شرح اصول کافی
گزیده شرح اصول کافی
شرح خطبه پارسایان
گزیده شرح خطبه پارسایان
- شباهت و سنخيت، شرط فرزند معنوي و اهل خاندان پيامبر بودن است
- تمام سخنان خاندان پیامبر ناظر به توحيد است
- راحتی و سختی جان دادن
- خاندان پیامبر به خاطر مرتبه عبودیت عین ربوبیت، قابل شناسایی برای خلق نیستند
- مقام عصمت و معصوم در همه مراتب عالم هستی نقدناپذیر است
- اشارهای به آداب زیارت
- مصداق اسراف، اقتار و میانهروی در سنت

در عصر کنونی هم مطالعه و قرائت فلسفه و منابع اصلی بسیار ضرورت دارد و هم علاقهمندان به فلسفه یا کسانی که باید به این کار مهم و ضروری بپردازند، فرصت، انگیزه، بردباری علمی و تواناییهای مقدماتی و پیشنیاز را ندارند یا کمتر دارند. برای مشاهده متن کتاب از طریق این لینک وارد...

از مهمترین ابزارهای دستیابی به آرامش همهجانبه، برخورداری از معرفتی است که زمینه تماشای حقیقت را فراهم سازد. چنین معرفتی را باید با حرکت در راهی که به حصول قطعی آن میانجامد، به دست آورد. عرفان عملی ـ که برخی از منازل آن در این کتاب آمده است ـ میتواند ما را در این راه کمکی...

حکمت اشراق، فلسفهای متمایز از سایر مکاتب فلسفی است که داوریهای متفاوتی دربارهی آن انجام شده است. برخی آن را حکمت ذوقی دانستهاند که از طریق سلوک شخصی بهدست آمده است، چنانکه سهروردی بدان تصریح و صدر المتألهین بدان اشاره کرده است. برخی دیگر، آن را شایسته نام حکمت...

... آنگاه که پای در راه نهاد، حیرتی وصفناپذیر او را فراگرفت. میخواست از دادههای جدلی و مغالطهآمیزی که جانش را قصد کرده بود، بگریزد. ولی کجاست فانوسی که فرا راه خویش گیرد تا قدمی از این تارکخانه دور شود؟ اینک این فانوس ... برای مشاهده محتوای کتاب اینجا کلیلک کنید
انسان شناسی از دیدگاه سیدحیدر آملی و افلوطین

انسان شناسی از دیدگاه سیدحیدر آملی و افلوطین، رساله پژوهشی برای اخذ درجه دکتری فلسفه و عرفان تطبیقی است که توسط استاد به رشته تحریر در آمده است. رساله حاضر از يك مقدمه و سه فصل تشكيل شده است. در مقدمه به زندگينامه كوتاهي از سيد و افلوطين و سپس خلاصهاي از ديدگاههاي آنان...
حضرت رقيه (سلام الله علیها)؛ واسطهي رحمت رحمانيه و رحيميه

