این مجموعه شامل گفتارها و بیاناتی است که به صورت مناسبتی توسط استاد محترم ایراد شدهاند
(37) آیا عقل میتواند به خود اکتفا کند؟
جلسه سی و هفتم ـ 1/ 11/ 94
[ادامه حدیث 35] ... وَ أَنَّهُ المُدَبِّرُ لَهُمْ وَ أَنَّهُمُ المُدَبَّرُونَ وَ أَنَّهُ البَاقِي وَ هُمُ الفَانُونَ وَ اسْتَدَلُّوا بِعُقُولِهِمْ عَلَى مَا رَأَوْا مِنْ خَلقِهِ مِنْ سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ شَمْسِهِ وَ قَمَرِهِ وَ لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ بِأَنَّ لَهُ وَ لَهُمْ خَالِقاً وَ مُدَبِّراً لَمْ يَزَل وَ لا يَزُولُ وَ عَرَفُوا بِهِ الحَسَنَ مِنَ القَبِيحِ وَ أَنَّ الظُّلمَةَ فِي الجَهْلِ وَ أَنَّ النُّورَ فِي العِلمِ فَهَذَا مَا دَلَّهُمْ عَلَيْهِ العَقْلُ
قِيلَ لَهُ فَهَل يَكْتَفِي العِبَادُ بِالعَقْلِ دُونَ غَيْرِهِ؟
قَالَ إِنَّ العَاقِلَ لِدَلالَةِ عَقْلِهِ الَّذِي جَعَلَهُ الله قِوَامَهُ وَ زِينَتَهُ وَ هِدَايَتَهُ عَلِمَ أَنَّ الله هُوَ الحَقُّ وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّهُ وَ عَلِمَ أَنَّ لِخَالِقِهِ مَحَبَّةً وَ أَنَّ لَهُ كَرَاهِيَةً وَ أَنَّ لَهُ طَاعَةً وَ أَنَّ لَهُ مَعْصِيَةً فَلَمْ يَجِدْ عَقْلَهُ يَدُلُّهُ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلِمَ أَنَّهُ لا يُوصَلُ إِلَيْهِ إِلا بِالعِلمِ وَ طَلَبِهِ وَ أَنَّهُ لا يَنْتَفِعُ بِعَقْلِهِ إِنْ لَمْ يُصِبْ ذَلِكَ بِعِلمِهِ فَوَجَبَ عَلَى العَاقِلِ طَلَبُ العِلمِ وَ الأَدَبِ الَّذِي لا قِوَامَ لَهُ إِلا بِهِ.
عقل وجه کریم خدای متعال است؛ بنابراین از فنا استثناء شده است
بنا به نظر دقیق، عقل باقی به بقای (نه ابقای) خدای متعال است؛ بنابراین فنای ذاتی ندارد
آنچه که به عنوان فعل خدای متعال در عالم تحقق پیدا کرده است، موجود باقی میماند الی الابد و خدای متعال آن را رها نمیکند
آیا عقل میتواند به خود اکتفا کند و به چیز دیگری مراجعه نکند؟ آیا با مراجعه به عقل میتوانیم از چیزهای دیگر بینیاز باشیم؟ عقل عاقل به او میگوید که به جای دیگر هم مراجعه کن
هیچ موجودی فدای خیرات و مصالح موجود دیگر نمیشود
در تکوین کراهت وجود ندارد
[حدیث 36] سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا غِنَى أَخْصَبُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ أَحَطُّ مِنَ الْحُمْقِ وَ لَا اسْتِظْهَارَ فِي أَمْرٍ بِأَكْثَرَ مِنَ الْمَشُورَةِ فِيهِ
پایان کتاب عقل و جهل
(38) قرب ویژه عالم به خدای متعال
جلسه سی و هشتم ـ 14/ 11/ 94
كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْمِ؛ بَابُ فَرْضِ الْعِلْمِ وَ وُجُوبِ طَلَبِهِ وَ الْحَثِّ عَلَيْه
[حدیث 1] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم
معنای بغی و باغی
انواع واجبات: تعیینی و تخییری؛ عینی و کفایی؛ موسع و مضیق
علم آموزی واجب عینی است
اینکه میفرماید طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، نشاندهنده آن است که منظور علم خاصی است
علوم بر دو دسته است: 1ـ علمی که دانستن در عمل به آن نقشی ندارد و اگر تنها یک نفر آن را بداند کفایت است؛ مانند علوم رفتاری 2ـ علومی که تک تک افراد باید آن را بیاموزند که عبارت است از علم عقاید و باورها؛ یعنی علومی که ایمان متوقف بر آنهاست
حداقل ایمان
اشارهای به معنای «یا آیهاالذین آمَنوا آمِنوا»
کمال انسان به ایمان تفصیلی است
علم تکرار شدنی نیست؛ برخلاف عمل
عملی که ریشه در علم نداشته باشد یا نتیجه آن علم نباشد، خاصیتی ندارد؛ چیزی باعث کمال انسان میشود که یا علم باشد یا به علم بینجامد
دلیل تأکید و سفارش بر علم آموزی، تقرب ویژه عالم به خدای متعال است
شواهد قرآنی:
1ـ شهد الله انه لا اله لا هو و الملائکه و اولوا العلم
وقتی طلب علم بر همه امری واجب است، نشاندهنده این است این یک علم خصوصی است و هر فردی باید آن را بهدست آورد و آن علمی است که بیواسطه جان را آباد میکند و به ایمان میانجامد؛ یعنی شناسایی خدای متعال و اسماء، صفات و افعال او؛ که از آن به «فقه اکبر» تعبیر میکنند
فهمیدن حداقل جلد اول اصول کافی بر همگان واجب است
خدای متعال به دلیل حب ذاتی خویش، محب افعال خود نیز هست
