این مجموعه شامل گفتارها و بیاناتی است که به صورت مناسبتی توسط استاد محترم ایراد شدهاند
(33) اسناد کمالات به غیر خدای متعال، شرک است
جلسه سی و سوم ـ 24/ 10/ 94
[حدیث 31] عَنْ أَبِي عَبْدِ الله علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلِيلٌ عَلَى ضَعْفِ عَقْلِهِ.
معنای اعجاب به نفس: خودشیفتگی ناشی از داشتن کمالات اخروی و دنیوی
عُجب مقدمه کبر است
علت عجب: نادیدن اسناد کمالات وجودی به خدای متعال
معنای آزمایش الهی: زمینه سازی حرکت در مسیر با اتکای به لوازم، اسباب، وسایط و مانند آن؛ لِيَبْلُوَني أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ
اسناد کمالات به غیر خدای متعال، شرک است و سبب عجب
فاعلیت خدای متعال اظهر و اجلاست از فاعلیت فاعلی نسبت به هر کاری که به او نسبت دهیم
اشارهای دیگر به معنای: لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ (انبیاء، 23)
تعیین تکلیف برای خدا، نشان فراموشی فقر خود و ضعف عقل است
برخی از آثار عُجب: منجر به کبر، تکبر و استکبار میشود ـ فراموشی نقایص و گناهان خود ـ اهمیت ندادن به نقایص و گناهان و تدارک نکردن آن ـ فراموش کردن نعمتها و منت نهادن بر خدای متعال ـ سوء ظن به خدای متعال ـ سوء ظن به بندگان خدا و متهم کردن آنها
سخنی درباره فضیلت بنی اسراییل
اشارهای به عُجب یهودیان
(34) ایمان کامل، نتیجه عقل کامل است
جلسه سی و چهارم ـ 24/ 10/ 94
[حدیث 32] عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَهُ أَصْحَابُنَا وَ ذُكِرَ الْعَقْلُ قَالَ فَقَالَ علیه السلام لا يُعْبَأُ بِأَهْلِ الدِّينِ مِمَّنْ لا عَقْلَ لَهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ مِمَّنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ قَوْماً لا بَأْسَ بِهِمْ عِنْدَنَا وَ لَيْسَتْ لَهُمْ تِلْكَ الْعُقُولُ فَقَالَ لَيْسَ هَؤُلاءِ مِمَّنْ خَاطَبَ الله إِنَّ الله خَلَقَ الْعَقْلَ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ وَ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلالِي مَا خَلَقْتُ شَيْئاً أَحْسَنَ مِنْكَ أَوْ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكَ بِكَ آخُذُ وَ بِكَ أُعْطِي
اشارهای به معنای آیه: مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ (جمعه، 5)
امر الهی به عقل تعلق میگیرد و کسی که عقل ندارد، مخاطب امر الهی نیست
[حدیث 33] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَيْسَ بَيْنَ الْإِيمَانِ وَ الْكُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ قِيلَ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ يَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إِلَى مَخْلُوقٍ فَلَوْ أَخْلَصَ نِيَّتَهُ لِلَّهِ لَأَتَاهُ الَّذِي يُرِيدُ فِي أَسْرَعَ مِنْ ذَلِكَ.
