نقش امام زمان (عج) در عالم در زمان غيبت
پرسش (254):
با سلام و تشکر، ميخواستم بدانم در کتابها از نقش امام زمان (عج) در زمان غيبت چيزي آمده است؟
اينکه ايشان چه ميکنند و نسبت به ما و در عالم هستي به چه اموري مشغولند؟ و فرق ايشان با ساير امامان که از دنيا رفتهاند نسبت به ما چيست؟ چه کارهايي در جهان هستي به عهدهي ايشان است که که شايد به عهدهي ساير امامان نباشد و اصولاً براي ما انسانهاي عادي چه نقشي دارند؟
امام زندهي ما آفتاب پشت ابر، حجتي که اگر نباشد، زمين نميتواند بدون ايشان باشد، آيا ما ايشان را فقط براي عصر ظهور خلاصه نکردهايم؟ آيا اين ابتداييترين وظيفه ما نسبت ايشان نيست که حداقل بدانيم براي ما چه ميکنند؟ که ما بدانيم چگونه از ايشان ياد کنيم؟ خواهش ميکنم مفصل بيان کنيد، ممنون ميشوم. خدا نگهدار.
با سلام و تشکر، ميخواستم بدانم در کتابها از نقش امام زمان (عج) در زمان غيبت چيزي آمده است؟
اينکه ايشان چه ميکنند و نسبت به ما و در عالم هستي به چه اموري مشغولند؟ و فرق ايشان با ساير امامان که از دنيا رفتهاند نسبت به ما چيست؟ چه کارهايي در جهان هستي به عهدهي ايشان است که که شايد به عهدهي ساير امامان نباشد و اصولاً براي ما انسانهاي عادي چه نقشي دارند؟
امام زندهي ما آفتاب پشت ابر، حجتي که اگر نباشد، زمين نميتواند بدون ايشان باشد، آيا ما ايشان را فقط براي عصر ظهور خلاصه نکردهايم؟ آيا اين ابتداييترين وظيفه ما نسبت ايشان نيست که حداقل بدانيم براي ما چه ميکنند؟ که ما بدانيم چگونه از ايشان ياد کنيم؟ خواهش ميکنم مفصل بيان کنيد، ممنون ميشوم. خدا نگهدار.
پاسخ:
با نام او
1ـ ولي کامل که به عقيدهي عارفان مسلمان، حضرت حبيب خدا و به عقيدهي شيعه، آن حضرت و خاندان مطهر او هستند، چندين نقش مهم و بدون جايگزين دارند که برخي از آنها به تکوين مربوط است و برخي ديگر به تشريع؛ برخي به سير نزول و آفرينش خلق ارتباط دارد و برخي به دوام و بقاي آن و برخي نيز به سير صعود و بازگشت به وحدت.
آفرينش و پيدايش کثرت از وحدت، يا به واسطهي آن حضرات انجام ميشود و يا آنها مجاري فيض و فضل و عطاي سرمدي خداي متعال هستند. از اينجهت تفاوتي ميان حضرت بقية الله (روحيوجسميلهالفدا) و ديگر امامان معصوم از خاندان پيامبر صلواتاللهعليهم وجود ندارد.
اين تعبير شريف و لطيف: «نحن صنائع ربنا و الناس بعد صنائع لنا»، بر حسب نقل، هم از سرور اهل عالم و جامع اسرار توحيد، حضرت اول الاولياء عليبنابيطالب (صلواتاللهعليه) نقل شده است و هم در توقيعات مبارک حضرت بقية الله و خاتم الاولياء، حجةبنالحسن (صلواتاللهعليهوعجلاللهتعاليفرجه) آمده است. نقش آنها در تکوين و آفرينش جهان هستي، از اين جهت تفاوتي ندارد و اگر هم داشته باشد، از اسرار است و بر همگان پوشيده و پنهان.
