این مجموعه شامل گفتارها و بیاناتی است که به صورت مناسبتی توسط استاد محترم ایراد شدهاند
(29) عاقل؛ شبیهترین موجود به خدای متعال
جلسه بیست و نهم ـ 16/ 10/ 94
[ادامه حدیث 29] ... وَ الْحَزْمُ مَسَاءَةُ الظَّنِّ وَ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ الْحِكْمَةِ نِعْمَةُ الْعَالِمِ وَ الْجَاهِلُ شَقِيٌّ بَيْنَهُمَا وَ الله وَلِيُّ مَنْ عَرَفَهُ وَ عَدُوُّ مَنْ تَكَلَّفَهُ وَ الْعَاقِلُ غَفُورٌ وَ الْجَاهِلُ خَتُورٌ
«حسن ظن» و «سوء ظن» خوب و بد
بکوشیم عالم مکتفی بذات و خودکفا شویم
گستره و قلمرو ولایت، حکومت و محبت الهی؛ عام و تام
معرفت خدای متعال سبب دستیابی انسان به محبت و ولایت خاص میشود؛ به این دلیل که سبب ایجاد سنخیت میشود
اتحاد محبت و محب و محبوب
علم و معرفت سبب میشود که عالِم و عارف، عالَمی مشابه عالَم کبیر شود
انسان، نسخهی مختصرِ ممزوجِ عالم هستی
وقتی انسان از طریق معرفت تبدیل به عالم کبیر شد، عبارت میشود از عالَمی که جامع جمیع کمالات عالم هستی است به نحو اعتدالی و بر این اساس نمیتواند محب چیزی غیر از خدا باشد؛ چراکه هرچه را که بخواهد دوست داشته باشد، بهتر از آن در وجودش خودش هست
شبیهتر از عاقل به خدای متعال وجود ندارد، از اینرو غفور است؛ به این دلیل که: 1ـ کمالات انسانها بیشتر از نقایص آنهاست 2ـ بسیاری از نقصها در اختیار آنها نیست
بخشش خطاهای دیگران، منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر ندارد
امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت و دلسوزی است
جاهل، شبیهترین و نزدیکترین موجودات به معدن مکر و خدعه است، از اینرو عهدشکن است
(30) آیا میشود به زور کسی را به بهشت برد؟
جلسه سیام ـ 17/ 10/ 94
[ادامه حدیث 29] ... وَ حُسْنُ الْخُلُقِ مَجْلَبَةٌ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ ... وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُكْرَمَ فَلِنْ
حسن خلق ریشه در رحمت دارد
تفاوت محبت و مودت (محبت دائم و ثابت)
معنای عالم به زمان
ضرورت رعایت اعتدال در کسب اطلاعات در حوزههای مختلف؛ جز در حوزه معارف
اکثر مؤمنین در اکثر حوزههای زندگی مورد سوء ظن نیستند
ضرورت پرهیز از ایجاد سوء ظن و بدبینی اجتماعی
اولین اثر بدبینی اجتماعی این است که تعالیم دینی مورد تردید قرار میگیرد
زندگی دینی مبتنی بر حسن ظن است
هرچه از نقصها و گناهان دیگران بی اطلاع باشیم، به سلامت نفس نزدیکتریم
شرایط جواز تنبیه بدنی
نقض قوانین، سبب توقف رشد نفس انسان یا سقوط آن است
قوانین در همهجای دنیا محترم و لازم الاجراست
آیا به بهشت بردن به زور میشود؟ آیا مجازیم افراد را به زور به بهشت ببریم؟
عوامل ورود به بهشت: 1ـ ایمان و اعتقادات که متعلق اکراه و امر قرار نمیگیرد 2ـ در مرحله عمل وجود قوانین همراه با اقتدار ضروری است
یکی از عوامل سلامت روابط اجتماعی، وجود قانونِ همراه با اجبار، بر خلاف میل مردم است
همچنانکه برای سعادت دنیا، وجود قوانین سختگیرانه مجاز و لازم است، برای سعادت آخرت به مراتب اینگونه است
خاطرهای از نماز خواندن یکی از اقوام
(31) تکفیر، از مصادیق خشونت فکری است
جلسه سی و یکم ـ 17/ 10/ 94
تکفیر، از مصادیق خشونت فکری است
[ادامه حدیث 29] ... وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُكْرَمَ فَلِنْ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُهَانَ فَاخْشُنْ وَ مَنْ كَرُمَ أَصْلُهُ لانَ قَلْبُهُ وَ مَنْ خَشُنَ عُنْصُرُهُ غَلُظَ كَبِدُهُ وَ مَنْ فَرَّطَ تَوَرَّطَ وَ مَنْ خَافَ الْعَاقِبَةَ تَثَبَّتَ عَنِ التَّوَغُّلِ فِيمَا لا يَعْلَمُ وَ مَنْ هَجَمَ عَلَى أَمْرٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ جَدَعَ أَنْفَ نَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَعْلَمْ لَمْ يَفْهَمْ وَ مَنْ لَمْ يَفْهَمْ لَمْ يَسْلَمْ وَ مَنْ لَمْ يَسْلَمْ لَمْ يُكْرَمْ وَ مَنْ لَمْ يُكْرَمْ يُهْضَمْ وَ مَنْ يُهْضَمْ كَانَ أَلْوَمَ وَ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ كَانَ أَحْرَى أَنْ يَنْدَمَ.
