ملاك ادراك
شرح مسأله ادراك، ملاك ادراك، مدرِك بودن و مدرَك بودن چيست؟
بهنظر حكيمان مشّايي، ملاك مدرِك بودن، مدرَك شدن و ادراك، وجود است، يعني آنچه كه سبب ميشود چيزي يا كسي فاعل ادراك باشد وجود آن است و نيز آنچه كه باعث ميشود چيزي فعل ادراك واقع شود و مدرَك قرار گيرد نيز وجود است، ازاينرو، هر چيزي و هر موجودي كه وجود لنفسه داشته باشد، مدرِك خواهد بود يا ميتواند مدرِك باشد چنانكه ميتواند مدرَك باشد و آنچه كه وجود لنفسه نداشته باشد بلكه وجودش لغيره باشد، نميتواند مدرِك قرار گيرد. آن غيري كه وجود لنفسه دارد و اين شئ وجود لغيره براي آن پيدا كرده است؛ آن موصوفي كه اين صفت و اين وجود لغيره را دارد، مدرِك است.
بهنظر حكيمان مشّايي، ملاك مدرِك بودن، مدرَك شدن و ادراك، وجود است، يعني آنچه كه سبب ميشود چيزي يا كسي فاعل ادراك باشد وجود آن است و نيز آنچه كه باعث ميشود چيزي فعل ادراك واقع شود و مدرَك قرار گيرد نيز وجود است، ازاينرو، هر چيزي و هر موجودي كه وجود لنفسه داشته باشد، مدرِك خواهد بود يا ميتواند مدرِك باشد چنانكه ميتواند مدرَك باشد و آنچه كه وجود لنفسه نداشته باشد بلكه وجودش لغيره باشد، نميتواند مدرِك قرار گيرد. آن غيري كه وجود لنفسه دارد و اين شئ وجود لغيره براي آن پيدا كرده است؛ آن موصوفي كه اين صفت و اين وجود لغيره را دارد، مدرِك است.
اقسام نور
الفصل السابع: في الانوار و اقسامها
النور ينقسم الي نور في نفسه لنفسه و الي نور في نفسه و هو لغيره. .........
نور بر دو قسم است:
1ـ نور في نفسهِ لنفسه يا نور ذاتي يعني چيزي كه ذاتاً ظاهر است و بههمين خاطر ذاتاً مدرك است.
2ـ نور في نفسهِ لغيره يا نور عرضي كه في نفسه است، چون نور است و ظهور آن ذاتي است و لغيره است بدينخاطر كه همين نور بودنش يا وجودش مربوط به ديگري است و استقلال نوري ندارد. بهخاطر لغيره بودنش، مدرك ذات خود نيست.
نور في نفسهِ لغيره يا نور عرضي، درعينحال كه مدرك ذات خود نيست ولي با جوهر غاسق مانند ماديات و جسمانيات، تفاوت دارد. جوهر غاسق يا جسم مظلم، في نفسه ظاهر نیست، زيرا جسم است و بهخاطر جسميت نور ندارد و لنفسه هم نور نيست، زيرا چيزي كه ذاتاً نور نباشد لنفسه هم نور نخواهد بود.
النور ينقسم الي نور في نفسه لنفسه و الي نور في نفسه و هو لغيره. .........
نور بر دو قسم است:
1ـ نور في نفسهِ لنفسه يا نور ذاتي يعني چيزي كه ذاتاً ظاهر است و بههمين خاطر ذاتاً مدرك است.
2ـ نور في نفسهِ لغيره يا نور عرضي كه في نفسه است، چون نور است و ظهور آن ذاتي است و لغيره است بدينخاطر كه همين نور بودنش يا وجودش مربوط به ديگري است و استقلال نوري ندارد. بهخاطر لغيره بودنش، مدرك ذات خود نيست.
نور في نفسهِ لغيره يا نور عرضي، درعينحال كه مدرك ذات خود نيست ولي با جوهر غاسق مانند ماديات و جسمانيات، تفاوت دارد. جوهر غاسق يا جسم مظلم، في نفسه ظاهر نیست، زيرا جسم است و بهخاطر جسميت نور ندارد و لنفسه هم نور نيست، زيرا چيزي كه ذاتاً نور نباشد لنفسه هم نور نخواهد بود.