يك نكته قبلاً مكرر گفته شده كه همه خاندان پيامبر (صلواتاللهوسلامهعليهماجمعين) ارواح قدسياند. از اين جهت كوچكي و بزرگي طبيعتشان تأثير ندارد يا تأثير قابل توجه ندارد. يعني كوچكترينشان به لحاظ زماني، سني و بدني مانند بزرگترينشان هستند؛ اول و وسط و آخرشان همچنانكه در زيارت جامعهي كبيره تحقق پيدا كرده، همهي آنها كه در عالم طبيعتند، نور ملكوتياند و آنان كه در عالم ملكوتند، جبروتياند. پس از اين جهت اگر مثلاً ما در جايي ميگوييم اين كودك، كوچك بود، شش ماهه بود يا دو ساله و سه ساله يا كوچكتر و بزرگتر بود، بر اساس طبيعت و معيارهاي جهان طبيعي دربارهي آن صحبت ميكنيم. حضرت رقيه سلاماللهعليها هم همين طور است.
از يك جهت حضور خاندان پيامبر و خاندان امام حسين و اهل بيت آن حضرت عليهمالصلاتوالسلام در كربلا بلكه هر كدامشان يا مصيبت هر كدام يا مظلوميت هر كدام يا سخناني كه در اين مسير گفتند يا رفتاري كه نشان دادند، حتي اگر گريهاي كردند، به اين خاطر است كه اينها سبب بشود بلكه بندهاي از بندگان خداي متعال متنبه بشود، از گذشتهي سياه خود برگردد و به رحمت رحمانيهي خداي متعال برسد. در اين جهت همهي خاندان پيامبر از جمله حضرت رقيه سلاماللهعليها شريك هستند.
يك جنبه و حيثيت ديگر هم دارند و آن عبارت است از مظهريت براي رحمت رحيميهي خداي متعال و يا تحقق به اسم رحيم خداي متعال هستند. همچنان كه گفتيم كه خاندان پيامبر (صلواتاللهوسلامهعليهماجمعين) يا مظهر اسم رحماناند يا خودِ اسم رحمان، در اينجا هم همينطور است؛ يا مظهر اسم رحيماند يا خود اسم رحيم. چون اسم رحيم اينگونه است كه «بالمؤمنين رؤوف رحيم»؛ اسم رحمان، رحمة للعالمين است، همهي عالم هستي از رحمت رحمانيهي خداي متعال استفاده ميكنند، ابزار و وسايل و مقدمات آن هم فراهم شده است. در اسم رحيم خواص از بندگان خداي متعال از رحمت رحيميهي خداي متعال برخوردار ميشوند كه آنهم حداقل شرط اولش آن است كه مؤمن باشند.
خاندان پيامبر عليهمالصلاتوالسلام همچنان كه براي ايصال و رساندن عامهي خلق براي رحمت رحمانيهي خداي متعال هر كاري را انجام دادند، بلكه آنها برسند، براي رساندن خواص به رحمت رحيميه هم همچنين هستند. برخي از مصيبتها و وقايع و حوادثي كه در كربلا اتفاق افتاده، مخصوصاً براي خردسالان خاندان پيامبر (صلواتاللهوسلامهعليهماجمعين)، اينها معدات و زمينهها يا قابليتهايي است براي اينكه خواص به رحمت رحيميهي خداي متعال برسند. در نتيجه اگر كسي در ميان خواص وقتي كه ميخواهد متوسل بشود، توسل به حضرت رقيه سلاماللهعليها داشته باشند، اين به جهات متعددي اگرچه كوچكتر از او حضرت علي اصغر عليهالصلاتوالسلام حضور داشتند، ولي به خاطر كودكياش و چون در كودكي هم به نگاه خلق، اداركات حسي و خيالي و وهمي اندك است و هم به سبب كوتاهي زمان مصيبت و بلاي مربوط به آن حضرت، ممكن است سبب تنبه يا تحول يا يقظهي خواص نباشد، نهايتاً اشك ريختن باشد، ولي حضرت رقيه سلاماللهعليها به خاطر اينكه در سنيني قرار دارد كه هم خلق خدا ادارك قواي خيالي و وهمي را ميشناسند و خواص اين ادراكات را در اين زمانها ميشناسند، هم به خاطر اينكه دختر بود و دختر بودن و محبوبيتش براي امام حسين عليهالصلاتوالسلام جايگاه و مقام ويژهاي را به او اختصاص داده و هم بهخاطر برخي كلمات و نكات شيريني كه قطعاً حسب نقل بر زبان آوردند، ولو اينكه ما عين كلمات را ندانيم و هم به سبب طول دورهي مصيبت و بلايي كه بر طبيعت آن حضرت وارد شده كه از خروج از مدينه به مكه آغاز شده و به كربلا و كوفه و شام ادامه يافته و طبيعت مقدس آن حضرت تاب تحمل بيش از آن را نداشته و براي هميشه در غربت جهل شاميان ماندگار شد، به اين سببها حضرت رقيه سلاماللهعليها هم مبدأ وصول خواص بلكه اخص خواص به رحمت رحيميه و عاليترين درجات، نه تا روز قيامت كه پس از آن نيز هست، هم واسطه و وسيله براي وصول عوام و همهي عامهي مردم به رحمت رحمانيهي خداي متعال تا ابد خواهد بود.
فقط نكتهاي كه تذكر آن در اينجا خوب است ولي بسا ممكن است قابل عمل و اجرا نباشد، آن است كه بايد توجه داشته باشيم كه خاندان پيامبر (صلواتاللهوسلامهعليهماجمعين) هيچ يك از كوچك و بزرگشان با ما شباهت ندارند و ما هم با آنها شباهت نداريم. حداكثر شباهت ما با آنها همين اندازه است كه بسا ظاهر و زبانمان به آنها شباهت داشته باشد، الفاظ و اذكاري كه آنها بر زبانشان داشتند، بر زبان ما هم جاري بشود، البته اين افتخار بسيار بزرگي است. اما اينكه حالات ما با آنها برابر باشد يا بالعكس، اينگونه نيست؛ چنان كه ملكوت ما با آنها برابر، نيست، استعداد ما هم با آنها برابر نيست. نه اينكه اگر باشد، اتفاقي ميافتد، اصلاً نيست.
در نتيجه وقتي كه ما كلمات مأثور و منصوص از آن خاندان نداريم، بهتر آن است كه زبان حال براي آنها بيان نكنيم يا اگر بيان هم كنيم، بايد نسبت بدهيم به كساني كه اين چيزها را گفتند و الا وقتي كه ميگوييم زبان حال آنهاست، يعني ما غيب حال آنها را ميشناسيم كه گفتن چنين چيزي اگر خلاف واقع نباشد، دستكم خلاف ادب عبوديت و محبت است. يا ميخواهيم بگوييم اگر ما در آن شرايط بوديم يا بچههاي ما در آن شرايط بودند، چه ميكردند و چه ميگفتند، احتمالاً آنها هم اينها را گفته باشند، اينها خلاف ادب است. بهخاطر اينكه آنها با ما شباهت ندارند، ما اگر با آنها سنخيت داشته باشيم، حداقل سنخيت است، آنهم در ظاهر يا حداكثر در عمق وجودمان كه بيان ناپذير است.
بنابراين حضرت رقيه سلاماللهعليها با اينكه دختر كم سن و سالي است و سه ساله است و براي رساندن خلق خدا به رحمت رحمانيه و رحيميه شرط لازم و واجب بود، بهگونهاي كه اگر نبود، جمعي كه از اين طريق و از طريق آن حضرت ميرسيدند، نخواهند رسيد، ولي در عين حال با ما تفاوت دارد. يعني زبان، گفتار، حرف، فكر، احوال، ملكوت و باطنشان با ما تفاوت دارد. آنچه كه از زبان آنها يا از زبان حال آنها نقل ميكنند، شايستهي آن خاندان نيست، از جمله شايستهي حضرت رقيه سلاماللهعليها.