اولین نشانه تقدّس، تعقل است
معنای ایمان و کفر: 1ـ در کلام: ایمان عبارت است از اعتقاد جازم به امر ماورای طبیعی و التزام به لوازم آن 2ـ در روایات: ایمان عبارت است از نور عقل و کفر عبارت است از ظلمت جهل
ایمان هر کسی به اندازه عقل اوست
معنای روایت: اکثر اهل الجنۀ البُله. 1ـ کم عقل از نظر اهل دنیا 2ـ کسی که بین نقد و نسیه، نسیه (آخرت) را انتخاب میکند
3ـ کسانی که اعتقادشان مبتنی بر علم الیقین نیست
ایمان کامل نتیجه عقل کامل و کفر محض، نتیجه جهل محض است
گناه، نتیجه ضعف عقل است
طلب اثر و نتیجه از خلق، خلاف عقل است
ذکر خیری از مرحوم آقانجفی قوچانی و کتاب سیاحت شرق
سختی عالِم شدن
قائل شدن حیثیت استقلالی برای خلق، نشان شرک و ضعف عقل است؛ ولی به عنوان وسایط و مسخر خدای متعال دانستن، نشانه اوج ایمان است
(35) فراهم سازی زمینه دوام حیات «دنیوی» و «معنوی» ملتها؛ دو وظیفه حکومتهای الهی
جلسه سی و پنجم ـ 30/ 10/ 94
[حدیث 34] كَانَ أَمِيرُ المُؤْمِنِينَ علیه السلام يَقُولُ بِالعَقْلِ اسْتُخْرِجَ غَوْرُ الحِكْمَةِ وَ بِالحِكْمَةِ اسْتُخْرِجَ غَوْرُ العَقْلِ وَ بِحُسْنِ السِّيَاسَةِ يَكُونُ الأَدَبُ الصَّالِحُ قَالَ وَ كَانَ يَقُولُ التَّفَكُّرُ حَيَاةُ قَلبِ البَصِيرِ كَمَا يَمْشِي المَاشِي فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّصِ.
منظور از عقل چیست؟ عقل عرفانی (ادراک بر اساس طهارت باطن و و مقدمات شهودی) یا عقل فلسفی (ادراک بر اساس مقدمات بدیهی، مسلمات، مشهورات و مقدمات واجب القبول)؟ عقل فلسفی مشایی (صرفاً مبتنی بر مقدمات بدیهی، روشن و واجب القبول)، اشراقی (مشروط به طهارت و تهذیب) یا متعالیه (علاوه بر طهارت و مقدمات بدیهی، قابلیت استفاده از مکاشفات و مشاهدات و ادراکات غیرمتعارف یا غیرطبیعی)؟ عقل ریاضی یا علمی و تجربی؟
تفاوت عقل عرفانی و عقلی فلسفی متعالی
قلب و مراتب دیگر، وجهی از وجوه عقل است
عقلی که از آن صحبت میکنیم، اگر در جایی شاهدی وجود داشت که مقصود، عقل خاصی از میان این عقول است، مقصود همان است؛ اما اگر شاهدی نباشد یا شاهدی یا برخلاف آن باشد، (مانند این روایت) همه اقسام عقل را شامل میشود
معنای حکمت: 1ـ باورهای صادق یا یقین (قضایای ضروریه) 2ـ گزارهها یا داوریهایی که موصوف به دوام باشد (قضایای دائمه) 3ـ گزارهها و قضایای محکم؛ یعنی گزارههایی که بهآسانی نقد نمیشود 4ـ مجموعه گزارهها و کارهایی که به استحکام وجود انسان و موجودات پیرامون انسان بیانجامد؛ یعنی به شکوفایی استعدادهای انسان بیانجامد
یکی از بدترین استفادهها از نفت، سوزاندن آن است
تأثیر عقل و حکمت بر یکدیگر متقابل و باعث استکمال متقابل هردو است
انکشاف وجودی منحصر به موجودات ناقص ضعیف نیست؛ بلکه غیر از خدای متعال همه موجودات مشمول آن هستند
حکایت برخی شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس!