ناسزا گفتن، تأثیری بر فرد مقابل ندارد بلکه باعث ارتقای او میشود
محبت خدای متعال به بغات علم، محبت خاص است
2ـ یرفع الله الذین منکم و الذین اوتوا العلم درجات
3ـ انما یخشی الله من عباده العلماء
تفاوت خوف و خشیت
(39) عبادت از فروع تفکر است
جلسه سی و نهم ـ 14/ 11/ 94
ادامه [حدیث 1] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم
ادامه شواهد قرآنی: 3ـ انما یخشی الله من عباده العلماء
تفاوت خوف و خشیت
تفاوت رقابت و مسابقه
شواهد روایی:
1ـ قال ابن عباس رضى اللّه عنه: للعلماء درجات فوق المؤمنين بسبع مائة درجة، بين الدرجتين مسيرة خمس مائة عام (شرح أصول الكافي (صدرا)، ج2، ص2)
2ـ قال رسول الله صلى الله عليه و آله: يا على نوم العالم افضل من عبادة العابد؛ يا على ركعتان يصليهما العالم افضل من الف ركعة يصليها العابد؛ يا على لا فقر اشد من الجهل و لا عبادة مثل التفكر (شرح أصول الكافي (صدرا)، ج2، ص3)
تشکر از راهنمایی و رانندگی
عبادت از فروع تفکر است
3ـ و عن الصادق عليه السّلام: اذا كان يوم القيامة جمع اللّه الناس فى صعيد واحد و وضعت الموازين، فيوزن دماء الشهداء مع مداد العلماء فيرجح مداد العلماء على دماء الشهداء. (همان)
4ـ و قال صلى اللّه عليه و آله: العامل على غير بصيرة كالسائر على الطريق لا يزيده سرعة السير من الطريق الا بعدا
5ـ قال صلى اللّه عليه و آله: الأنبياء قادة و العلماء سادة و مجالستهم عبادة، و قال: النظر الى وجه العالم عبادة.
6ـ عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله انه قال: اذا كان يوم القيامة يقول اللّه تعالى للعابدين و المجاهدين: ادخلوا الجنة، فيقول العلماء بفضل علمنا تعبدوا و جاهدوا، فيقول اللّه تعالى: انتم عندى كبعض ملائكتى اشفعوا تشفعوا فيشفعون ثم يدخلون الجنة
معنا، مراتب و شرایط شفاعت در قیامت
7ـ و قال صلى اللّه عليه و آله: ان اللّه و ملائكته و اهل السموات و الارض حتى النملة فى حجرها و الحوت فى البحر ليصلون على معلم الناس بالخير
8ـ و قال صلى اللّه عليه و آله: لا حسد الا فى اثنين: رجل اتاه اللّه حكمة فهو يقضى بها و يعلمها الناس و رجل اتاه اللّه مالا فسلطه على انفاقه فى الحق فهو ينفق منه سرا و جهرا
علت فضیلت علم آن است که مرده را به حیات عقلی زنده میکند
(40) علم، مرده را زنده میکند
جلسه چهلم ـ 15/ 11/ 94
علم، مردهها را زنده میکند
انسانها، قطع نظر از تعلیم «زنده» نیستند و قطع نظر از تعلیم قرآنی، «انسان زنده» نیستند
فرق عالم و غیر عالم، فرق بین انسان زنده و مرده است
تک تک موجودات مشمول قاعده بسیط الحقیقه هستند
معنای خلافت: جامعیت در صفات الهی و اعتدال در ظهور و بطون
انسان یک حقیقت واحد است
ارتباط انسان با جهان طبیعت تا کجاست؟
تقوا یا عین معرفت است و یا ملازم با معرفت
ارتقا و دوام حیات متوقف است بر این که چیزی از سنخ نفس و روح بر آن افزوده شود
درجه حیات انسان، به اندازه درجه معرفت و علم است
علم امر تشکیکی است و هر مرتبه علم، محبوبیت متناسب با خود را به همراه دارد
علم (چه خوب، چه بد) باعث به فعلیت رسیدن نفس میشود؛ لکن تفاوت در این است که این فعلیت به جمال الهی میانجامد یا جلال الهی
تمرد و عصیان ابلیس؛ ابلیس بالتبع مظهر جلال الهی است
تمام موجودات (بهخاطر موجود بودنشان) مظهر جمال الهی هستند؛ و هرگاه جلال به تمامیت برسد، موجود را معدوم میکند و از میان برمیدارد
[حدیث 2] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ
[حدیث 3] سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام هَلْ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فَقَالَ لا
زیر مجموعه ها
4 شب قدر
261 شرح اصول کافی
39 مناسبتی
7 بیان یکی از وجوه مظلومیت خاندان پیامبر
بیانات محرم 1438 ـ 1395 شمسی
4 شرح حدیث عنوان بصری
در سال 1381 شمسی استاد محترم طی چند جلسه به شرح بخشی از حدیث عنوان بصری پرداختند.
4 عید
6 نقش نهضت کربلا در وصول به توحید
نقش نهضت کربلا در وصول به توحید
گفتارهای ماه صفر 1439
5 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا
استاد محترم در شبهای دهه اول محرم 1399، طی 5 جلسه در مسجد 14 معصوم ابرسج شاهرود به بحث و بررسی اهداف و عوامل نهضت حسینی در کربلا از نگاهی دیگر پرداختهاند.