این مجموعه شامل گفتارها و بیاناتی است که به صورت مناسبتی توسط استاد محترم ایراد شده‌اند

(21) نبی و عقل بر همه انسان‌ها حجتند

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

گفتارهای ماه مبارک رمضان 1436 ـ جلسه بیست و یکم ـ 25/ 4/ 94 ـ شب سی‌ام ماه رمضان

 

شرح اصول کافی (21)

نبی و عقل بر همه انسان‌ها حجتند

[ادامه حدیث 22] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِيُّ وَ الْحُجَّةُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ وَ بَيْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ.

به نظر برخی از محققین انسان‌ها دو دسته هستند: اهل بصیرت و اهل بصر. عقل، حجت اهل بصیرت و پیامبران، حجت اهل بصر و ظاهر (کسانی که ایمانشان با حس شروع می‌شود و در حس متوقف می‌ماند) هستند

از نظر ایشان، عقلی برای اهل بصیرت حجت است که مقتبس از مشکات نبوت و مستنیر به نور کتاب و سنت باشد که با عقل تجربی و ریاضی متفاوت است ولی با عقل فلسفی و عرفانی اشتراکاتی دارد

نمونه‌هایی از اشتراکات عقل منور با عقل فلسفی و عرفانی از دیدگاه محققین مذکور

نقد و بررسی دیدگاه مذکور

سخن درست‌تر آن است که عقل دارای درجات مختلف و برای همه انسان‌ها حجت است

همچنان‌که عقل دارای درجات مختلف است، انسان‌ها نیز دارای درجات مختلفند؛ هر درجه‌ای از عقل حجت است بر درجه‌ای از انسان‌ها

نبوت و تعالیم آن نیز دارای مراتب و درجات مختلف است

یکی از ویژگی‌های انبیا، ذومراتب بودن تعالیم آن‌ها و ارتباط برقرار کردن و انتقال تعالیم به همه مراتب خلق به بهترین شکل است

اشاره به: وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُم‏ (توبه، 61)

اهل بصیرت در ایمان به انبیا نیاز به معجزات حسی ندارند، معجزات آن‌ها معنوی، عقلی، کلامی و مانند آن است

حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِيُّ، یعنی پیامبران عذر انسان‌ها را از آن‌ها می‌ستانند و تکلیف را بر آن‌ها تمام می‌کنند

عقلا و کسانی که به عقلا و نیز پیامبران دسترسی دارند، عذر ندارند

بنابراین معنای «الحُجَّةُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ وَ بَيْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ» این است که عقل حجت خدا برای شناسایی پیامبر خدا است و پیامبر خدا نیز حجت برای شناسایی تکالیف است

البته این به این معنا نیست که اگر کسی دسترسی به پیامبر پیدا نکرد، نتواند تکالیفش را تشخیص دهد؛ حداقل در غیر از عبادات به معنای خاص می‌تواند تکلیف را تشخیص دهد مانند شناسایی قبح ظلم

به طور کلی تکالیف انسان به دو دسته تقسیم می‌شود:

1ـ تکالیف پیش از دستیابی به نبی یا قطع نظر از نبی که خود به دو دسته تقسیم می‌شود: 1ـ آنچه مربوط به حوزه اعتقاد است مانند شناخت خدا، پیامبر، امام و مانند آن 2ـ تکالیف فردی و اجتماعی

2ـ تکالیفی که بعد از دستیابی به نبی استقرار پیدا می‌کند: شامل: 1ـ تعبدیات: مجموعه افعالی که صحت آن متوقف بر قصد قربت است. 2ـ غیر تعبدیات (معاملات) که بر دو دسته امضائیات و تأسیسیات تقسیم می‌شود.

