این مجموعه شامل گفتارها و بیاناتی است که به صورت مناسبتی توسط استاد محترم ایراد شده‌اند

(2) عقل؛ تمام حقیقت و هویت انسان

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

گفتارهای ماه مبارک رمضان 1436 ـ جلسه دوم ـ 3/ 4/ 94 ـ شب هشتم ماه رمضان

 

شرح اصول کافی (2)

عقل؛ تمام حقیقت و هویت انسان

شناسایی هویت و حقیقت انسان یکی از مهمترین مسایل در معارف الهی است

انسان شناسی اولین گام است و شاید آخرین گام نیز

گویی اصول کافی بر این اساس تبویب شده است، به همین خاطر اولین باب، کتاب «عقل و جهل» قرار داده شده است که این یعنی انسان شناسی

اگر کسی عقل را آن‌گونه که هست بشناسد، اولاً همه مراتب وجودی انسان، ثانیاً خلافت الهی در زمین، ثالثاً ولایت و در نهایت توحید را شناخته است و معاد نیز چیزی جز مراتب بین ولایت و نفس نیست

معنای عقل و جهل؛ عقل در اینجا به معنای علم نیست

عقل یعنی تمام حقیقت و هویت انسان

عقل به معنای فهم و درک است و جهل، در نقطه مقابل آن به معنای عدم درک و فهم

کتاب عقل و جهل، کتاب فهم و نافهمی است؛ نه دانایی و نادانی

هویت آدمی یک حقیقت بسیط است؛ توضیحی درباره مراتب مختلف گفته شده درباره عقل (عقل هیولانی، عقل مستفاد، علی بالملکه و ...)

اشاره‌ای به معنای «اتقوا الله و یعلمکم الله»

تقوا مقدمه علم اشرف از خود یعنی توحید است

فهم بساطت وجود انسان، یا از طریق تقوا به دست می‌آید یا از طریق فکر و ذکر دائم

روایت [1] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ صلوات الله و سلامه علیه قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ لا أَكْمَلْتُكَ إِلا فِيمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّي إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ.[1]

استنطاق به معنای فراهم ساختن زمینه ظهور کمالات عقل و رفع حجاب از آن است

معانی اقبال و ادبار عقل

1ـ اطاعت امر و پرهیز از نواهی الهی

دلیل انسانیت، عقل مستنطَق است

تعلیم قرآنی مقدمه انسان شدن است

اشاره‌ای به مصادیق تعلیم قرآنی

در تمام عوالم حجاب وجود دارد

2ـ خارج شدن از اجمال و ظهور تفصیلی (امر، به ورود به عالم کثرت تعلق گرفته است)

آیا وجود موجودات در مرتبه علم ذاتی خدای متعال تقاضای خروج از آن مرتبه دارند؟

تبیین پیدایش کثرت: کثرت یا اقتضای ذات موجودات در علم الهی است یا امر الهی در این روایت

امر در مرتبه علم الهی، امر تکلیفی نیست؛ تعلق محبت و اراده الهی معیار است و بر این اساس خلافت الهی به او تعلق گرفته یا در او آشکار شده است

اشاره‌ای به مراتب و معانی قسم‌های خدای متعال: برخی برای هشدار و بیان عظمت یک شئ است مانند والتین و .... که قسم به افعال و مراتب مادون است. برخی قسم‌های حقیقی است که نتیجه آن این است که کمالی را بیان می‌کند که اگر فهمیدید به همه چیز رسیدید و الا فلا

عقل محبوب‌ترین خلق الهی

تسلیم تکوین بودن ـ به معنای کشف قوانین الهی و استخدام آن‌ها ـ یکی از نشانه‌های عقل است

عقلا محبوب خدای متعالند

معنای عقاب عقل

همچنان‌که عقلا محبوب خدای متعال هستند، دین‌داران عالم هستی هم عاقلان هستند

روایت [2] عَنْ عَلِيٍّ صلوات الله و سلامه علیه قَالَ: هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثَّلاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدِّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالا يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ[2]

دین و حیای بدون عقل امکان‌پذیر نیست

پای استدلالیون در کلام عرفا اشاره به یکی از مراتب عقل است، نه آنچه در اینجا گفته شد



[1]ـ الكافي، ج‏1، ص 10.

[2]ـ همان. 