شواهد قرآنی در نرمخویی
1ـ اذهبا الی فرعون انه طغی و قولا له قولاً لیّناً (طه، 43 و 44)
2ـ و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ (آل عمران، 159)
تکفیر، از مصادیق خشونت فکری است
خشونت فکری، کمتر از خشونت رفتاری نیست
اصل و نسب، به علم، ایمان، تقوا و جهاد است
جهاد، تلاشی است که نفع آن به عامه مردم میرسد
اشاره به محتوای برخی روایات که ناظر به سلامت هم بدن و هم روح است؛ به عنوان نمونه، عوامل قساوت قلب
ارادههای خدا گزاف نیست
عوامل خوف انبیا و اولیا: 1ـ رفتار بندگان خدا 2ـ عظمت الهی
(32) صفات و قوای انسان نامتناهی است
جلسه سی و دوم ـ 23/ 10/ 94
[حدیث 30] قَالَ أَمِيرُ المُؤْمِنِينَ ع مَنِ اسْتَحْكَمَتْ لِي فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصَالِ الخَيْرِ احْتَمَلتُهُ عَلَيْهَا وَ اغْتَفَرْتُ فَقْدَ مَا سِوَاهَا وَ لا أَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْلٍ وَ لا دِينٍ لأنَّ مُفَارَقَةَ الدِّينِ مُفَارَقَةُ الأَمْنِ فَلا يَتَهَنَّأُ بِحَيَاةٍ مَعَ مَخَافَةٍ وَ فَقْدُ العَقْلِ فَقْدُ الحَيَاةِ وَ لا يُقَاسُ إِلا بِالأَمْوَاتِ.
مقدمه:
1ـ نفس انسان دو قوه دارد: قوه نظری و عملی
معنای عقل نظری 1ـ شناخت موجودات 2ـ قوهای که انسان با آن از موجودات فراتر از خود تأثیر میپذیرد 3ـ شناخت موجوداتی که در اختیار و اراده انسان و مستند به او نیستند
معنای عقل عملی 1ـ به میل و کششها و مکروهات، منفورات و مشتهیات توجه دارد 2ـ قوهای که در مراتب فروتر از خود تأثیر میگذارد 3ـ شناخت موجوداتی که وابسته به اراده انسانند و ارتباط با آن دارند مانند فضایل و رذایل اخلاقی
انسان، حقیقت واحد و دارای وجود بسیط است؛ وحدت و بساطت آن نیز ظلی است
همچنانکه خدای متعال واحد احد و بسیط و «لیس کمثله شئ» است، فعل، اسماء و صفات او نیز همانگونه است
از این جهت ذات انسان مستند به خدای متعال، حقیقت واحد و کلّ کمال، جمال و جلال است
دایره لغات انسان کفایت نمیکند تا همه صفات خدای متعال را متمایز از یکدیگر بیان کند؛ در حالی که صفات خدای متعال نامتناهی دارد
حکم انسان نیز با توجه به وحدت وجودی و بساطت ظلیاش که کل کمال است، همینگونه است، البته با مشکلات بیشتری
بر این اساس انسان دارای صفات و قوای نامتناهی است
نعمتهای خدای متعال غیرقابل شمارش است
2ـ قوه نظری اصل و قوه عملی فرع است؛ قوه عملی ابزار و در خدمت قوه نظری است؛ نسبت آن دو مانند نسبت روح و بدن است
قبرستانها باید داخل شهر باشد
3ـ هریک از قوای نظری و عملی کمالات و صفاتی دارند؛ به صفات ثابت و راسخ، ملکه و خلق و به صفات متغیر و غیرراسخ، حال گفته میشود
ادخال سرور در دل خلق، از عبادات و کارهای پسندیده است
گریه بر امام حسین، یعنی تشبه و سنخیت با «قله انسانیت، عبودیت و ولایت» و «نهایت توحید»
4ـ علم و تعقل یا غایت است، مانند علم به توحید و ولایت و یا مقدمه علم دیگری است، مانند علم به تکالیف شرعی و عقلی
انبیا و اولیا از جانب خدای متعال هم مأذونند به شفاعت و هدایت و هم از سوی دیگر، با توجه به اینکه خلیفه خدایند، برای انجام هر کاری نیاز به اذن گرفتن ندارند؛ به تعبیر دیگر، اذن تکوینی دارند
یک عبادت برای خدای متعال، آن اندازه اثر و نقش در انسان و قوای نفسانی و مسیر و هدف او دارد که تمام رذایل و معصیتها نمیتوانند آن را خنثی کنند
اشارهای به معنای خلود در جهنم
دلیل اینکه ثبات در یک صفت فضیلت، باعث مغفرت سایر رذایل میشود، این است که این فرد از یک جهت تشبه به خدای متعال پیدا کرده است
دلیل عدم پذیرش این فضیلت و عدم مغفرت رذایل از کسی که دین و عقل ندارد، این است که هویت انسان عبارت از عقل است و اساس عبودیت، تعقل است و دین تعالیم مربوط به کیفیت طی مسیر الی الله است و کسی که دین نداشته باشد، یعنی ابزارها و توان خویش را در غیر مسیر حقیقی و غیر مسیر قرب خدای متعال استفاده کرده است
زیر مجموعه ها
4 شب قدر
261 شرح اصول کافی
39 مناسبتی
7 بیان یکی از وجوه مظلومیت خاندان پیامبر
بیانات محرم 1438 ـ 1395 شمسی
4 شرح حدیث عنوان بصری
در سال 1381 شمسی استاد محترم طی چند جلسه به شرح بخشی از حدیث عنوان بصری پرداختند.
4 عید
6 نقش نهضت کربلا در وصول به توحید
نقش نهضت کربلا در وصول به توحید
گفتارهای ماه صفر 1439
5 نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا
استاد محترم در شبهای دهه اول محرم 1399، طی 5 جلسه در مسجد 14 معصوم ابرسج شاهرود به بحث و بررسی اهداف و عوامل نهضت حسینی در کربلا از نگاهی دیگر پرداختهاند.