(12) محبت خدای متعال؛ اساس اخلاق قرآنی
گفتارهای ماه مبارک رمضان 1436 ـ جلسه دوازدهم ـ 13/ 4/ 94 ـ شب هجدهم ماه رمضان
شرح اصول کافی (12)
محبت خدای متعال؛ اساس اخلاق قرآنی
[روایت 17] قَالَ أَبُو عَبدِ اللَّهِ صلوات الله و سلامه علیه أَكمَلُ النَّاسِ عَقلاً أَحسَنُهُم خُلُقاً.
معنای حسن خلق:
1ـ اجتماع فضایل اخلاقی و دور بودن از رذایل اخلاقی و به تعبیر دیگر، دست یافتن به حد وسط بین کمالات و نقایص قوای سهگانه
2ـ خوش برخورد بودن و ارتباط صمیمانه و دوستانه داشتن با مردم. معنای دوم از مصادیق و لوازم معنای اول است
اقسام اخلاق و معنای حسن خلق بر اساس هر کدام:
1ـ اخلاق فضیلتگرا: غرایز انسان یک جهت افراط دارد و یک جهت تفریط. اگر جهت افراط و تفریط کنار زده شود و حد وسط حاکم شود، عدالت در بین قوا برقرار خواهد شد.
هرچه عقل بیشتر، علم بیشتر و تشخیص افراط و تفریط و حد وسط و نگهداری حد وسط بیشتر خواهد بود و کنترل غرایز بهتر انجام میشود
تسلیم قوای غضبیه و شهویه در برابر عقل چه زمانی رخ میدهد؟
بر اساس اخلاق فضیلتگرا، هرچه کنترل عقل نسبت به قوا بیشتر باشد، حسن خلق بیشتر تحقق دارد
2ـ اخلاق غایتگرا: انسان بهگونهای قوای خود را کنترل کند که در منزل نهایی بیشترین آرامش، آسایش و کمال را داشته باشد.
3ـ اخلاق وظیفهگرا: همین اندازه که وظیفه شناخته و بدان عمل شود، حسن خلق تحقق یافته است؛ هرچند از لحاظ اجتماعی موفق نباشد
4ـ اخلاق منفعتگرا: هرچه عقل بیشتر، منفعت بیشتر و در این صورت حسن خلق بیشتر
5ـ اخلاق پیامبرانه یا اخلاق قرآنی (به تعبیر علامه طباطبایی قدس سره)
نمونهای از اخلاق قرآنی: آیه «یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً»
عصر امام زین العابدین صلوات الله و سلامه علیه سختترین دوره ائمه شیعه بود
اشارهای به سیره و اخلاق امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه
برای انبیا بردن نام خدا در برابر هرگونه سختی میارزد
اشاره: ارتد الناس بعد النبی الا ثلاث
اساس اخلاق قرآنی، محبت و عشق به خدای متعال است و حب شئ، مستلزم حب لوازم آن است
حداقل محبت به خدای متعال آن است که به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
همه موجودات عین فقر و عین ربط به خدای متعال هستند و فقیر و فقیرتر نداریم
کمالات موجودات، ظل کمالات خداست، بنابراین عاقل میان فعل خدا و خدا سرگردان نمیشود و توجهش به محبت خدا و لوازم آن است و بنابراین سهم او از حسن خلق بیشتر است
[روایت 18] عَن أَبِي هَاشِمٍ الجَعفَرِيِّ قَالَ: كُنَّا عِندَ الرِّضَا صلوات الله و سلامه علیه فَتَذَاكَرنَا العَقلَ وَ الأَدَبَ فَقَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ العَقلُ حِبَاءٌ مِنَ اللَّهِ وَ الأَدَبُ كُلفَةٌ فَمَن تَكَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَيهِ وَ مَن تَكَلَّفَ العَقلَ لَم يَزدَد بِذَلِكَ إِلا جَهلاً
ادب: تعلیم و تزکیه نفس برای رسیدن به کمالی از کمالات؛ آداب اجتماعی از لوازم آن است.
خوش سلیقه بودن در آراستگی ظاهری و استفاده از لباس و رنگهای مختلف، امر پسندیده و دینی است
آداب اجتماعی بدون تعلیم امکانپذیر نیست
لزوم پرهیز از تکلف