2ـ مهمترين تفاوت وي با امامان ديگر (صلواتاللهعليهم) در سه چيز است:
أـ آن حضرت، چنانکه در تعابير روايي ديده ميشود، خليفة الله و خليفة الرحمن است و ساير امامان، (صلواتاللهعليهم) خليفه رسول الله (صلواتاللهعليهم). اين از لطايف و درر اخبار حضرت حبيب الله و خاندان مطهر اوست که نبايد فهم حقيقت آن را از همگان انتظار داشت. يکي از معاني اين سخن اين است که امامان معصوم (صلواتاللهعليهم) مبدأ ظهور کمالات نبوي هستند، ولي حضرت بقية الله (روحيوجسميلهالفدا) مبدأ تجلي کمالات ولوي است. آن حضرات سبب ظهور شريعت نبوي هستند و آن حضرت مجراي ظهور حقيقت علوي است. آنان جز براي اصحاب سرّ خويش، از اسرار و باطن شريعت نميگفتند ولي حضرت بقية الله چنان باطن شريعت را عيان و آشکار خواهد کرد که بر حسب نقل، از بند کفش مردم نيز توحيد آشکار ميشود.
بـ دوام فيض تکويني و تشريعي وي تا پايان دورهي حيات بشري در زمين. فيض تکويني و تشريعي خاص هر يک از امامان معصوم (صلواتاللهعليهم) به دورهي حيات طبيعي آنها که بيش از چند دهه نبود، محدود ميشد ولي فيض تکويني و تشريعي حضرت بقية الله (صلواتاللهعليه) چنان گسترده است که محدود ساختن آن به هر زماني، چون فاقد هرگونه دليل فهمپذيري ميباشد، نادرست است و بايد آن را تکذيب نمود. دورهي ظهور فيض مربوط به آن حضرت، چنان طولاني است که در فهم بشر متعارف نميگنجد و از همينروست که بسياري به خاطر طولاني شدن عصر غيبت، او را انکار خواهند نمود. اين دوره با دورهي حيات بشري چندان تفاوتي ندارد. (خداوند ما را از جهالت برهاند و پيوسته بر ايمان ما به او بيفزايد).
جـ همانگونه که گفته شد، آن حضرت خليفة الله است، از اينرو، در عصر غيبت و ظهور وي که مجموعاً دوره وي است، استعداهاي انسان، آن اندازه که جهان طبيعت، قابليت به فعليت رسيدن آنها را دارد، به فعليت ميرسد و انسانها در حد توان و قابليت خود و طبيعت، به درجهاي از کمال ميرسند که آيينهي تمامنماي اسماء و صفات الهي خواهند شد.
اين دوره در واقع، عصر طلايي بشريت است که درختاني که در طول تاريخ از طريق پيامبران و جانشينان آنها، در مراتب وجودي انسان کاشته شده و از طريق وراثت و ژنتيک به نسلهاي بعد انتقال يافته است، به بار مينشينند و ميوهي شيرين آنها که توحيد است در مظهر وليِ حميد، در دسترس همگان، در حد شايستگي آنها، قرار ميگيرد. (بر همين اساس، به گمان حقير، اصلاح ژنتيکي از ضروريات قطعي زندگي بشر خواهد بود و دير يا زود انجام خواهد شد و در نتيجه از شرور نسبي عالم طبيعت و انسان نيز بسيار کاسته خواهد شد.) طولاني شدن اين دوره نيز از لوازم حتمي آن است.
دـ برچيده شدن بساط زندگي طبيعي انسان در کرهي زمين و انتقال آنها به عالم برزخ و نزديک شدن قيامت نيز از ويژگيهاي دورهي خلافت آن حضرت است که شرح آن ضرورت ندارد.
3ـ نقش تکويني وي در زمان غيبت همانند نقش وي در زمان حضور است، چنانکه نقش تشريعي وي در زمان غيبت همانند نقش ديگر امامان معصوم در زمان حضور است. همه از طريق هدايتهاي مستقيم و غير مستقيم در پي رساندن انسان به کمال شايستهي خود يا به فعليت رسيدن استعدادهاي او و به تعبير ديگر، فراهم ساختن زمينهي ظهور و تجلي تام و همه جانبهي اسماء و صفات الهي در جهان طبيعت بودند. اين نقش همچنان پابرجاست و در عصر غيبت بهوسيلهي حضرت بقية الله (صلواتاللهعليه) انجام ميشود.
آنچه که بايد در عصر ظهور آن حضرت رخ دهد که در دورههاي پيشين انجام نشده و رخ نداده است، ظهور همهجانبه و فراگير خزانههاي غيب الهي در زمين و آسمان است که تاکنون در هيچ زماني انجام نشده است. پس غيبت امام زمان عجلّاللهتعاليفرجه، چيزي از زمان حضور ساير انبياء و اولياء در دورههاي پيشين کمتر نيست تا گفته شود نتيجه و ثمرهي امام غايب چيست. دورهي غيبت حضرت در مقايسه با دورهي ظهور خود آن حضرت تفاوت دارد. دورهي غيبت زمان فراهم ساختن زمينه و قابليت تحمل تجلي تام الهي در طبيعت است و دورهي ظهور، زمان فعليت يافتن آن.