معنا و اقسام سیاست
در بسیاری از موارد از آیات و روایات که به صورت گزارههای اخباری آمده، معنای انشایی دارد
عقول باقی به بقای خدای متعالاند، نه به ابقای او
تمام موجوداتی که دارای حیاتند و حیات آنان بقای ذاتی ندارد و دوام زندگی آنان وابسته به امور دیگری است، نیازمند تغذیهاند
حکومتهای الهی دو وظیفه دارند: فراهم سازی زمینه دوام و بقای «حیات دنیوی» و «حیات معنوی و فکری»
(36) عقل؛ باب الابواب ورود در حوزه ولایت
جلسه سی و ششم ـ 1/ 11/ 94
[حدیث 35] عَنْ أَبِي عَبْدِ الله علیه السلام فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ إِنَّ أَوَّلَ الأُمُورِ وَ مَبْدَأَهَا وَ قُوَّتَهَا وَ عِمَارَتَهَا الَّتِي لا يُنْتَفَعُ بِشَيْءٍ إِلا بِهِ العَقْلُ الَّذِي جَعَلَهُ الله زِينَةً لِخَلقِهِ وَ نُوراً لَهُمْ فَبِالعَقْلِ عَرَفَ العِبَادُ خَالِقَهُمْ وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ المُدَبِّرُ لَهُمْ وَ أَنَّهُمُ المُدَبَّرُونَ
معنای زینت بودن عقل برای خلق: عقل سبب میشود که کمالات انسان آشکار شود
عقل مبدأ و علت فاعلی ظهور کمالات انسان و رفع حجاب از آن است
نورانیت در مراتب سهگانه وجود انسان
مرتبه طبیعت، مرتبه ظلمانی وجود انسان است؛ بنابراین با این مرتبه نمیتواند با خدای متعال ارتباط و اتصال داشته باشد
در مرتبه مثالی یا برزخی وجود انسان، نور و ظلمت درآمیخته است
انبیا ضمن اینکه احاطه و ولایت تکوینی بر عالم دارند و میتوانند دخالت و تصرف در جهان طبیعت داشته باشند، اما مجاز به بهرهگیری از امور غیرطبیعی، خارق العاده و معجزات نیستند؛ چون خلاف حکمت و مصلحت الهی و نظام احسن است
مقصد اصلی آن است که انسانها از طریق اختیار و اراده خویش راه را پیدا کنند و از طریق همت والای خویش به علم خود عمل کنند؛ نه از طریق غیرطبیعی و معجزه
در مرتبه عقل، انسان نور محض و کمال محض است
باب الابواب ورود در حوزه ولایت، عقل است
با توجه به اینکه عقل نور محض است، کششهای وجود انسان در مرتبه عقل، کششهای جمالی خدای متعال است و میل به رحمت خدای متعال دارد
آیا کمالات مختص انسان است یا سایر خلق نیز از آن بهره دارند؟ بنابر نظر دقیق، کمالات مربوط به وجود است و همه موجودات از آن به فراخور خود بهره دارند
تسبیح تکوینی و تشریعی موجودات
تمام موجودات عقل دارند و برای آنان نور است؛ عقل عمومی و البته ذومراتب است
چرا با حس، خیال و وهم نمیتوان خدا را شناخت؟ خدای متعال اتم و اشرف از آن است که در کمند حس و خیال قرار گیرد
تنها راه شناخت خالق که عین وجود و در کمال اشتداد وجود است، بهوسیله چیزی است که در کمال اشتداد نوری و معرفتی باشد
معنای مدبّر: 1ـ سوق دادن موجودات به غایت خود 2ـ اداره کردن موجودات
اولین مخلوق خدای متعال کیست؟ عقل و انسان کامل
زیر مجموعه ها
4 شب قدر
261 شرح اصول کافی
39 مناسبتی
7 بیان یکی از وجوه مظلومیت خاندان پیامبر
بیانات محرم 1438 ـ 1395 شمسی
4 شرح حدیث عنوان بصری
در سال 1381 شمسی استاد محترم طی چند جلسه به شرح بخشی از حدیث عنوان بصری پرداختند.
4 عید
6 نقش نهضت کربلا در وصول به توحید
نقش نهضت کربلا در وصول به توحید
گفتارهای ماه صفر 1439
5 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا
استاد محترم در شبهای دهه اول محرم 1399، طی 5 جلسه در مسجد 14 معصوم ابرسج شاهرود به بحث و بررسی اهداف و عوامل نهضت حسینی در کربلا از نگاهی دیگر پرداختهاند.