بحث معیت

از خداوند مي خواهيم ما را در مسير حركت اضطراري واختياري به سوي خودش هر لحظه يار وياور باشد ، به قضا وقدرش ما را به منزلي برساند كه به گفته امام حسن مجتبي‹ صلوات الله وسلامه عليه› بدانيم وبه يقين هم بدانيم كه آنچه بر ما رخ مي دهد به خواست ازلي وابدي خداست وبهتر از آن ممكن نيست ، اگر بهتر ازآن ممكن بود ، هيچ امر ديگري درآن مؤثر نبود حتي قابليت ها واستعدادها،كه قابليت ها واستعداد ها هم لطفي است ازلي وابدي وپيوسته وبه امر واراده او تحقق پيدا مي كند .
در مورد معيت هاي ممكن گفته شد كه انسان معيتي را كه برايش ممكن است ، معيت با درجات عالي هستي است ونه اعلا ،توضيح بيشتر اينكه مي تواند جاي آن معيت وهمراهي وبودن پيوسته خدا را پر كند.

مَثل اعلاي خداوند
در عالم اگرچه كه خدا هست وجز اين خدا ، خداي ديگري بلكه موجود مستقل ديگري وبلكه موجود حقيقي ديگري نيست آنچه كه هست پديدارهاي يك موجود است ونه خود موجود . تصاوير ، اشعه ، پرتوها وفروغ يك حقيقت واحد است كه بر عالم ظهور يافته وبروز كرده است واين چنين عالم كثير ، شلوغ و مالامال از موجودات است . اين موجود واحد اين خداي واحد و اين يگانه در عين حال كه در ذات خويش يكي است ولي جلوه هاي او بي نهايت است . عكسها وتصويرهاي او بي نهايت است اگرچه درذاتش مِثل ومانند ندارد ، يكتا وبي همتاست « ليس كمثله شيء »(شوری/11) ولي همين خدايي كه مِثل ومانند ندارد، مَثَل دارد ، آيينه هاي متعدد بلكه بي شمار با تفاوتهاي بسيار عظيم ، « له المثل الاعلي » (روم/27 ) ، مِثل ندارد ولي مَثَل دارد . آنهم مثل اعلي . ‹هنگامي كه بنده به نماز كه معراج مؤمن است ايستاد مراتب بندگي را يك به يك طي مي كند ، وقتي به سجده كه افتاد حقارت و بندگي خود را يافته يا پذيرفته است در اين مرتبه فرمودند بگو «سبحان ربي الاعلي...» يعني از اين ذكر و تعبد بالاتر وجود ندارد. اعلي عاليترين وصف خداست كه در بالاترين درجه و اوج بندگي بايد گفته شود در واقع خداوند می فرماید که« ميدانيد كه من اعلي هستم ، مَثَل من نيز اعلي است.

ادامه مطلب...

درس اول:پیش فرضهای تفسیر قرآن کریم و مقدمات ورود به بحث

خداشناسی در قرآن

درس اوّل:پیش فرضهای تفسیر قرآن کریم و مقدمات ورود به بحث
آيا آيات قرآن كريم، براى همگان قابل فهم است؟
اگر پاسخ به اين سؤال منفى باشد، ضرورتى براى ادامه بحث وجود ندارد. يعنى جايى براى تفسير قرآن از زبان ديگران باقى نمى ماند. چه بسا تفسير كننده، خود از جمله كسانى باشد كه قادر به درك و فهم قرآن نيست. پاسخ اوّل براى پرسش فوق چنين است كه عدّه ‏اى ازانديشمندان، گروه معّينى شامل پيامبر و خاندان پاكش و عده ‏اى محدود از اصحاب سّر ايشان راقادر به تفسير و تبيین معارف قرآن مى ‏دانند. دراين نظريه، عموم مردم از درك و فهم قرآن عاجز بوده و فقط حق تلاوت و قرائت قرآن را دارند، امّا مى ‏توانند تفاسير رسيده از مخاطبان حقيقى قرآن (خاندان پاك پيامبر صلوات الّله و سلامُهُ عليهم اجمعين -) رابخوانند و بدانند اما در اين سخنان نيز، حق تفسير و توضيح و دقّت و بررسى را ندارند.

ادامه مطلب...