4ـ ياد کردن وي بايد همانند ياد کردن نعمت خاص و ويژهي الهي که در واقع منت اوست، باشد. نتيجهي چنين يادکردي، فراهم شدن همان چيزي است که در پاسخ پيشين گفته شد، يعني زمينهي تجلي اعتدالي اسماء و صفات الهي در قلمرو طبيعت. «لئن شکرتم لأزيدنکم» و غفلت از اين امر، سبب طولاني شدن دورهي غيبت خواهد بود «و لئن کفرتم إنّ عذابي لشديد».
وظيفهي ما در اين عصر، جهاد دروني و بيروني براي فراهم شدن زمينه تجليات الهي در طبيعت است و به تعبير ديگر، پيروي از پيامبر و خاندان پاک او و اتصاف به کمالات معرفتي، اخلاقي و رفتاري آن حضرات است، يعني انتظار.
با نام او
1ـ ولي کامل که به عقيدهي عارفان مسلمان، حضرت حبيب خدا و به عقيدهي شيعه، آن حضرت و خاندان مطهر او هستند، چندين نقش مهم و بدون جايگزين دارند که برخي از آنها به تکوين مربوط است و برخي ديگر به تشريع؛ برخي به سير نزول و آفرينش خلق ارتباط دارد و برخي به دوام و بقاي آن و برخي نيز به سير صعود و بازگشت به وحدت.
آفرينش و پيدايش کثرت از وحدت، يا به واسطهي آن حضرات انجام ميشود و يا آنها مجاري فيض و فضل و عطاي سرمدي خداي متعال هستند. از اينجهت تفاوتي ميان حضرت بقية الله (روحيوجسميلهالفدا) و ديگر امامان معصوم از خاندان پيامبر صلواتاللهعليهم وجود ندارد.
اين تعبير شريف و لطيف: «نحن صنائع ربنا و الناس بعد صنائع لنا»، بر حسب نقل، هم از سرور اهل عالم و جامع اسرار توحيد، حضرت اول الاولياء عليبنابيطالب (صلواتاللهعليه) نقل شده است و هم در توقيعات مبارک حضرت بقية الله و خاتم الاولياء، حجةبنالحسن (صلواتاللهعليهوعجلاللهتعاليفرجه) آمده است. نقش آنها در تکوين و آفرينش جهان هستي، از اين جهت تفاوتي ندارد و اگر هم داشته باشد، از اسرار است و بر همگان پوشيده و پنهان.
2ـ مهمترين تفاوت وي با امامان ديگر (صلواتاللهعليهم) در سه چيز است:
أـ آن حضرت، چنانکه در تعابير روايي ديده ميشود، خليفة الله و خليفة الرحمن است و ساير امامان، (صلواتاللهعليهم) خليفه رسول الله (صلواتاللهعليهم). اين از لطايف و درر اخبار حضرت حبيب الله و خاندان مطهر اوست که نبايد فهم حقيقت آن را از همگان انتظار داشت. يکي از معاني اين سخن اين است که امامان معصوم (صلواتاللهعليهم) مبدأ ظهور کمالات نبوي هستند، ولي حضرت بقية الله (روحيوجسميلهالفدا) مبدأ تجلي کمالات ولوي است. آن حضرات سبب ظهور شريعت نبوي هستند و آن حضرت مجراي ظهور حقيقت علوي است. آنان جز براي اصحاب سرّ خويش، از اسرار و باطن شريعت نميگفتند ولي حضرت بقية الله چنان باطن شريعت را عيان و آشکار خواهد کرد که بر حسب نقل، از بند کفش مردم نيز توحيد آشکار ميشود.
بـ دوام فيض تکويني و تشريعي وي تا پايان دورهي حيات بشري در زمين. فيض تکويني و تشريعي خاص هر يک از امامان معصوم (صلواتاللهعليهم) به دورهي حيات طبيعي آنها که بيش از چند دهه نبود، محدود ميشد ولي فيض تکويني و تشريعي حضرت بقية الله (صلواتاللهعليه) چنان گسترده است که محدود ساختن آن به هر زماني، چون فاقد هرگونه دليل فهمپذيري ميباشد، نادرست است و بايد آن را تکذيب نمود. دورهي ظهور فيض مربوط به آن حضرت، چنان طولاني است که در فهم بشر متعارف نميگنجد و از همينروست که بسياري به خاطر طولاني شدن عصر غيبت، او را انکار خواهند نمود. اين دوره با دورهي حيات بشري چندان تفاوتي ندارد. (خداوند ما را از جهالت برهاند و پيوسته بر ايمان ما به او بيفزايد).
