منزل ششم؛ دوستی - دوستان پيامبر
دوستان پيامبر
تاكنون درباره دوستي و شرايط آن اندكي بحث كرديم، حيف باشد اگر درباره دوستي با خدا و پيامبر و خاندان پاك او هيچ نگوييم. اشارهاي خواهيم نمود و تفصيل بيشتر را به جاي ديگر حوالت ميدهيم. غرض از اين اشاره، تأييد و تحكيم ملاكهاي ياد شده درباره دوستي است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آه شَوقاً إلي إخواني مِن بَعدي! فَقالَ أبوذر: يا رسولَ الله! لَسنا إخوانَك؟ قال: لا و أنتم أصحابي و إخواني يَجيئونَ من بَعدي، شأنُهم شأنُ الاَنبياء؛ قومٌ يَفِرّون من الإباء و الاُمّهات و من الاخوة و الاَخوات و مِن القُرُبات كُلّهم ابتغاءَ مرضاتِ الله، يَترُكون المالَ و يَذِلّون أنفسَهم بالتّواضعِ لله تعالي، لايَرغَبون في الشَّهَوات و فُضول الدّنيا و يَجتَمعون في بيتٍ من بيوت الله كَأنَّهم غُرَباء، تَريهُم مَحزونينَ لِخَوفِ النّار و حُبّ الجنّة؛ فمَن يَعلَمُ قدرَهم عند الله؟ ليسَ بينَهم قَرابة و لا مال.
آه! چقدر مشتاق برادرانم كه پس از من خواهند آمد، هستم. ابوذر پرسيد: اي رسول خدا، ما برادران تو نيستيم؟ فرمود: نه. شما ياران من هستيد، برادران من پس از من ميآيند كه مقام و منزلت آنها چون پيامبران است. آنان گروهي هستند كه به خاطر رضايت خدا از پدر و مادر و خواهر و برادر دوري ميگزينند، مال و ثروت را رها ميكنند، خود را با فروتني كوچك ميكنند، به شهوتها و پسماندههاي دنيا رغبت ندارند، در خانههاي خدا جمع ميشوند گويي آنان غريبند، از ترس جهنّم و اشتياق به بهشت، چهرههايشان اندوهگين به نظر ميرسد. كيست كه به ارزش آنها پيببرد؟ ميان آنها نه خويشاوندي است و نه ثروت.
نشانههاي دوستان پيامبر عبارت است از:
1ـ همپايه بودن با انبياء، يعني انديشه و عمل و اخلاق آنها شباهت به انبياء دارد.
2ـ از هرچه كه مانع رشد و كمال و سير و انجام وظايف باشد، حتي اگر پدر و مادر و برادر و خواهر باشد، ميگذرند. آنان خداجويند و همه ارزشها از نظر آنها در امتداد خداجويي قرار دارد.
3ـ اهل ثروتاندوزي نيستند.
4ـ با فروتني در برابر خدا، از اقتدار و گردنفرازي نفس خويش ميكاهند.
5ـ به شهوات و پسماندههاي دنياطلبان (ثروت و رياست) بيتوجهاند.
6ـ در خانههاي ساده و بيآلايش زندگي ميكنند.
7ـ از اعمال سليقههاي شخصي در كارهاي جمعي ميپرهيزند و جمعي تصميم ميگيرند و جمعي انجام ميدهند؛ پراكنده و متفرق نيستند.
8ـ غريبانه زندگي ميكنند، نه فكرشان به دنياطلبان شباهت دارد و نه رفتارشان.
9ـ از ترس جهنّم و دوري از بهشت، چهرههاشان غمآلود است.
10ـ معيار همگرايي آنها نه اشتراك در منافع فاميلي است، نه منافع مالي، بلكه همفكري و يگانگي در بينش است.
11ـ كسي به قدر و منزلت آنان آگاه نيست.
حاصل آنكه معيار و ملاك دوستي دوستان و برادران رسول خدا، خدا و ولايت اوست، نه هيچ لذّت و ثروت و خوشي زودگذر دنيوي. دوستي و قرابت با آن حضرت دو معيار اساسي دارد: يكي علم است و ديگري عمل. دوستان آنان در علم از ديگران پيشي جستهاند، به دانستههاي اهل زمان خويش بسنده نكردهاند و از سطح معرفت به عمق آن رفتهاند، در علم به سرور و سالارشان شباهت دارند، از سطحينگري و ظاهرانديشي بهدورند و در عمل نيز به آنها شباهت دارند.
شباهت عمل آنان به آن حضرت يكي در قالب است و ديگري در محتوي. قالب و شكل عمل آنها برگرفته از گفتار آن حركت است. چنان نماز ميخوانند كه آن حضرت بدان سفارش كرده است و چنان عبادت ميكنند كه او فرموده است، اما محتواي عملشان نيز بيشباهت به آن حضرت نيست، يعني محتواي عمل آنها توحيد است و البته هدف از آن نيز همان است.
ابن كَوّاء از اميرمؤمنان (علیه السلام) درباره ياران پيامبر (صلوات الله عليه و آله) پرسيد تا به سلمان رحمه الله رسيد، حضرت فرمود:
او علم اولين و آخرين را به دست آورد، او دريايي تمامناشدني است، او از ما اهل بيت است؛ قالَ: أدرَكَ علمَ الاوّلين و الإخرين و هو بَحرٌ لايُنزَفُ و هو منّا أهل البيت.[50]
اين مقام جز از راه محبّت و پيروي به دست نيامده و هرگز به دست نخواهد آمد.