در تعبدیات عقل هیچ‌گونه دخالت و ورودی ندارد

در امضائیات، پیامبر مؤید آنچه عقل فهمیده است

تأسیسیات عبارت است از آنچه عقول پیش از پیامبر مصالح و مفاسد آن را ادراک نمی‌کند که بر دو دسته است. 1ـ پس از پیامبر عقل مصالح و مفاسد آن را درک می‌کند و 2ـ پس از پیامبر نیز عقل مصالح و مفاسد آن را درک نمی‌کند

در تعبدیات و تأسیسیات نوع دوم حجت خدا بر همه خلق فقط پیامبران هستند

 

صوت

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)

 

فیلم قسمت چهارم (دریافت)

 

فیلم قسمت پنجم (دریافت)

(22) تمام شناسایی‌ها به واسطه عقل انجام می‌شود

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

جلسه بیست و دوم ـ 25/ 9/ 94 

 

شرح اصول کافی (22)

[حدیث 23] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله و سلامه علیه دِعَامَةُ الْإِنْسَانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَلِيلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتَاحُ أَمْرِهِ فَإِذَا كَانَ تَأْيِيدُ عَقْلِهِ مِنَ النُّورِ كَانَ عَالِماً حَافِظاً ذَاكِراً فَطِناً فَهِماً فَعَلِمَ بِذَلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّهُ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ عَرَفَ مَجْرَاهُ وَ مَوْصُولَهُ وَ مَفْصُولَهُ وَ أَخْلَصَ الْوَحْدَانِيَّةَ لِلَّهِ وَ الْإِقْرَارَ بِالطَّاعَةِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ كَانَ مُسْتَدْرِكاً لِمَا فَاتَ وَ وَارِداً عَلَى مَا هُوَ آتٍ يَعْرِفُ مَا هُوَ فِيهِ وَ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ هُوَ هَاهُنَا وَ مِنْ أَيْنَ يَأْتِيهِ وَ إِلَى مَا هُوَ صَائِرٌ وَ ذَلِكَ كُلُّهُ مِنْ تَأْيِيدِ الْعَقْلِ.

انسانیت، هویت و حقیقت انسان، مربوط به عقل اوست

ستون وجود انسان، عقل او و سقف آن، صفات، کمالات و ملکات پسندیده است

تمام شناسایی‌ها به واسطه عقل انجام می‌شود

خودشناسی و خداشناسی به واسطه عقل است

شناسایی و ادای حقوق پدران و مادران، آباء و اجداد، عقول طولی و عرضی، انبیا و اولیاء و کسانی که در تربیت ما نقش دارند، به وسیله عقل انجام می‌شود

اشاره‌ای به معنای حدیث: انما الآباء ثلاثۀ: اب یولدک، اب یزوجک و اب یعلمک؛ پدران و مادران شامل چه کسانی می‌شود؟

ذوی الحقوق ما چه کسانی هستند؟ کل عالم

شناسایی غایات و ملازمات آن نیز به‌وسیله عقل انجام می‌شود

شناسایی همه جانبه تمام آنچه که وجود انسان بر آن‌ها متوقف است در گذشته، و نیز تمام آنچه که کمالات انسان بر آن متوقف است در گذشته و آینده به وسیله عقل انجام می‌شود

انسان‌های دین‌دار به دو دسته تقسیم می‌شود: 1ـ اهل توقف 2ـ اهل سیر، حرکت، تغییر و انقلاب وجودی

ویژگی‌های اهل توقف: کسانی که در عالم طبیعت و صور مانده‌اند؛ راه عالم معنا و ملکوت بروی آن‌ها باز نشده است و همّ آن‌ها دنیا و صورت‌هاست؛ اکثریت قریب به اتفاق انسان‌ها این‌گونه هستند

اهل توقف، در لذایذ با فروتر از خود اشتراک دارند

اعلی درجه لذت؛ مربوط به خدای متعال است

اشتراک در لذت مافوق، متوقف بر عبور از ادراک صور است

اهل وقوف اهل معاملات بدنی هستند؛ نه معاملات عقلی و فراتر از آن

ویژگی‌های اهل سیر: ورود به عالم مافوق و بهره بردن از لذت‌های آن و همنشینی با اهل آن

عالم طبیعت فقط گهواره است

اهل سیر دو دسته اند: 1ـ سیار ( با قدم شرع و عقل بر جاده آخرت و تقرب به خدای متعال حرکت می‌کند) 2ـ طیار (ابزار سفر آن‌ها عرفان و عشق است)

بعد از عشق مرتبه‌ای وجود ندارد؛ هرکه به هرجا می‌رسد به‌وسیله محبت می‌رسد

عشق حقیقی و مجازی و مصادیق آن

ویژگی‌های عقل نورانی

رفتار دوستانه فرزندان با پدر و مادر (یعنی معامله طرفینی) توهین به پدر و مادر است

محبت پدر و مادر به فرزند از مصادیق عشق است

[حدیث 24] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: الْعَقْلُ دَلِيلُ الْمُؤْمِنِ.

