نابرابری سببیت اظهار چیزی با علم
ممكن است چيزي (مثلاً نور خورشيد) چيز ديگري را (مثلاً اجسام ديگر را) براي امر سومي (مثلاً انسان) آشكار كند و از خفا بيرون آورد، اولاً، آيا اين بدان معني است كه نور خورشيد كه ابزار اظهار اجسام غاسق براي انسان شده است، مدرك و ظاهر لنفسه است يا نه؟ ثانياً، آيا لازمهاش اين است كه آن چيزي كه براي ديگري آشكار شده (مانند اجسام براي انسان) براي خود هم آشكار شده باشد؟ ثالثاً آيا آن غير كه اين اشياء براي او آشكار شدهاند (انسان) بايد في نفسه و لنفسه هم ظاهر باشد يا نه؟
آيا اگر چيزي سبب اظهار چيزي ديگر براي چيزي شد، (نور خورشيد كه سبب اظهار اجسام بر انسان ميشود) خودش هم بايد ظاهر في نفسه و لنفسه باشد يا خير؟ بايد به خودش علم و ادراك داشته باشد يا نه؟ و آيا بايد اجسام را نخست ادراك كند، آنگاه آشكار سازد يا نه؟
پاسخ: هرچند اين نكته بهخاطر ظهور آن، در حكمت اشراق مطرح نشده است ولي بايد در جاهاي ديگر اثبات شود كه نور خورشيد درعينحال كه نور است، ولي نور به معني فلسفي آن نيست بلكه جسمي است كه روشنيبخش است. اين نور از عوارض خورشيد است خواه از عوارض ذاتي باشد خواه از عوارض مفارق. اگر از عوارض ذاتي آن باشد، في نفسه مظلم است، اگرچه همين مظلمها هم نسبت به يك مدرك بيروني مانند نفس انسان، تفاوت دارند، برخي ظلمت بيشتر و برخي ظلمت كمتري دارند.
آيا اگر چيزي سبب اظهار چيزي ديگر براي چيزي شد، (نور خورشيد كه سبب اظهار اجسام بر انسان ميشود) خودش هم بايد ظاهر في نفسه و لنفسه باشد يا خير؟ بايد به خودش علم و ادراك داشته باشد يا نه؟ و آيا بايد اجسام را نخست ادراك كند، آنگاه آشكار سازد يا نه؟
پاسخ: هرچند اين نكته بهخاطر ظهور آن، در حكمت اشراق مطرح نشده است ولي بايد در جاهاي ديگر اثبات شود كه نور خورشيد درعينحال كه نور است، ولي نور به معني فلسفي آن نيست بلكه جسمي است كه روشنيبخش است. اين نور از عوارض خورشيد است خواه از عوارض ذاتي باشد خواه از عوارض مفارق. اگر از عوارض ذاتي آن باشد، في نفسه مظلم است، اگرچه همين مظلمها هم نسبت به يك مدرك بيروني مانند نفس انسان، تفاوت دارند، برخي ظلمت بيشتر و برخي ظلمت كمتري دارند.
تفاوت و امتياز انوار مجرد عقلي و نوع و علت آن
الفصل الثامن: في انّ اختلاف الانوار المجردّة العقليّة هو بالكمال و النقص لا بالنوع
النور كلّه في نفسه لايختلف حقيقته الاّ بالكمال و النقصان و بأمور خارجة، ...........
اصل تفاوت میان انوار یا عقول مجرد مورد پذیرش فیلسوفان و حکیمان قرار دارد. مهمترین اختلاف نظر در این زمینه به علت یا نوع تفاوت میان آنها بازمیگردد. به نظر حكيمان مشّايي، تفاوت و تمايز ميان انوار مجرد، نوعي است. آنها با همه ذات و وجودشان با يكديگر متفاوت و متباينند. به نظر حكيمان اشراقي، اين نظريه صحيح نيست و اشكالات جدي دارد.به نظر آنان تفاوت ميان آنها به شدت و ضعف يا به كمال و نقص است.
النور كلّه في نفسه لايختلف حقيقته الاّ بالكمال و النقصان و بأمور خارجة، ...........
اصل تفاوت میان انوار یا عقول مجرد مورد پذیرش فیلسوفان و حکیمان قرار دارد. مهمترین اختلاف نظر در این زمینه به علت یا نوع تفاوت میان آنها بازمیگردد. به نظر حكيمان مشّايي، تفاوت و تمايز ميان انوار مجرد، نوعي است. آنها با همه ذات و وجودشان با يكديگر متفاوت و متباينند. به نظر حكيمان اشراقي، اين نظريه صحيح نيست و اشكالات جدي دارد.به نظر آنان تفاوت ميان آنها به شدت و ضعف يا به كمال و نقص است.