مقولات
الاشراق الثاني عشر
في الاشاره الي المقولات واحوالها .
بحث مقولات از جهتي اهميت دارد و از جهتي با حكمت متعاليه سنخيت و سازگاري تام ندارد .
اهميت بحث مقولات بدين خاطر است كه مسأله علم ، معرفت و شناسايي در فلسفه غالباً علم حصولي و از طريق ذهن است . از اين رو بحث مقولات اهميت دارد و از آنجا كه مقولات عبارت است از :
«قالبهاي ذهني كه نفس يا انسان در مواجهه با اشياء عيني و خارجي به وسيله آن قالبها شناخت و معرفت كسب مي كند ، به گونه اي كه اگر اين قالبهاي ذهني نبود ، مواجهه و روبرويي با اشياء خارجي به معرفت نمي انجاميد.»
پس اين قالبها از لوازم جدايي ناپذير ذهن آدمي و وسيله كسب معرفت است . و از اين رو بحث مقولات در فلسفه اهميت دارد.
في الاشاره الي المقولات واحوالها .
بحث مقولات از جهتي اهميت دارد و از جهتي با حكمت متعاليه سنخيت و سازگاري تام ندارد .
اهميت بحث مقولات بدين خاطر است كه مسأله علم ، معرفت و شناسايي در فلسفه غالباً علم حصولي و از طريق ذهن است . از اين رو بحث مقولات اهميت دارد و از آنجا كه مقولات عبارت است از :
«قالبهاي ذهني كه نفس يا انسان در مواجهه با اشياء عيني و خارجي به وسيله آن قالبها شناخت و معرفت كسب مي كند ، به گونه اي كه اگر اين قالبهاي ذهني نبود ، مواجهه و روبرويي با اشياء خارجي به معرفت نمي انجاميد.»
پس اين قالبها از لوازم جدايي ناپذير ذهن آدمي و وسيله كسب معرفت است . و از اين رو بحث مقولات در فلسفه اهميت دارد.
تعريف حلول
« وقد عرف الحلول بالاختصاص الناعت و التابعيه في الاشاره و اللزوم في الحركه و غير ذلك و الكل فاسد..... »
از آنجا كه برخي از جواهر «حال» هستند و برخي «محل» مي باشند ، لازم است تعريف حلول مورد بررسي قرار گيرد.
بايد اذعان نمود كه تعريف حلول ، تعريف حقيقي نبوده و تعريف شرح الاسمي مي باشد.
در باب حلول ، سه تعريف رايج وجود دارد كه صدرالمتألهين بر هر سه تعريف اشكال وارد نموده و تعريف جديدي براي حلول بيان مي دارد.
از آنجا كه برخي از جواهر «حال» هستند و برخي «محل» مي باشند ، لازم است تعريف حلول مورد بررسي قرار گيرد.
بايد اذعان نمود كه تعريف حلول ، تعريف حقيقي نبوده و تعريف شرح الاسمي مي باشد.
در باب حلول ، سه تعريف رايج وجود دارد كه صدرالمتألهين بر هر سه تعريف اشكال وارد نموده و تعريف جديدي براي حلول بيان مي دارد.