(89) خدای متعال تمام کمالاتش را در خلق اظهار میکند
کتاب توحید ـ درس 89 ـ 27/ 11/ 95
شرح اصول کافی درس 207
خدای متعال تمام کمالاتش را در خلق اظهار میکند
ادامه [حدیث 111] عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ شَيْءٍ مِنَ التَّوْحِيدِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَتْ أَسْمَاؤُهُ الَّتِي يُدْعَا بِهَا وَ تَعَالَى فِي عُلُوِّ كُنْهِهِ وَاحِدٌ تَوَحَّدَ بِالتَّوْحِيدِ فِي تَوَحُّدِهِ ثُمَّ أَجْرَاهُ عَلَى خَلْقِهِ فَهُوَ وَاحِدٌ صَمَدٌ قُدُّوسٌ يَعْبُدُهُ كُلُّ شَيْءٍ وَ يَصْمُدُ إِلَيْهِ كُلُّ شَيْءٍ وَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً.
بنابرنظر مشهور «تصور محال»، محال نیست اما بنابر نظر دقیق، محال قابل تصور نیست؛ زیرا چیزی که تصور میشود سهمی از وجود دارد، در حالی که محال سهمی از وجود ندارد
وحدت خدای متعال مانند اصل وجود او، نیازی به برهان ندارد و امر بدیهی است. بنابراین دلایلی که در این حوزه ارایه میشود در حکم تنبیهات است و سبب زدودن غفلت
در جنگ صفین به خاطر جهل مؤمنان سرنوشت تاریخ تغییر کرد، به نحوی که تاکنون انحرافات ناشی از آن جبران نشده و نخواهد شد
وجوه درست و نادرست وحدت خدای متعال در کلام امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام
شاهد روایی: ان اعرابيا قام يوم الجمل الى امير المؤمنين عليه السلام فقال: يا امير المؤمنين أ تقول ان اللّه واحد؟ فحمل الناس عليه فقالوا: يا اعرابي أ ما ترى ما فيه امير المؤمنين من تقسيم القلب؟ فقال عليه السلام: دعوه، فان الذي يريده الاعرابي هو الذي نريده من القوم. ثم قال: يا اعرابي انّ القول في انّ اللّه واحد على أربعة اقسام: فوجهان منها لا يجوزان على اللّه عزّ و جلّ و وجهان يثبتان فيه، فامّا اللذان لا يجوزان عليه فقول القائل: واحد يقصد به باب الاعداد، فهذا ما لا يجوز، لان ما لا ثاني له لا يدخل في باب الاعداد، الا ترى انّه كفر من قال ثالث ثلاثة؟
و قول القائل: هو واحد من النّاس، يريد به النوع من الجنس، فهذا ما لا يجوز عليه لانه تشبيه و جلّ ربّنا عن ذلك و تعالى، و امّا الوجهان اللذان يثبتان فيه فقول القائل: فهو واحد ليس له في الاشياء شبيه، كذلك ربّنا و قول القائل: انه عزّ و جلّ احدي المعنى، يعني به انه لا ينقسم في وجود و لا عقل و لا فهم، كذلك ربنا عزّ و جلّ.[1]
همچنان که خدای متعال لیس کمثله شئ؛ مثل و مانند ندارد، تک تک موجودات و مخلوقات خدای متعال نیز لیس کمثله شئ
نمیشود خدای متعال باشد و خلق او فاقد وجود یا کمالات وجود (چه ایجابی و چه سلبی) باشد
ویژگی رابطه خلق و حق در این است که آنچه در خدا هست، در خلق وجود دارد ولی بهنحو ظلی و آنچه که در خلق وجود دارد، در حق هست ولی به نحو حقیقی حقه
خدای متعال نه فقط توحید، بلکه تمام کمالاتش را در خلق اظهار میکند
هرگونه نقصی را باید از کل وجودات ـ حقیقی و ظلی ـ سلب کرد؛ زیرا موجودی که نقص داشته باشد، معنا ندارد و تناقض است. نقص به معنای عدم است و موجودی که عدم داشته باشد، از محالات است.
با توجه به اینکه خدای متعال واحد حقیقی است و دیگر موجودات واحد ظلی هستند، نسبت ظل به ذیظل چیزی جز بندگی و فقر نیست و عبادت و رابطه بین آن دو اشراقی است، یعنی یک طرف وجود دارد
چیزی باشد که به عبادت خدای متعال اشتغال نداشته باشد، از محالات عقلی است. ثانیاً تمام موجوداتی که مشغول عبادت هستند، تنها و تنها خدای متعال را عبادت میکنند. عبادت غیر خدای متعال امکانپذیر نیست.
ثالثاً پرستش خدای متعال، پرستش تمام مراتب وجودی و کمالات خدای متعال است
[1]ـ شرح أصول الكافي (صدرا)، ج3، ص: 297.