گفته شد، دومین معنای ثارالله آن است که امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) خونبهای خداست.
خونبها برای آن است که مقتول در حد امکان احیا شود و مقصود از مقتول در اینجا تعالیم نبوی یا تعالیم شرعی نبوی است.
خونبها بودن امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) به این است که شریعت احیا میشود یا اسمای خدای متعال که ناظر به شریعت است.
خونبها پرداختن لازمه دیگری دارد که کسانی که در ریختن خونی سهیم بودند و ـ بنابر موضوع مورد بحث ـ کسانی که در ابطال ظاهر شریعت و در اهمال ظاهر شریعت مؤثر بودند، مقصر و گناهکارند، باید تاوان آن را تحمل کنند.
گاهی آنچه مقتول یا اهمال شده، آن اندازه هست که ادای تاوان آن امکانپذیر است. اما گاهی است که مقتول یکی از خلق نیست، مرتبهای از مراتب حق است، یعنی مرتبه نبوی و رسالت است، بلکه ممکن است که باطن دین که معارف علوی و ولوی است، مورد اهمال قرار گیرد.
پس در مواردی که کاری انجام میشود که به تعطیل اسمی از اسمای الهی یا مرتبهای از مراتب الهیت خدای متعال یا تعالیم نبوی میانجامد، گناه، قصور و تقصیر آن اندازه زیاد است که اگر همه انسانها تا پایان عالم به کمک هم بیایند تا تاوان آن گناه را بپردازند، از عهده بر نمیآیند.
به همین سبب است که حتی در ظاهر شریعت نیز باید راهی ارایه شود که آن راه، گناه، اثم، ذنب کبیر یا حقیقت سیئه و سیئه مطلق را از شانه خلق بردارد و الا با بودن چنین گناهی هیچ کس به رحمت خدای متعال نخواهد رسید.
اینجاست که بلاها، سختیها و گرفتاریها و لوازم آن گناهان را انبیا و اولیا میپذیرند که یکی از معانی «البلاء للولا» به همین معنا اشاره دارد، به همین خاطر است که سختیها و گرفتاریها و بلاهای چنین افرادی، نه فقط از بقیه مردم بیشتر است، بلکه آن اندازه است که همه خلق به اتفاق تاب تحمل آن را ندارند.
البته معنای دقیق و درست اینکه باید تاوان گناهان، تقصیرها و ضعفها را بپردازد، آن است که باید بهگونهای بار گناهان آنان را به زمین نهد، زمینه مغفرت و شفاعت آنها را فراهم کند تا خلق خدا که از رحمت خاصه خدای متعال دور ماندهاند، بهوسیله چنین ولی، نبی یا امام و عالم ربانی که به خدا نزدیک است، به رحمت خاصه خدای متعال دست پیدا کنند.
در اینجا بحث دیگری مطرح میشود که در روایات و مشابه آن در آیات قرآن وجود دارد. ـ هرچند چون تفسیر آن با برخی از روایات دیگر سازگار نیست، هر کسی ممکن است از ظن خود برای تفسیر آن گفته باشد ـ در برخی از روایات درست آمده که امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) برای این نهضت کربلا را برپا کرد و خانوادهاش را همراه خود آورد و بلاهای بسیار زیادی که قابل تحمل برای کسی نیست را تحمل کردند، که مؤمنین ـ در برخی از تعبیرها، شیعیان ـ آمرزیده شوند و اینها جبران گناهان شیعیان است.
ولی درست این است که این جبران گناهان اصحاب جدش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هست؛ بلکه با توجه به برخی از روایات که همه انبیا انتظار و آرزویشان این است که از امت پیامبر خاتم باشند، همه انبیا از این امت حساب میشوند، بنابراین شهادت امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) برای این است که نه فقط شیعیان امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) و پس از او، نه فقط امت پیامبر که بر حسب ظاهر از 1400 سال پیش است، بلکه امت پیامبر که همه انبیا از حضرت آدم تا پایان سلسله انبیا را شامل میشود، مایه بخشش گناهان آنها هم هست، بلکه چون هریک از پیامبران امت ویژه خود را داشتند، اینها همه بالتبع از امت پیامبر حساب میشوند.
روایات متعددی داریم که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پدر آدم و اصل و اساس نبوت و رسالت همه انبیا و رسولان است. بنابراین کاری که در میان خاندان پیامبر انجام شده است، این است که گناهان را از آغاز مورد مغفرت قرار دهد؛ آنچه را که خدای متعال درباره پیامبر وعده فرمود که گناهان گذشته و آینده تو بخشیده شده است، از گناهان معمول و متعارف نیست که پیامبر العیاذ بالله گناه یا قصوری مرتکب شده باشد، بلکه مقصود از این گناهان، گناهان امتها، انسانها و مخلوقات پیشین است.
به تعبیر دیگر، همه عالم هستی از ازل تا ابد به وسیله فتح وجود مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا رسیدن به مرتبه فتح مطلق به کمال خودشان خواهند رسید و نقصها برطرف میشود. لکن در واقع نقصها برطرف میشود در ظاهر آرام آرام در جهان طبیعت با حرکت، تغییر و تحول اتفاق میافتد.