 

 

صوت

(3) تمام معرفت‌ها از طریق عقل به دست می‌آید

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

گفتارهای ماه مبارک رمضان 1436 ـ جلسه سوم ـ 4/ 4/ 94 ـ شب نهم ماه رمضان

 

شرح اصول کافی (3)

تمام معرفت‌ها از طریق عقل به دست می‌آید

 [روایت 3] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله و سلامه علیه قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ النَّكْرَاءُ «!» تِلْكَ الشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ.[1]

به اندازه شناخت انسان از خدای متعال می‌توان سهم او را از عقل تعیین کرد

شناخت خدای متعال در سه حوزه انجام می‌شود: «ذات»، «صفات و اسماء» و «افعال» خدای متعال که «آثار افعال» خدای متعال که از فروعات حوزه افعال است، را نیز می‌توان بدان افزود

شناسایی فی الجمله جهان هستی، از سنخ شناسایی افعال خدای متعال است

عبادت خدای متعال نتیجه این سه شناخت است

شناخت هریک از حوزه‌های ذکر شده و مراتب آن‌ها، عبادت ویژه خود و و هر عبادت نتیجه مخصوص خود را به دنبال دارد

به عنوان نمونه، آن‌که اسم رزاق خدای متعال را بشناسد، بخل و امساک نخواهد داشت

قَدَر و به تبع آن قضا قابل تغییر است

پیوسته دنیا در دست قدرتمندترین، پرتلاش‌ترین و پرکارترین انسان‌ها است، نه تنبل‌ترین آن‌ها

آبادی دنیا و آخرت تنها با دعا و ذکر گفتن شدنی نیست

تمام معرفت‌ها از طریق عقل به دست می‌آید

معرفت درجات متعدد و نامتناهی دارد و هریک عبادت خاص خود را دارد که آن نیز رحمت و قرب ویژه خود را به دنبال دارد

[روایت 4] سَمِعْتُ الرِّضَا صلوات الله و سلامه علیه يَقُولُ صَدِيقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ.[2]

رفع نیازهای درونی انسان نیاز به دوست و همراه دارد

معنای حدیث نفس

اشاره‌ای به معنای «شاورهم فی الامر»

عقل حسابی می‌تواند بی‌نیاز از مشورت با دیگران باشد

تصمیم‌گیری در بهشت

تصمیم گرفتن به بهترین شکل در جهان طبیعت، سخت است ولی به اندازه عقل و فهم آسان می‌شود

[روایت 5] قُلْتُ لأَبِي الحَسَنِ صلوات الله و سلامه علیه إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً لَهُمْ مَحَبَّةٌ وَ لَيْسَتْ لَهُمْ تِلْكَ الْعَزِيمَةُ يَقُولُونَ بِهَذَا الْقَوْلِ فَقَالَ لَيْسَ أُولَئِكَ مِمَّنْ عَاتَبَ اللَّهُ إِنَّمَا قَالَ اللَّهُ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الأبصارِ.[3]

معنای بصر: دیدن با پشتوانه عقل

توانایی تصمیم‌گیری بسته به میزان عقل است

اشاره‌ای به حشر حیوانات، گیاهان، کودکان، سفها و مجانین و چگونگی آن

[روایت 6] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله و سلامه علیه مَنْ كَانَ عَاقِلاً كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ.[4]

آیا ادیسون به بهشت می‌رود؟ چون یکی از مراحل شناخت پیش گفته را دارد، بنابراین عبادت خاص خود و همچنین بهشت خاص خود را به دنبال خواهد داشت

عقلای عالم دین‌داران هستند و دین‌داران اهل بهشتند

میزان قرب انسان‌ها به خدای متعال به میزان عقل آن‌هاست

[روایت 7] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ صلوات الله و سلامه علیه قَالَ: إِنَّمَا يُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيَا.

هرچه میزان عقل بیشتر باشد، حساب و کتاب دقیق‌تر است

[روایت 8] قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله و سلامه علیه فُلانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِينِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ كَيْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لا أَدْرِي فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ كَثِيرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ يَا رَبِّ أَرِنِي ثَوَابَ عَبْدِكَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَى ذَلِكَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَكُ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَكُ فِي صُورَةِ إِنْسِيٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِي مَكَانُكَ وَ عِبَادَتُكَ فِي هَذَا الْمَكَانِ فَأَتَيْتُكَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَكَ فَكَانَ مَعَهُ يَوْمَهُ ذَلِكَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَكُ إِنَّ مَكَانَكَ لَنَزِهٌ وَ مَا يَصْلُحُ إِلا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَكَانِنَا هَذَا عَيْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَيْسَ لِرَبِّنَا بَهِيمَةٌ فَلَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَيْنَاهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِيشَ يَضِيعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِكَ الْمَلَكُ وَ مَا لِرَبِّكَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا كَانَ يَضِيعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِيشِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْمَلَكِ إِنَّمَا أُثِيبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ.[5]

[روایت9] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِذَا بَلَغَكُمْ عَنْ رَجُلٍ حُسْنُ حَالٍ فَانْظُرُوا فِي حُسْنِ عَقْلِهِ فَإِنَّمَا يُجَازَى بِعَقْلِهِ.[6]



[1]ـ الكافي، ج‏1، ص 11.

