درس بیست و چهارم
درس بيست و چهارم
«و ما انا يا رب و ما حظي، هبني بفضلك و تصدّق عليّ بعفوك اي رب حللّني بسترك»
خدايا! مرا به ستر و پوشش خودت بپوشان.
اولين تعبير اين فراز اين است كه خداياّ حجابي بر من بينداز كه عيبهايم پوشيده شود. خدايا! چنان ذاتت را بر ذات من مستولي گردان و حاكم فرما كه ذاتم كه جز فقر و ضعف و سياهي نيست، پوشيده شود. چنان بر من متجلي شود كه هر چه از ذات من ديده ميشود، نشان و اثري از ذات كامل و همراه با جمال و جلال تو باشد.
«و ما انا يا رب و ما حظي، هبني بفضلك و تصدّق عليّ بعفوك اي رب حللّني بسترك»
خدايا! مرا به ستر و پوشش خودت بپوشان.
اولين تعبير اين فراز اين است كه خداياّ حجابي بر من بينداز كه عيبهايم پوشيده شود. خدايا! چنان ذاتت را بر ذات من مستولي گردان و حاكم فرما كه ذاتم كه جز فقر و ضعف و سياهي نيست، پوشيده شود. چنان بر من متجلي شود كه هر چه از ذات من ديده ميشود، نشان و اثري از ذات كامل و همراه با جمال و جلال تو باشد.
درس بیست و سوم
درس بيست و سوم
مقدمه:
اگر قصد آدمي اينست كه تنها با خداي خويش، سخن بگويد، رواست كه هر گونه و به هر زباني كه ميخواهد، خدا را وصف كند. اما اگر ميخواهد اين دعا و سخن گفتن، او را در مسير حركت به سوي مقصدش ياري رساند، بلكه راه ميانبري باشد و بيشترين نتيجه را براي او به بار بياورد، بايد توجه داشته باشد كه اين دعا، دعايي باشد كه هم جان و روحش را تصفيه كند و هم استعداد و سرعت حركتش را افزايش دهد.
مقدمه:
اگر قصد آدمي اينست كه تنها با خداي خويش، سخن بگويد، رواست كه هر گونه و به هر زباني كه ميخواهد، خدا را وصف كند. اما اگر ميخواهد اين دعا و سخن گفتن، او را در مسير حركت به سوي مقصدش ياري رساند، بلكه راه ميانبري باشد و بيشترين نتيجه را براي او به بار بياورد، بايد توجه داشته باشد كه اين دعا، دعايي باشد كه هم جان و روحش را تصفيه كند و هم استعداد و سرعت حركتش را افزايش دهد.
درس بیست و دوم
درس بیست و دوم
«و انا یا سیدی عائذ بفضلک. هارب منک الیک. متنجزٌ من الصٌفح عمٌن احسن بک ظنٌا. وما انا یارب و ما خطری»
مولای من! به فضل تو پناهنده ام. از تو به خودت می گریزم و پناه می برم و خواستار وفای به عهدت هستم؛ در موضوع گذشت از کسی که به تو حسن ظن داشته است. خدایا! من که هستم و چه مقامی دارم که با من دربیفتی؟
«وانا سیدی عائذ بفضلک »
«و انا یا سیدی عائذ بفضلک. هارب منک الیک. متنجزٌ من الصٌفح عمٌن احسن بک ظنٌا. وما انا یارب و ما خطری»
مولای من! به فضل تو پناهنده ام. از تو به خودت می گریزم و پناه می برم و خواستار وفای به عهدت هستم؛ در موضوع گذشت از کسی که به تو حسن ظن داشته است. خدایا! من که هستم و چه مقامی دارم که با من دربیفتی؟
«وانا سیدی عائذ بفضلک »
مولای من! به دنبال پناهگاهی می گردم که در علم و قدرت و ثروت و اطرافیانم برایم مامنی نیست. عدل تو هم که مرا بیچاره می کند. پس تنها پناهگاه من فضل توست .