معنای این حدیث این است که مؤمن استعداد و قابلیت دریافت راهنمایی‌ها و به‌کار بستن راهنمایی‌های عقل را بیشتر دارد

آنچه که سبب تقرب انسان به خدای متعال و ارتقا به عالم قدس می‌شود، تنها بصیرت عقلی است

 

صوت

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)

 

فیلم قسمت چهارم (دریافت)

 

فیلم قسمت پنجم (دریافت)

 

فیلم قسمت ششم (دریافت)

(23) عقل، خیر محض است

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

جلسه بیست و سوم ـ 26/ 9/ 94 

 

[حدیث 25] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله و سلامه علیه قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَا عَلِيُّ لا فَقْرأَشَدُّ مِنَ الْجَهْلِ وَ لا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْل‏

اشاره‌ای به انواع خطاب‌ها و مخاطبان در خطاب‌های قرآنی و روایی؛ خطاب‌هایی که مخاطب آن پیامبر یا امیرالمؤمنین است، در خیلی از موارد مخاطب، مخاطب حقیقی نیست، یعنی قصد انتقال نکته‌ای را به سایر مردم به صورت غیر مستقیم دارد

دلیل استفاده از خطاب‌های غیرمستقیم

انواع ثروت و سرمایه‌های متعارف این جهانی؛

بسیاری از درجات عقل قابل معامله و مبادله نیست

برخی از علوم حاصل از عقل، مخاطب ندارد

عقل و معارف الهی دارای مراتب است؛

نقد گمان عامه خلق در رها کردن فهم معارف به دلیل خاص بودن برخی از مراتب آن

انواع و درجات منفعت‌ها به‌وسیله عقل به دست می‌آید

ضرورت و مصادیق مشتری مداری و کسب اعتماد و اعتبار

وجود انسان، مساوق عقل است

عقل، خیر محض است و مطلوب همه موجودات است

اشاره‌ای به نظریات پیرامون علم خدای متعال به موجودات پیش از ایجاد

علم خدای متعال به موجودات ممکنی که جهان طبیعت قابلیت تحمل آن را نداشت

این موجودات دو دسته‌اند: 1ـ انسان‌های ممکنی که امکان حضور در عالم طبیعت را ندارند، ولی در عوالم قبل و بعد از آن حضور دارند 2ـ احتمالات جایگزین ما (موجودات ممکن در طبیعت) که عوالم ممکن هم عرض نام دارد

هویت و حقیقت نفس ناطقه ما نامتناهی است و همان عقل است

[حدیث 26] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْكَ إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ.

آنچه در عالم هستی رخ می‌دهد، اختبار به اطاعت و تسلیم است

اهمیت قسم جلاله

جایگاه پدر

اوامر و نواهی الهی، تمرین بندگی است

تمام عالم هستی، نظام احسن است؛ ولی تمام کمالات به‌گونه‌ای که موافق و ملائم هم باشند و مراحمت و تعارضی با هم نداشته باشند، ظاهر نشده‌اند؛ اما عقل اولاً تمام قابلیت‌ها و استعدادهای عالم هستی و تمام کمالات خدای متعال را در خویش دارد؛ ثانیاً تمام این کمالات در اعلی درجه ظاهر شده‌اند؛ ثالثاً ظهور این کمالات در اعلی درجه با هم مزاحمتی ندارند.