جـ همانگونه که گفته شد، آن حضرت خليفة الله است، از اينرو، در عصر غيبت و ظهور وي که مجموعاً دوره وي است، استعداهاي انسان، آن اندازه که جهان طبيعت، قابليت به فعليت رسيدن آنها را دارد، به فعليت ميرسد و انسانها در حد توان و قابليت خود و طبيعت، به درجهاي از کمال ميرسند که آيينهي تمامنماي اسماء و صفات الهي خواهند شد.
اين دوره در واقع، عصر طلايي بشريت است که درختاني که در طول تاريخ از طريق پيامبران و جانشينان آنها، در مراتب وجودي انسان کاشته شده و از طريق وراثت و ژنتيک به نسلهاي بعد انتقال يافته است، به بار مينشينند و ميوهي شيرين آنها که توحيد است در مظهر وليِ حميد، در دسترس همگان، در حد شايستگي آنها، قرار ميگيرد. (بر همين اساس، به گمان حقير، اصلاح ژنتيکي از ضروريات قطعي زندگي بشر خواهد بود و دير يا زود انجام خواهد شد و در نتيجه از شرور نسبي عالم طبيعت و انسان نيز بسيار کاسته خواهد شد.) طولاني شدن اين دوره نيز از لوازم حتمي آن است.
دـ برچيده شدن بساط زندگي طبيعي انسان در کرهي زمين و انتقال آنها به عالم برزخ و نزديک شدن قيامت نيز از ويژگيهاي دورهي خلافت آن حضرت است که شرح آن ضرورت ندارد.
3ـ نقش تکويني وي در زمان غيبت همانند نقش وي در زمان حضور است، چنانکه نقش تشريعي وي در زمان غيبت همانند نقش ديگر امامان معصوم در زمان حضور است. همه از طريق هدايتهاي مستقيم و غير مستقيم در پي رساندن انسان به کمال شايستهي خود يا به فعليت رسيدن استعدادهاي او و به تعبير ديگر، فراهم ساختن زمينهي ظهور و تجلي تام و همه جانبهي اسماء و صفات الهي در جهان طبيعت بودند. اين نقش همچنان پابرجاست و در عصر غيبت بهوسيلهي حضرت بقية الله (صلواتاللهعليه) انجام ميشود.
آنچه که بايد در عصر ظهور آن حضرت رخ دهد که در دورههاي پيشين انجام نشده و رخ نداده است، ظهور همهجانبه و فراگير خزانههاي غيب الهي در زمين و آسمان است که تاکنون در هيچ زماني انجام نشده است. پس غيبت امام زمان عجلّاللهتعاليفرجه، چيزي از زمان حضور ساير انبياء و اولياء در دورههاي پيشين کمتر نيست تا گفته شود نتيجه و ثمرهي امام غايب چيست. دورهي غيبت حضرت در مقايسه با دورهي ظهور خود آن حضرت تفاوت دارد. دورهي غيبت زمان فراهم ساختن زمينه و قابليت تحمل تجلي تام الهي در طبيعت است و دورهي ظهور، زمان فعليت يافتن آن.
4ـ ياد کردن وي بايد همانند ياد کردن نعمت خاص و ويژهي الهي که در واقع منت اوست، باشد. نتيجهي چنين يادکردي، فراهم شدن همان چيزي است که در پاسخ پيشين گفته شد، يعني زمينهي تجلي اعتدالي اسماء و صفات الهي در قلمرو طبيعت. «لئن شکرتم لأزيدنکم» و غفلت از اين امر، سبب طولاني شدن دورهي غيبت خواهد بود «و لئن کفرتم إنّ عذابي لشديد».
وظيفهي ما در اين عصر، جهاد دروني و بيروني براي فراهم شدن زمينه تجليات الهي در طبيعت است و به تعبير ديگر، پيروي از پيامبر و خاندان پاک او و اتصاف به کمالات معرفتي، اخلاقي و رفتاري آن حضرات است، يعني انتظار.