منزل ششم؛ دوستی - دوستي و عقل
دوستي و عقل
از آنجا كه آدمي به تنهايي نميتواند همه ابزار معاش و معاد و سفر خود را فراهم سازد، موانع حركت و تكامل خود را از سر راه بردارد و بالاخره چون به همزبان و همفكر نيازمند است، عقل حكم ميكند هركسي بايد دوستاني داشته باشد و داشتن دوستاني كه يارِ راه باشند نه بارِ راه، نشان عقلانيت هر كسي است.
به فرموده حضرت ختمي مرتبت (صلی الله علیه و آله): التَوَدُّدُ (إلي الناس) نصفُ العقل؛[10]دوستي و محبّت ورزيدن با مردم، نيمي از عقل است.
دوستان و همراهان نيمي از عقل هر فردند. يعني آنچه را از عقل خويش انتظار داريم، ميتوانيم نيمي از آن را از دوستانمان انتظار داشته باشيم. دوستان نهتنها نصف عقل هر كسي هستند، بلكه نيمه مهمتر آن هستند.
آن حضرت ـ كه درود خدا بر او باد ـ فرمود: رأسُ العقل بعدَ الايمان بالله التَّودُّدُ إلي الناس؛[11]پس از ايمان، عاليترين كمال عقل آدمي دوستي با مردم است.
دوستي با مردم براي عقل همچون سر است براي بدن، از اينرو كسي كه از آن بيبهره است، عقلش بيسر است.
دوستي به جهاتي كه گفته شد و جهاتي كه ميتوان براي آن نام برد، نشان عقلانيّت انسان و پس از ايمان به خدا، از بيشترين اهميت برخوردار است. آن ايمان به خداست و دوستي خدا و اين دوستي خلق خدا. همانگونه كه براي خردمند، زيستنِ بدون ايمان نشايد، زيستنِ بدون محبّت نيز نشايد. زندگي بدون دوست كم از عذاب اليم نيست.
گر خير بهشت است بريزيد كه بيدوست
هر شربت عذبم كه دهي عين عذاب است
دوام دوستي بر گذشت از لغزشها استوار است، بلكه بر خود دوستي استوار است. همانگونه كه بايد قهر و دوستي خدا را پذيرا بود، در دوستي با بندگان خدا نيز بايد چنين بود و البته اين مربوط به نگاه آدمي به خلق خداست.
در تعابير روايي ديگر، دوستي را نوعي خويشاوندي دانستهاند و دوست كم از خويشاوند نيست. همانگونه كه خويشاوندان در سختي و گرفتاريها يار و ياور همند، دوستان نيز چنيناند؛ همانگونه كه خويشاوندان خطاپوش يكديگرند، دوستان نيز بايد چنين باشند؛ همانگونه كه آنها در رفع عيوب يكديگر ميكوشند، اينها نيز چنينند؛ همانگونه كه آنها عواطف يكديگر را تكميل كرده و به يكديگر آرامش ميبخشند، دوستان نيز همينگونهاند.
اميرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: المودّةُ قَرابةٌ مُستَفادَةٌ؛[12] دوستي، خويشاوندي اكتسابي است.
همچنين فرمود: قارِنْ أهلَ الخيرِ، تَكُنْ منهم و بايِنْ أهلَ الشرِّ تَبِن عنهم؛ رُبّ بَعيدٍ أقرَبُ من القَريب و قريبٍ أبعَدُ من البَعيد و الغريب مَن لميَكُن له حبيب؛[13]با نيكوكاران نزديك باش تا از آنها باشي و از بدكاران دوري كن تا از آنها نباشي؛ چهبسا بيگانهاي كه از هر نزديكي نزديكتر است و چهبسا نزديكي كه از هر بيگانهاي بيگانهتر است. آنكه دوست ندارد، غريب و تنهاست.
با توجه به تعدّد مشكلات و نيازهاي انسان و نيز تفاوت آنها، تعدّد دوستان نيز امري اجتنابناپذير است، البته تعدّد دوستان ميتواند علل ديگري نيز داشته باشد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: أكثِرْ من الاِخوان فإنّ ربّك حَيِيٌّ كريمٌ، يَستَحيي أن يُعَذِّبَ عبدَه يومَ القيمه بين إخوانِه؛[14]دوستان خود را افزايش ده، زيرا پروردگار تو باحيا و بخشنده است، شرم دارد كه در قيامت بندهاش را در ميان دوستانش كيفر كند. (مگر آنكه همه دوستان اهل كيفر باشند!)
يادآوري اين نكته لازم است كه خود دوستي و محبّت از چنان ارزشي برخوردار است كه ميتواند هم آثار دنيوي داشته باشد و هم آثار اخروي. علاوه بر اينكه، محبّت ورزيدن به بندگان خدا، خود ارزشي مستقل است كه معيار بسياري از ارزشهاي ديگر است.