درس بیست و هفتم
درس بيست و هفتم
مقدمه
پيش از شرح فرازي ديگر از دعاي ابوحمزه، ابتدا اشاره اي مي شود به قسمتي از دعاي افتتاح. ضرورت آن، اين است كه اساساً آنچه در دعاي ابوحمزه گفته ميشود، لطف و رحمت و ستر و پوشش الهي است و سخني از عظمت و قهاريت و انتقام الهي، مطرح نميشود. آنكه خلوتهاي خودش را به سخن گفتن با خدا، اختصاص داده، بايد از رحمت او سخن بگويد. البته در اواخر دعا، سخن از خوف و وحشتي كه بر بنده، عارض ميشود مي آيد. اما عمده، همان لطف و رحمت مولاست. بدين دليل است كه يادآوري اين فراز از دعاي افتتاح، ضرورت پيدا ميكند.درس بیست و ششم
درس بيست و ششم
«فلو اطلع اليوم علي ذنبي غيرك ما فعلته و لو خفت تعجيل العقوبة لا اجتنبته، لالانّك اهون الناظرين و اخف المطلعين، بل لانك يا رب خيرالساترين و احكم الحاكمين»
شايد به نظر برخي سخناني كه در شرح دعاي ابوحمزه گفته ميشود نزديك به جبر باشد. جبر يعني اينكه امري را خدا بخواهد و آدمي آن را ناخواسته انجام دهد. اما توجه به يك نكته لازم است و آن اينكه همانقدر كه «جبر» غلط است و غير مطابق با واقع ميباشد، «تفويض» نيز درست نيست. تفويض نقطه مقابل جبر است. يعني اينكه امر و اراده خدا تابع اراده آدمي باشد. مسلماً تفويض از جبر اشتباهتر خواهد بود. چه آنكه خدايي كه تابع اراده مخلوق خويش گردد خود، مخلوق است. اراده اصيل هيچ گاه به دنبال اراده هاي ديگر قرار نميگيرد و دگرگوني در آن راه ندارد. پس سؤال اساسي اينجاست: جبر يا تفويض؟
«فلو اطلع اليوم علي ذنبي غيرك ما فعلته و لو خفت تعجيل العقوبة لا اجتنبته، لالانّك اهون الناظرين و اخف المطلعين، بل لانك يا رب خيرالساترين و احكم الحاكمين»
شايد به نظر برخي سخناني كه در شرح دعاي ابوحمزه گفته ميشود نزديك به جبر باشد. جبر يعني اينكه امري را خدا بخواهد و آدمي آن را ناخواسته انجام دهد. اما توجه به يك نكته لازم است و آن اينكه همانقدر كه «جبر» غلط است و غير مطابق با واقع ميباشد، «تفويض» نيز درست نيست. تفويض نقطه مقابل جبر است. يعني اينكه امر و اراده خدا تابع اراده آدمي باشد. مسلماً تفويض از جبر اشتباهتر خواهد بود. چه آنكه خدايي كه تابع اراده مخلوق خويش گردد خود، مخلوق است. اراده اصيل هيچ گاه به دنبال اراده هاي ديگر قرار نميگيرد و دگرگوني در آن راه ندارد. پس سؤال اساسي اينجاست: جبر يا تفويض؟
درس بیست و پنجم
درس بيست و پنجم
واعف عن توبيخي بكرم وجهك
خدايا به خاطر وجه كريمت، مرا مورد بازخواست قرار مده.
براي شرح معاني عفو و بخشش الهي، توضيح دو نكته ضروري است؛ اول آنكه هر آنچه آدمي انجام ميدهد، چه خوب باشد و چه بد، هيچ گاه از بين رفتني نيست، دوم اينكه مجموعه موجودات عالم هستي، حتي حروف و اصواتي كه از آدمي صادر ميشود، تجليات اسماء و صفات الهي هستند.
واعف عن توبيخي بكرم وجهك
خدايا به خاطر وجه كريمت، مرا مورد بازخواست قرار مده.
براي شرح معاني عفو و بخشش الهي، توضيح دو نكته ضروري است؛ اول آنكه هر آنچه آدمي انجام ميدهد، چه خوب باشد و چه بد، هيچ گاه از بين رفتني نيست، دوم اينكه مجموعه موجودات عالم هستي، حتي حروف و اصواتي كه از آدمي صادر ميشود، تجليات اسماء و صفات الهي هستند.