مسلک اول: اموری که برای همه علوم لازم است؛ امور عامه - فصل دوم: اشتراک معنوی مفهوم وجود و حمل تشکیکی آن بر موضوعات (ص35)

 

فصل دوم: اشتراک معنوی مفهوم وجود و حمل تشکیکی آن بر موضوعات (ص35)

اقوال در اشتراک معنوی وجود

1ـ حکما: مفهوم وجود، مشترک معنوی است، یعنی در همه موارد کاربرد آن، به یک معناست.

2ـ اشاعره، ابوالحسین بصری (از معتزله) و فخر رازی در المحصل (در مباحث مشرقیه از اشتراک معنوی وجود دفاع می‌کند): مفهوم وجود به تعداد ماهیاتی که بر آن‌ها حمل می‌شود، متعدد است، یعنی محمول در هر گزاره‌ای به معنای موضوع آن است.

دلیل: أـ اگر مفهوم وجود غیر مفهوم ماهیت باشد، پس ماهیت قبل از حمل وجود، معدوم است.

ب‌ـ اگر معدوم باشد، ثبوت وجود برای آن مستلزم اتصاف معدوم به وجود است که محال است، زیرا لازمه‌اش اجتماع نقیضین است.

3ـ ملا رجبعلی تبریزی (استاد قاضی سعید قمی): مفهوم وجود در ممکنات مشترک معنوی است ولی میان واجب و ممکن، مشترک لفظی است. وقتی مفهوم وجود بر الله تعالی حمل می‌شود، به معنای سلبی است یعنی لیس بمعدوم.

دلیل: لیس کمثله شیئ.

بررسی: لازمه‌اش این است که همه صفات خدا چنین است و مثلاً علم به معنی نفی جهل باشد.

اشکال: اگر مشترک لفظی‌ باشند، اگر از وجود، وجود خدا فهمیده نشود، نقیض آن فهمیده می‌شود و بالعکس.

 

بداهت یا مدلل بودن اشتراک معنوی وجود

1ـ اشتراک معنوی وجود، بدیهی است و دلایل آن تنبیه و تذکر است.

2ـ اشتراک معنوی وجود، وجدانی است و وجدانی قریب به اولیات است اگرچه خودش اولی نیست، زیرا صرف تصور کافی نیست، زیرا باید به علم حضوری درک شود.

3ـ دلایل اشتراک معنوی وجود، تنبیه است که عبارت است از:

1ـ اگر مشترک لفظی باشد باید لفظ وجود در هر قضیه‌ای معنایی متفاوت از قضیه دیگر داشته باشد. حال آن‌که چنین نیست. (این تنبیه بر سایر تنبیهات مربوط به این موضوع برتری دارد، اگرچه قانع‌کننده نیست).

2ـ اگر وجود مشترک معنوی نباشد، باید معانی نامتناهی داشته باشد و برای حکم به عدم اشتراک معنوی باید همه آن معانی را تصور کرد و حال آن‌که این‌گونه نیست.

(ص36) 3ـ یکی از اقسام وجود (وجود رابط) در همه قضایا، یک معنی (هوهویت) دارد. پس قسم دیگر وجود (محمولی) نیز یک معنی دارد. پس وجود مشترک معنوی است.

4ـ اگر قافیه ابیات شعری وجود باشد، همه آن را تکرار می‌دانند در حالی که اگر مشترک لفظی بود، تکرار محسوب نمی‌شود.

 

دلیل تشکیکی بودن مفهوم وجود

وجود در برخی موجودات اولی است از افراد دیگر، زیرا در برخی از افراد مقتضای ذات آن‌هاست و در برخی نیست؛ در برخی، اقدم است و در برخی نیست؛ در برخی اتم و اقوی است و در برخی نیست. اگر متواطی بود، در همه افراد به‌گونه برابر حمل می‌شد نه متفاوت.

اقدم و غیر اقدم؛ اقوی و غیر اقوی. اولویت و عدم اولویت، تقدم و تأخر، شدت و ضعف، زیاده و نقیصه در کم متصل، قلت و کثرت در کم منفصل، نشان‌دهنده تشکیکی بودن آن است.

تشکیک در حکمت متعالیه به معنی وحدت حقیقت در عین کثرت افراد است.

تفاوت دو نوع تشکیک

1ـ تفاوت در مفهوم (اشتراک لفظی).

2ـ موصوف اولی، مفهوم و موصوف دومی، وجود است.

3ـ اولی مقابل تواطؤ است و دومی مقابل تباین مشاء؛ وحدت وجود عرفا

 معانی غیر مشهور تشکیک

مشکک دو معنای غیر مشهور هم دارد: 1ـ لفظ مشترکی که دو معنای متضاد دارد. 2ـ چیزی که حرکت اشتدادی (در مقابل تضعفی و متشابه) دارد.

نسبت میان تشکیک منطقی و تشکیک فلسفی

نسبت عموم و خصوص مطلق دارند، یعنی هرجا تشکیک منطقی وجود دارد، تشکیک فلسفی وجود دارد، ولی بعضی موارد تشکیک فلسفی وجود دارد ولی تشکیک منطقی نیست.

به نظر همه متکلمان قائل به اشتراک معنوی (اکثر معتزله و برخی از اشاعره) متواطی است.

به نظر همه حکماء: مشکک است.

ذاتی دو معنی دارد: 1ـ معنای أعم: ما لیس بخارج من الذات. شامل خود ذات و جزء ذات می‌شود. در مقابل این معنا، عرضی قرار دارد. 2ـ معنای أخص: ذاتی یعنی فقط جزء ذات و شامل خود ذات نمی‌شود.

مقوم یعنی علت. بنابراین به خود ذات مقوم نمی‌گویند، زیرا معنی ندارد شیئ علت خودش باشد. اما منطق‌دانان به خود ذات هم مقوم می‌گویند.

تقدم بالطبع: تقدم علت ناقصه بر معلول؛ تقدم بالعلیه: تقدم علت تامه بر معلول.