هیچ کس توانایی درک و توصیف مقام پیامبر را ندارد، چراکه بر آن مقام احاطه ندارد و بنابر «کیف اصف حسن ثنائکم»، حقیقت خاندان پیامبر (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) برای کسی قابل تبیین و توصیف نیست و لذا نمیتوان گناهان معمول و متعارف را به آن خاندان نسبت بدهیم. خاندان پیامبر طهارت مطلقند و هیچگونه نقص و ضعف و کوتاهی و قصور و تقصیری در آن قابل تصور نیست، ممکن نیست، امتناع دارد و محال است فلذا نیاز به آمرزش ندارد.
پس یکی از تعابیر دقیق در این زمینه این است که مقصود از این آمرزش گناهان پیشین و پسین، عبارت است از گناهان خلق و مراتب خلقی در همه مراتب خلقی، هم در سیر نزول و هم در سیر صعود.
بر این اساس خونبها بودن امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) به این معناست که چون در تعطیلی ظاهر شریعت که مقدمه تعطیلی باطن شریعت است، یعنی مقدمه تعطیلی نبوت و رسالت و امامت و ولایت است، جمع کثیری ـ اگر نگوییم همه ـ مقصر بودند و اکثریت قریب به اتفاق خلق به نحوی در آن شرکت داشتند، مرتکب گناهی شدند که جز از این طریق آمرزیده نمیشود.
البته لازمه این معنا این نیست که حال که امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) به شهادت رسیده است که گناه شیعیان و مسلمانان و همه خلق آمرزیده شود، پس گناه کنید؛ گناه را انجام دادهاید به اندازهای که قابل بخشش نباشد و مهمترین گناه هم نقش تک تک افراد در تعطیلی ظاهر شریعت است. (یعنی عقاید، اخلاق و بایدها و نبایدها که در ظاهر شریعت آمده است.) به عنوان نمونه: آخرین چیزی که از قلوب صدیقین خارج میشود، حب جاه است.
رسیدن به بسیاری از کمالات یا کمالات خاص به این است که انسان منیت، نفسانیت و فرعونیتش را کنار بگذارد که این است معنای «موتوا قبل ان تموتوا»
معنای درست «و فدیناه بذبح عظیم» آن است که انسانها کاری کردهاند که جبران آن از عهده کسی برنمیآید، ـ که این کار شامل محدودیت وجودی هم میشود که در انبیا نیز وجود دارد فلذا در قیامت نیز انبیا با شفاعت پیامبر به کمال میرسند ـ و امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) با همه امکانات، قابلیت و استعدادهایی که فراهم بوده، کاری انجام داده که هم گناهان گذشته را پاک کند، هم آینده را. ـ البته باز تأکید میشود که این به معنای آن نیست که پس گناه کنیم.
در ظواهر دینی آیات و روایات گوناگون داریم که فهمش کار هر کس نیست که دلیلش آن است که قرآن برای یک قوم و گروه و مخاطب معین نازل نشده است؛ چون مخاطبان قرآن هزار درجه دارند، پس فهم قرآن هم هزار درجه دارد. «خلقکم اطواراً»؛ وقتی خلق گوناگون است، پس هدایت آنها هم گوناگون است. بنابراین جمع کردن بین روایات و بهدست آوردن آنچه که مورد نظر خدای متعال و شارع مقدس است، کار عالِم است.
در روایات داریم که کسی که به اندازه پر مگسی برای امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) اشک بریزد، سبب مغفرت همهی گناهانش میشود بهگونهای که گویی تازه از مادر متولد شده است. از سوی دیگر، روایات دیگری داریم که اگر کسی مثلاً کوچکترین گناهی کرده باشد، حداقل پنجاه هزار سال (در هر عقبه هزار سال) او را نگه میدارند. چگونه است که در جایی با کمتر از یک قطره اشک، بلکه اگر گریهاش نگرفت ـ البته باید فیزیک بدن و عواطف را در افراد در نظر گرفت ـ و به عنوان تعظیم شعایر دینی و تعظیم امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه)، ادای گریه را درآورد، این نشاندهنده سنخیت با امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) است و قطعاً بخشیده شده است و از طرف دیگر به خاطر کوچکترین گناه او را پنجاه هزار سال نگه میدارند، اینها را چگونه میشود جمع کرد؟ این کار عالِم خبیر است.
جمع این روایات به این است که گفتهاند که بخشیده میشود، اما آیا گفتهاند که چه زمانی بخشیده میشود؟ خیر. کسی که حداقل شباهت و سنخیت با خاندان پیامبر دارد، قطعاً و یقیناً اهل بهشت است و مورد مغفرت قرار میگیرد. اما کی؟ کجا؟ چگونه؟ اینها مربوط به روایات دیگر است. همین بلاها و سختیهایی را که انسانها ـ شیعیان و غیر شیعیان ـ در این جهان طبیعت تحمل میکنند، مقدمه و زمینه است برای ورود به مغفرت الهی و شفاعت پیامبر و خاندان پیامبر (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین)
در عین حال که «ان الله یغفر الذنوب جمیعاً»؛ همه بخشیده میشوند، در عین حال «فمن یعمل مثقال ذرۀ شراً یره»، هرکسی یک ذره گناه کرده باشد هم میبیند؛ جمعش به این است که میبیند، ولی آخر و انجام آن نجات، سعادت و فلاح است. ولی آخر آن چه زمانی است؟ که برای فهم آن باید به جمعبندی روایات درباره جهنم رجوع کرد.