مخاطب امر و نهی الهی، عقل است که خود به دو صورت است: بالاصاله و بالتبع

ما مالک هیچی نیستیم و حق تصرف در چیزی نداریم

 

صوت

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)

 

فیلم قسمت چهارم (دریافت)

 

فیلم قسمت پنجم (دریافت)

 

(24) بهتر از عقل آفریده نشده است

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

جلسه بیست و چهارم ـ 2/ 10/ 94

 

ادامه [حدیث 26] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ العَقْلَ قَالَ لَهُ أَقْبِل فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلالي مَا خَلَقْتُ خَلقاً أَحْسَنَ مِنْكَ إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ.

مقصود از عقلی که اشرف موجودات است و بهتر از آن آفریده نشده است، چیست؟

احتمال 1: عقل کلی سعی، یعنی عقلی که اولین موجود (به لحاظ رتبی، نه زمانی) در عالم آفرینش است

فعالیت، خلاقیت، ابداع و ایجاد از ذاتیات خدای متعال است؛ انقطاع‌پذیر نبوده و نیست، ‌پیوسته از ازل می‌آفریده و پیوسته این آ‏فرینش ادامه دارد

معنای اینکه عقل اولین آفریده است؛ به این معنا نیست که قبل از آن خدای متعال نمی‌آفرید، بلکه قبل از آن در مرتبه پیش و مرتبه عالی‌تر از آن آفرینش معنا ندارد

چیزی در عالم هستی نیست، مگر این‌که وجهی از وجوه و حسنه‌ای از حسنات عقل است

در مراتب عقول و حوزه ولایت تکوینی، امر و نهی، اطاعت و عصیان و تکلیف معنا ندارد؛ در این صورت معنای امر و نهی عقل چیست؟

1ـ در همه مراتب عالم امر و نهی وجود دارد، ولی امر و نهی هر عالمی مناسب با آن عالم است؛ بر این اساس همچنان‌که عبودیت در همه عوالم وجود دارد، عبادت متناسب با هر عالم نیز وجود دارد

چرا گفته شده است عبادت و تکلیف در همه عوالم وجود ندارد؟

2ـ عقل کلی دو وجود دارد: «فی نفسه» که وجود بالفعل و آشکار دارد و «لنا» که وجود بالفعل ولی نهان دارد؛ بنابراین مقصود عقل کلی باشد که در همه انسان‌ها وجود دارد

کل عالم هستی به وجه نفسانی در نفس وجود دارد

در حیوانات، گیاهان و جمادات نیز عقل، نفس و سایر کمالات وجود دارد، ولی به مرحله فعلیت و ظهور نمی‌رسد

احتمال 2: عقل جزیی انسانی

نشانه‌های ظهور اولین مراتب عقل

احتمال 3: نفس ناطقه انسانی

نفس ناطقه مقام جامعیت اعتدالی دارد، بنابراین اشرف خلق است

نحوه تقدم رحمت بر غضب و جمال و جلال

جلال الهی زمینه‌ساز گسترش جمال الهی و ملائمات وجود

نقد نظریه متناقض متکلمین: 1ـ نفس و بدن هر دو لذت و عذاب را ادراک می‌کنند 2ـ در مقابل، فقط نفس شعور دارد و بدن شعور ندارد

استن حنانه؛ نمونه آشکار کردن وجه ملائم موجودات

ارتقاء وجودی (در ظهورات مراتب باطنی) سگ اصحاب کهف و تنزل مصداق آیه «مثله کمثل الکلب»

بر اساس خطاب «إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ» در حدیث، دیگر وجود و همراهی بدن مادی و طبیعی با نفس در عوالم دیگر نه‌تنها لازم نیست، بلکه حداقل لغو است 

 

 

صوت

 

فیلم قسمت اول (دریافت)

 

فیلم قسمت دوم (دریافت)

 

فیلم قسمت سوم (دریافت)

 

فیلم قسمت چهارم (دریافت)

 

زیر مجموعه ها

در سال 1381 شمسی استاد محترم طی چند جلسه به شرح بخشی از حدیث عنوان بصری پرداختند.

نقش نهضت کربلا در وصول به توحید

گفتارهای ماه صفر 1439

استاد محترم در شب‌های دهه اول محرم 1399، طی 5 جلسه در مسجد 14 معصوم ابرسج شاهرود به بحث و بررسی اهداف و عوامل نهضت حسینی در کربلا از نگاهی دیگر پرداخته‌اند.