[2]ـ همان.

[3]ـ همان.

[4]ـ همان.

[5]ـ همان، ص12.

[6]ـ همان. 

 

 

صوت

(4) وسواس با عقل سازگار نیست

 حسینی شاهرودی، طهور، شرح اصول کافی

گفتارهای ماه مبارک رمضان 1436 ـ جلسه چهارم ـ 5/ 4/ 94 ـ شب دهم ماه رمضان

 

شرح اصول کافی (4)

وسواس با عقل با عقل سازگار نیست

[روایت 10] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقَالَ سَلْهُ هَذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ هُوَ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَان‏[1]

عقل با اطاعت از شیطان سازگاری ندارد

انسان‌ها به میزان عقل‌شان پیرو خدای متعال و به میزان جهل‌شان پیرو شیطان هستند

عوامل وسواس: یا ناشی از فقدان و کمبود عقل است یا ناشی از جهل به شریعت؛ به عبارت دیگر: یا ناشی از نافهمی است یا نادانی

نیت به نحو اجمال در سرتاسر عمل وجود دارد

نیت عبارت است از پشتوانه، رکن، زمینه و سنگ زیرین عمل و تفاوت در نوع نیت است

تفاوت ریا و توجه به خلق و اسباب با نگاه توحیدی

هرکه به هرچه دست یابد، از طریق علل و اسباب طبیعی یا غیرطبیعی شناخته شده یا ناشناخته است

اشاره به ماجرای تبدیل به مار شدن عصای حضرت موسی صلوات الله و سلامه علیه و ترسیدن آن حضرت

سنت‌های تغییر ناپذیر الهی و قوانین عالم هستی مجرای فعل خدای متعال است و خدا همواره از طریق اسباب و ابزار طبیعی عمل می‌کند

جمع بین «لایخاف لدیّ المرسلون»، «ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لاهم یحزنون» و «انا نخاف من ربنا یوم عبوساً قمطریراً»

تمسک و توجه به علل و اسباب طبیعی و ماورای طبیعی، نشان شرک و مخل توحید نیست

اشاره به سفارش حضرت یعقوب به فرزندانش برای ورود از درهای متفاوت (يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَة)

اشاره‌ای به مصادیق ریا

اشاره‌ای به دو تفسیر متفاوت از آیه «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّه‏»

اشاره‌ای به مواجهه حضرت ابراهیم و نمرود و معنای «فبهت الذی کفر»

معنای وسواس چیست و چرا با عقل سازگار نیست؟

با توجه به اینکه وسواس در قلب و نفس ملازم با بدن انجام می‌شود، هم علت قابلی دارد و هم علت فاعلی

قلب چیست؟ عبارت است از نفس ناطقه انسانی که در آغاز پیدایش هم صبغه ملکی دارد و هم ملکوتی

انسان و تمام موجودات تنزل یافته هستند

آغاز کار نفس جهان طبیعت است ولی غایت آن بالاتر از آن است

نفس انسان (قلب)، زمینِ آخرت است، ولی رویش‌های آن با رویش طبیعت متفاوت است

چگونگی رویش تولیدات نفس

وسواس عبارت است از تغییرات و تبدلات پیوسته، آنی و بی‌اختیاری که در حوزه‌ی صورت‌های نفسانی ما رخ می‌دهد

دلیل سفارش به محاسبه، مراقبه و مؤاخذه در اخلاق، جلوگیری از ورود خیالات است

نفس انسان قوه قابل و زمینی است که صور مختلف علمی، اخلاقی و مانند آن در آن کشت می‌شود و رشد و تکثیر می‌کند، بنابراین عامل مقدماتی و استعدادی وسواس از طریق آنچه گفته شد به نفس انسان وارد می‌شود

وسواس‌ها عبارتند از خاطرات نفسانی که قوه قابلی آن مربوط به نفس است و علت فاعلی آن نیز مربوط به خدای متعال است



[1]ـ  الكافي، ج‏1، ص 12.

 

 

صوت

زیر مجموعه ها

در سال 1381 شمسی استاد محترم طی چند جلسه به شرح بخشی از حدیث عنوان بصری پرداختند.

نقش نهضت کربلا در وصول به توحید

گفتارهای ماه صفر 1439

استاد محترم در شب‌های دهه اول محرم 1399، طی 5 جلسه در مسجد 14 معصوم ابرسج شاهرود به بحث و بررسی اهداف و عوامل نهضت حسینی در کربلا از نگاهی دیگر پرداخته‌اند.