درس ششم: توحید صفاتی
توحيد صفاتى : تعريف
در ابتداى بحث بايد به چند نكته اشاره كرد. اولاً ذات خداوند، كمالات بالفعل و بدون حد و اندازه دارد، ثانياً اين كمالات كه صفات نام دارند، عين ذات اويند، نه زائد بر ذات. ثالثاً، هركدام از اين كمالات عين ديگرى است. به اين مراحل در مجموع، توحيد صفاتى گويند. هر كمالى در ذات الهى عين كمال ديگرى است. علم خدا عين قدرت و قدرت، عين اراده و اراده، عين سمع و بصر و... است. يعنى ذات الهى و كمالاتش، تنها و تنها يك مصداق دارد تعدّد، تعدّدى مفهمومى و ذهنى است، امّا به لحاظ وجودى، يك وجود است كه هم ذات است و هم كمال. يك حقيقت واحد است كه اعتبارات متفاوت دارد .
در ابتداى بحث بايد به چند نكته اشاره كرد. اولاً ذات خداوند، كمالات بالفعل و بدون حد و اندازه دارد، ثانياً اين كمالات كه صفات نام دارند، عين ذات اويند، نه زائد بر ذات. ثالثاً، هركدام از اين كمالات عين ديگرى است. به اين مراحل در مجموع، توحيد صفاتى گويند. هر كمالى در ذات الهى عين كمال ديگرى است. علم خدا عين قدرت و قدرت، عين اراده و اراده، عين سمع و بصر و... است. يعنى ذات الهى و كمالاتش، تنها و تنها يك مصداق دارد تعدّد، تعدّدى مفهمومى و ذهنى است، امّا به لحاظ وجودى، يك وجود است كه هم ذات است و هم كمال. يك حقيقت واحد است كه اعتبارات متفاوت دارد .
باهيچ كس نشانى زان دلستان نديدم يامن خبر ندارم يااو نشان ندارد
درس هفتم:علّت گرایش به مسیحیت در جوانان
علت گرايش به مسيحيت در جوانان
اخيراً دربسيارى از دانشگاهها و در بين نسل جوان، تمايل به دين مسيحيت رواج يافته است. وقتى از زبان خود اين اشخاص علت را جويا مىشوند، مىگويند:« اسلام، محدوديتها و قيد وبندهاى زيادى دارد، در مسيحيت آزادى بيشترى است و نگرانى ما اين است كه در احكام اسلام، آن كس كه از دين مرتد شود، شامل حكم اعدام است.» اگر از همين افراد پرسيده شود كه آيا وجود خداوند را قبول دارند، پاسخ مىدهند كه «بلى» و در پذيرفتن و ايمان به پيامبر و خاندان پيامبر نيز مشكلى ندارند. صلوات مىفرستند، در مجالس عزادارى امام حسين - عليه الصلاة والسلام - شركت مىكنند و بر سر وسينه مىزنند، اما هوى و هوس، نمىگذارد كه بنده و مطيع اوامر و فرامين الهى باشند. غرايز چيز ديگرى را مى طلبند. با اين توجيه مىگويند:« يك كلمه بگوييم خدا نيست، تا ما را رها كنند»
اخيراً دربسيارى از دانشگاهها و در بين نسل جوان، تمايل به دين مسيحيت رواج يافته است. وقتى از زبان خود اين اشخاص علت را جويا مىشوند، مىگويند:« اسلام، محدوديتها و قيد وبندهاى زيادى دارد، در مسيحيت آزادى بيشترى است و نگرانى ما اين است كه در احكام اسلام، آن كس كه از دين مرتد شود، شامل حكم اعدام است.» اگر از همين افراد پرسيده شود كه آيا وجود خداوند را قبول دارند، پاسخ مىدهند كه «بلى» و در پذيرفتن و ايمان به پيامبر و خاندان پيامبر نيز مشكلى ندارند. صلوات مىفرستند، در مجالس عزادارى امام حسين - عليه الصلاة والسلام - شركت مىكنند و بر سر وسينه مىزنند، اما هوى و هوس، نمىگذارد كه بنده و مطيع اوامر و فرامين الهى باشند. غرايز چيز ديگرى را مى طلبند. با اين توجيه مىگويند:« يك كلمه بگوييم خدا نيست، تا ما را رها كنند»