واجب تعالي حد و برهان ندارد
الاشراق السابع: فی نفی الحد و البرهان عنه تعالی
گفته شد واجب تعالي ماهيت ندارد و از آنجا كه معمولاً - نه هميشه - تعريف حد مركب از اجزاي ماهوي يعني جنس و فصل است، اگر شيئي جنس و فصل نداشته باشد، حد هم نمي تواند داشته باشد.
واجب تعالي برهان هم نمي پذيرد يعني نمي توان خدا را اثبات نمود و نمي توان به وجود او با دليل پي برد. البته اين سخن به معناي امكان عدم شناخت نيست. منظور از برهان در عرف فلاسفه برهان لمي است نه اني كه آن عبارت است از آنچه كه حد وسط علاوه بر عليت براي ثبوت اصغر براي اكبر در ذهن، در خارج نيز چنين باشد. بنابراين برهان در مورد موجوداتي قابل ارائه است كه علت داشته باشند تا از طريق علت شان وجود آنها اثبات شود اگر موجودي علت نداشته باشد،طبعاً برهان پذير هم نيست.
دليل ديگري بر عدم برهان داشتن واجب تعالي مي توان مطرح نمود و آن اينكه در منطق گفته مي شود «الحد والبرهان متشركان» يعني حد و برهان يكي است و مشترك با هم هستند منتهي با اين تفاوت كه برخي از مقدمات يا اجزاء قضايا اندكي جابجا مي شود و با توجه به اين نكته چون واجب تعالي حد ندارد برهان نيز نخواهد داشت. بايد توجه داشت كه همچنان كه وجود واجب تعالي حد و برهان ندارد حقيقت اسماء و صفات واجب تعالي حد و برهان ندارد و بدين خاطر كه صفات خدا عين ذات اوست و چون ذات او حد و برهان ندارد صفات او نيز چنين خواهد بود، و از آنجا كه اسم واجب عبارت است از ذات با توجه به يكي از صفات چون اسم بيرون از ذات و صفت نيست و ذات و صفت برهان ندارد، اسماء نيز برهان ندارد.
گفته شد واجب تعالي ماهيت ندارد و از آنجا كه معمولاً - نه هميشه - تعريف حد مركب از اجزاي ماهوي يعني جنس و فصل است، اگر شيئي جنس و فصل نداشته باشد، حد هم نمي تواند داشته باشد.
واجب تعالي برهان هم نمي پذيرد يعني نمي توان خدا را اثبات نمود و نمي توان به وجود او با دليل پي برد. البته اين سخن به معناي امكان عدم شناخت نيست. منظور از برهان در عرف فلاسفه برهان لمي است نه اني كه آن عبارت است از آنچه كه حد وسط علاوه بر عليت براي ثبوت اصغر براي اكبر در ذهن، در خارج نيز چنين باشد. بنابراين برهان در مورد موجوداتي قابل ارائه است كه علت داشته باشند تا از طريق علت شان وجود آنها اثبات شود اگر موجودي علت نداشته باشد،طبعاً برهان پذير هم نيست.
دليل ديگري بر عدم برهان داشتن واجب تعالي مي توان مطرح نمود و آن اينكه در منطق گفته مي شود «الحد والبرهان متشركان» يعني حد و برهان يكي است و مشترك با هم هستند منتهي با اين تفاوت كه برخي از مقدمات يا اجزاء قضايا اندكي جابجا مي شود و با توجه به اين نكته چون واجب تعالي حد ندارد برهان نيز نخواهد داشت. بايد توجه داشت كه همچنان كه وجود واجب تعالي حد و برهان ندارد حقيقت اسماء و صفات واجب تعالي حد و برهان ندارد و بدين خاطر كه صفات خدا عين ذات اوست و چون ذات او حد و برهان ندارد صفات او نيز چنين خواهد بود، و از آنجا كه اسم واجب عبارت است از ذات با توجه به يكي از صفات چون اسم بيرون از ذات و صفت نيست و ذات و صفت برهان ندارد، اسماء نيز برهان ندارد.
اشراق هشتم: تفاوت اسماء و صفات الهی
از آنجا كه اسماء خداي متعال مشتقند مثل عالم، عليم،خيبر، حكيم، رازق، رزاق، ساتر، ستار و ...، همه مشتقند، نخست بايد مختصري درباره «مشتق» توضيح داده شود.
در باب مشتق چند نظريه رايج وجود دارد:
در باب مشتق چند نظريه رايج وجود دارد: