احوال - سوم: غیرت
غيرت از لوازم محبت است، بدينگونه كه محب، محبوب را تنها براي خود خواهد؛ نه خواهد كه غير به محبوب او محبت ورزد و نه خواهد كه محبوب، به غير توجه كند.
گويند: غيرت، كراهيت مشاركت است با غير و چون خداي را عزّ و علا به غيرت وصف كني، معني آن بود كه مشاركت غير با او رضا ندهد در آنچه حق اوست از طاعت بنده.[1]
گويند: غيرت، كراهيت مشاركت است با غير و چون خداي را عزّ و علا به غيرت وصف كني، معني آن بود كه مشاركت غير با او رضا ندهد در آنچه حق اوست از طاعت بنده.[1]
احوال - چهارم: قرب
قرب در عرف متصوفه عبارت است از: استغراق وجود سالك در عين جمع به غيبت از جميع صفات خود تا غايتي كه از صفت قرب و استغراق و غيبت خود هم غايب بود و الا از جميع صفات خود غايب نبوده باشد.