفاق

 

 

 صوت (دریافت)

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)